دومین زیر بناى اقتصادى اسلام(۵)

دومين زير بناى اقتصادى اسلام(5)

در کتاب فروع کافى مى خوانیم :
مردى از اهل ساباط گفت : که امام صادق علیه السلام به عمار ساباطى فرمود:
یا عمار اءانت رب مال کثیر؟
آیا تو صاحب اموال زیادى هستى ؟
گفت : بلى فدایت شوم .
قال : فتؤ دى ما فترض الله علیک من الزکوه ؟
حضرت فرمود: آیا زکات مالت را که خدا بر تو واجب کرده ادا کردى ؟
گفت : بلى
قال : فتخرج حق المعلوم من مالک ؟
امام علیه السلام فرمود: پس حق معین شده معلوم (غیر زکات ) را از مالت پرداختى ؟
عمار ساباطى عرض کرد: بلى
قال : فتصل قرابتک ؟
حضرت ادامه داد: آیا با مالت صله رحم کردى ؟ (کمک مالى به اقربا نمودى )
عرض کرد: بلى
قال : فتصل اخوانک ؟
امام علیه السلام پرسید: آیا از آن به برادران دینى است رساندى ؟
عرض کرد: بلى
فقال : یا عمار المال یفنى و البدن یبلى و العمل یبقیى ، و الدیان حى لا یموت ، یا عمار انه ما قدمت فلن یسبقک و ما اخرت فلن یلحقک .
امام صادق علیه السلام به عمار ساباطى ملاطفت فرمود و او را در مقابل انجام کارهاى عبادى و عاطفى اش تشویق و تحسین نموده و چنین فرمود:
اى عمار مال دنیا فانى مى شود و بدن در خاک فرسوده مى گردد و عمل است که باقى مى ماند و هرگز از بین نمى رود و خداوند عالم دیان لایموت است ، که بقا و دوام ابدى از آن اوست .
اى عمار با آنچه که پیش فرستادى گوى سبقت را از دیگران ربودى و هرگز آن عمل شایسته ات بر تو سبقت نمى گیرد و آنچه که پشت سر گذاشتى ، هرگز به تو ملحق نمى گردد، یعنى کارهاى خیر و شایسته ات با تو هست ، هم در دنیا و هم در قبر و هم در وادى عرصات و اما آنچه انجام نگرفت و در ردیف اعمال انجام شده قرار نگرفته مى ماند و هرگز به آدمى پس ‍از مرگ ملحق نخواهد شد.
حور و قصور بهشتى به استقبالتان ، اى مودیان زکات :
اگر زکات پرداخت گردد و به اهلش که استحقاق واقعى آن را دارند داده شود و از حق فقراء و مساکین کم گذاشته نشود، همانا مودى آن از برکات مادى و معنوى فوق العاده برخوردار مى گردد و در آخرت از حور و قصور بهشتى بهره مند خواهد شد.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله این حقایق را چنین بیان مى فرماید:
قال صلى الله علیه و آله : اتوا الزکوه من اموالکم المستحقین لها من الفقراء و الضعفاء، لاتبخسوهم و لاتوکسوهم و لا تتیموا الخبیث ان تعطوهم فان من اعطى زکاته طیبه بها نفسه اعطاه الله بکل حبه منها قصرا فى الجنه من ذهب و قصرا من فضه و قصرا من زبرجد و قصرا من زمرد و قصرا من جهر و قصرا من نور رب العالمین و ان قصر فى الزکوه .
قال الله تعالى : یا عبدى اتبخلنى ، ام تهمنى ، ام تظن انى عاجز غیر قادر على اثباتک ؟ سوف یرد علیک یوم تکون احوج المحتاجین ان ادیتها کما امرت و سوف یرد علیک ان بخلت یوم تکون فیه احسر الخاسرین .
قال : فسمع ذلک المسلمون ، فقالوا: سمعنا و اطعنا، یا رسول الله . (۲۸)
پیامبراکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
زکات مالتان را به مستحقان واقعى از فقراء و مساکین و ضعفا بپردازید و در وزن و کیفیت متاع زکات کم نگذارید، و از بدترین متاع خویش را به زکات ندهید.
زکات را با طیب خاطر و با اخلاص کامل بدهید، چرا که اگر کسى زکات مالش از بهترین آن باشد و با طیب خاطر بپردازد، خداوند به او، به ازاى هر یک از حبه آن زکات ، قصورى از طلا و نقره و لولو و زبرجد و زمرد از نور خویش بایشان مرحمت فرماید. و در مقابل اگر زکاتش کم باشد و یا از بدترین اموالش و یا از نظر وزن کمتر بدهد، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: که خداوند مى فرماید:
اى بنده من ، آیا بخل مى ورزى در راه من ؟ یا آنکه مرا متهم به بخل مى نمایى ؟ یا آنکه گمان مى کنى که من عاجزم و قدرت به دادن اجر و ثواب تو را ندارم ؟ زود باشد که وارد شود بر تو روزیکه تو محتاجترین مردم باشى ، اگر ادا نکنى آنچنانکه به آن مامورى ، و زود باشد که وارد شود بر تو روزیکه در آن روز زیانکارترین و اخسر الخاسرین باشى .
