تفاوت شرک های نظری و شرک های عملی
برخی از ملل در مرحله پرستش، چوب یا سنگ یا فلز یا حیوان یا ستاره یا خورشید یا درخت یا دریا را می پرستیده اند. این نوع از شرک فراوان بوده و هنوز هم در گوشه و کنار جهان یافت می شود. این شرک، شرک در پرستش است و نقطه
مقاله
برخی از ملل در مرحله پرستش، چوب یا سنگ یا فلز یا حیوان یا ستاره یا خورشید یا درخت یا دریا را می پرستیده اند. این نوع از شرک فراوان بوده و هنوز هم در گوشه و کنار جهان یافت می شود. این شرک، شرک در پرستش است و نقطه
ایمان اسلامی، ایمانی که در قرآن کریم آمده است یعنی شناخت جهان به طور کلی آنچنانکه هست. ایمان یعنی شناخت مبدأ جهان، شناخت جریان جهان، شناخت نظام جهان و شناخت اینکه جهان به چه نقطه ای برمی گردد. می گویند اینکه در قرآن از ایمان به خدا، ایمان به ملائکه
حدیث سلسله الذهب یعنی حدیث راوی طلایی. سلسله یعنی رشته در نقل احادیث. راوی مثلا می گفت من روایت می کنم از احمد، احمد روایت می کرد از محمود، محمود روایت می کرد از خالد، او می گفت از زراره، او می گفت از محمد بن مسلم تا می رسید
چه انسانهایی مجموعا یک ” خود ” دارند و روح واحد بر آنها حکمفرماست؟ خودآگاهی انسانی در میان چه انسانهایی رشد می یابد و نمو می کند و در آنها همدردی و هم پیکری ایجاد می کند؟ آیا تنها میان انسانهای به انسانیت رسیده که ارزشهای انسانی و در حقیقت
تقیه به معنای ترسیدن از خطر و اتخاذ رفتاری مناسبت با آن است. شیخ صدوق در تعریف تقیه می گوید: کتمان حق و پوشیده داشتن اعتقاد از مخالفان و ترک مبارزه با آنان، به دلیل ضرر دینی یا دنیوی که بیان حق ممکن است سبب شود. تقیه ریشه ی قرآنی
در قرآن کریم بعضی کلمات و جمله ها زیاد مکرر شده به طوری که آن کلمات و آن جمله ها با آن ترکیب مخصوص زبانزد عموم و معروف شده، از جمله کلمات و ترکیباتی که مکرر ذکر شده ” ایمان و عمل صالح ” است که با ترکیب «الذین امنوا
محور مسائل اخلاقی، خود را فراموش کردن و از خود گذشتن و از منافع خود صرف نظر کردن است. همانطور که در سلامت بدن یک اصل هست که بمنزله مبدأ و منشأ همه خوبیهاست و آن مساله ” حمیه ” یعنی ترک پرخوری است، در اخلاق هم یک مسئله وجود
در بسیاری از آیات قرآن کریم پیروی انسان را فقط منوط به علم و یقین میداند و از تبعیت و پیروی امور مشکوکه و مظنونه جدا نهی میفرماید: و لا تقف ما لیس لک به علم إن السمع و البصر و الفؤاد کل أولـئک کان عنه مسـولا؛ و پیروی مکن
حدیث معروف و مسلمی هست و از احادیثی است که هم شیعه قبول دارد و هم اهل تسنن، هم اینها در کتبشان روایت کرده اند همه آنها، و در معتبرترین کتابهای ما مثل اصول کافی ذکر شده است. حدیث بسیار پرمعنایی است که یک دنیا معنی برای این حدیث هست
رابطه علم و ایمان : علم به ما روشنائی و توانائی می بخشد و ایمان عشق و امید و گرمی، علم ابزار می سازد و ایمان مقصد، علم سرعت می دهد و ایمان جهت، علم توانستن است و ایمان خوب خواستن، علم می نمایاند که چه هست و ایمان الهام
نکته ای است که من به تفاسیر که برخورد کردم دیدم این نکته را ذکر کرده اند: در «ولتنظر نفس ما قدمت لغد؛ و انسان باید بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده است» (حشر/۱۸) «نفس»نکره ذکر شده است؛ کانه این است که یک کسی هم پیدا بشود چنین کاری
یکی از مسائل بسیار اساسی که فرق اسلام را با سایر ادیان و بالخصوص مسیحیت بلکه با جمیع ادیان روشن می کند این است که از نظر مسیحیها ایمان یک امر قلبی است و می بینید همین تبلیغ را در همه جا کرده اند و حتی بسیار از مسلمین هم
خداوند در سوره نور می فرماید: «الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوه فیها مصباح المصباح فی زجاجه الزجاجه کانها کوکب دری یوقد من شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه یکاد زیتها یضیی ء و لو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء
تقوا یعنی چه؟ یعنی خودنگهداری. خودنگهداری یعنی چه؟ یعنی تسلط بر نفس. «ان تقوی الله حمت اولیاءالله محارمه، والزمت قلوبهم مخافته» (نهج البلاغه/ خطبه ۱۱۴) امام علی علیه السلام می فرماید: تقوای الهی یک خاصیتش این است که انسان را از محرمات الهی نگهداری می کند. خاصیت دیگرش این است
بسیاری از مردم زمان ما طرفدار این فکر شده اند که برای انسان کافی است که خدا را بپرستد و به یکی از ادیان آسمانی که از طرف خدا آمده است انتساب داشته باشد، دستورهای آن را بکار بندد، شکل دستورها چندان اهمیتی ندارد، حضرت مسیح هم پیغمبر است، حضرت
خداوند در آیه دوم سوره ملک می فرماید: «الذی خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم احسن عملا و هوالعزیز الغفور؛ همان که مرگ و زندگی را بیافرید تا شما را بیازماید که کدامتان به عمل نیکوتر است، و او شکست ناپذیر آمرزنده است». بنابراین با این بیانی که در باب
همان طور که یک همسر ناپاک به دلیل همسری با یک مرد پاک تبرئه نمی شود، یک همسر پاک هم به دلیل همسری با یک مرد ناپاک، ناپاک نمی شود. «وضرب الله مثلا للذین امنوا امرات فرعون» خداوند در قرآن و مثلی می آورد از اهل ایمان ( بنا بر
چقدر فرق است میان اینکه انسان تفکرش تفکر مادی باشد و وقتی که در روی زمین راه می رود خودش را با اشیاء بیگانه و احیانا دشمن احساس کند، بعد هم بگوید زندگی تنازع بقاست، زندگی جنگ است و جز جنگ نیست، من یک موجود تک و تنها هستم و
بعد از آیه ۶۵ سوره انفال در ابتدای آیه ۶۶ آمده: «الان خفف الله عنکم و علم ان فیکم ضعفا فان یکن منکم مائه صابره یغلبوا مائتین؛ اکنون خداوند بر شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعف وجود دارد. پس اگر صد تا از شما باشد بر دویست
خداوند در قرآن کریم در آیه ۴۹ از سوره انفال می فرماید: «اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض غر هؤلاء دینهم و من یتوکل علی الله فان الله عزیز حکیم؛ آنگاه که منافقان و بیماردلان می گفتند: این (مومنان) را دینشان فریفته است. و حال آن که هر
قرآن در آیه ۶۵ در سوره انفال می فرماید: «یاایها النبی حرض المومنین علی القتال ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین و ان یکن منکم مائه یغلبوا الفا من الذین کفروا بانهم قوم لا یفقهون؛ ای پیامبر! مومنان را به جهاد برانگیز. اگر از شما بیست نفر صابر باشند
ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است: یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید: «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر؛
قرآن کریم وصف حال کسانی را که در حال اضطراب و ناامیدی به خداوند ایمان می آورند چنین توصیف می کند: «هو الذی یسیرکم فی البر و البحر حتی إذا کنتم فی الفلک و جرین بهم بریح طیبه و فرحوا بها جآءتها ریح عاصف و جآءهم الموج من کل مکان
آیا انسان یک موجود دو سرشتی است: نیمی از سرشتش نور است و نیمی ظلمت؟ چگونه است که قرآن، هم او را منتها درجه مدح می کند و هم منتها درجه مذمت؟! حقیقت این است که این مدح و ذم، از آن نیست که انسان یک موجود دو سرشتی است:
هیچ می دانید الان چگونه بدبینی ای در روشنفکران جهان نسبت به آینده بشریت پیدا شده است و هیچ می دانید این بدبینی با مقیاس علل و عوامل ظاهری بجاست؟ ما مسلمانها قدر این نعمت را نمی دانیم که الان مثل مردم صد سال پیش می گوئیم زندگی بشر، مثلا
قرآن کریم در سوره ذاریات آیات ۲۰ و ۲۱ می فرماید: «و فی الارض ایات للموقنین * و فی انفسکم؛ و در زمین برای اهل یقین نشانه هایی است و نیز در وجود خودتان»، در اینجا هم می فرماید: «و فی خلقکم و ما یبث من دابه ایات لقوم یوقنون؛
اندیشه ای خطرناک و گمراه کننده در قرون جدید میان بعضی از دانشمندان اروپائی پدید آمد که در گرایش گروهی به ماتریالیسم سهم به سزایی دارد و آن اینکه نوعی ارتباط تصنعی میان ایمان و اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حق حاکمیت توده مردم از طرف دیگر
انسان منهای ایمان، کاستی گرفته و ناقص است. چنین انسانی حریص است، خونریز است، بخیل و ممسک است، کافر است، از حیوان پست تر است. در قرآن کریم آیاتی آمده است که روشن می کند انسان ممدوح چه انسانی است و انسان مذموم چه انسانی است. از این آیات استنباط
علماى اخلاق به پیروى از قرآن مجید و روایات اسلامى اهمیت فوق العاده اى براى ذکر، به عنوان یکى از شاخه هاى مهم عبادت در پاکسازى روح و جان و بیدارى و آگاهى و تهذیب نفس قائل هستند و براى هر مرحله از مراحل سیر و سلوک، اذکارى ذکر کرده
معنای نظام اسباب و مسببات در جهان : برای آفرینش، نظام خاص و قانون و ترتیب معینی است و اراده خدا به وجود اشیاء، عین اراده نظام است. از همینجا است که قانون علت و معلول و یا ” نظام اسباب و مسببات ” بوجود می آید. معنای ” نظام