پس وقتى این سخنان و این اخبار را پیامبر خدا صلى الله علیه و آله براى مسلمانان ذکر کرد، دادشان بلند شد و گفتند: سمعا و طاعه یا رسول الله ، شنیدیم و فرمانبردار تو مى باشیم .
بلى ، هرگاه زکات با طیب خاطر و فقط قربه الى الله و براى رضاى خداى بزرگ ، بدون کم و کاست اداء گردد، این درجات و مقام والا در دنیا و آخرت از آن مودیان زکات خواهد بود و این پاداش حضرت حق رب الجلیل است و اگر بخل و سماجت ورزد از پرداخت زکات ، زیانکارترین زیانکاران دنیا و آخرت خواهد شد و این است سزاى عمل کسى که از دادن زکات کوتاهى مى نماید.
اداء زکات موجب نقص ، و منعش موجب رشد مال نمى گردد:
هرگز زکات ، که به معناى رشد و برکت است ، معناى خلاف نمى دهد، بنابراین با دادن زکات و به ظاهر کم کردن مال ، چیزى از مال کم نمى شود، بلکه پر مى شود و زیاد مى گردد، چرا که زکات برکت زاست ، و بزودى جاى آنچه که پرداخت شد به چندین برابر پر مى شود،
حضرت صادق علیه السلام مى فرماید:
ما من رجل اءدى الزکوه فنقضت من ماله و لا منعها احد فزادت فى ماله .(۲۹)هیچ مردى نیست که زکات مال دهد، پس چیزى از مالش کاسته گردد و کم شود و هیچ کسى از پرداخت زکات مضایقه نکند مگر به اموال او افزون گردد.
یعنى با توجه به معنا و مفهوم زکات و اعتقاد به آن و اداء مسلما برکت بیشترى متوجه اموال او مى گردد که به وضوح چشمگیر و قابل لمس است و ندادن زکات با اعتقاد به آن نه تنها چیزى نمى افزاید بلکه کم هم مى کند و کمبودش قابل لمس و شهود است و بر همگان واضح و روشن است که زکات دهندگان با برکت بیشترى مواجه هستند چرا که آن گره کو زد هم او بگشایدش . و تحت این مصرع خداى خالق متعال اگر مال ، مرحمت فرمود هم اوست که مى تواند بستاند و یا اگر او خود گره زد، هم او بازگرداند، پس اگر در مال زکات مقرر فرمود، وحشت مکن که آنچه کاسته شد، ده چندان جایش پر مى کند، گمان مبر زکات موجب نقص است و اداى آن ، مال را کم مى کند و مانع الزکاه موجب زیادى مال و ثروت است ، که اگر او داد، گرفتنش را هم بلد است ، پس اگر او، در، به بست ، هم او فتح باب خواهد کرد.
اى برادر: اداء زکات شرط مسلمانى تو است .
مسلمان متمکن با پرداخت زکات مال خویش به اسلام مى گراید و این واقعیتى است که از کانون وحى و امامان معصوم علیه السلام به ما گوشزد کرده اند، و بها سموا مسلمین به پرداخت زکات انسان مسلمان نامیده مى شود.
در روایت سماعه بن مهران از امام صادق علیه السلام مى خوانیم :
ان الله عزوجل فرض للفقراء اموالى الاغنیاء فریضه لا یحمدون الا بادائها وهى الزکوه بها حقنوا دمائهم و بها سموا مسلمین ولکن الله عزوجل فرض فى اموال الاغنیاء حقوقا غیر الزکوه ، فقال : عزوجل :
و الذین فى اموالهم حق معلوم .(۳۰)
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:براستى خداوند عزوجل فرض کرد در اموال اغنیاء فریضه اى که سپاس و حمد و ثناى الهى را نتوانند بجاى آورد، مگر به اداء آن فریضه و آن فریضه زکات است و زکات با خون مسلمان آمیخته شده است و مؤ دیان آن به مسلم و مسلمان نامیده شده اند و لیکن غیر از زکات حقوق دیگرى هم بر اموال مسلمانان فرض کرده است (که امام صادق علیه السلام مى فرماید:)
ولکن الله عزوجل فرض فى اموال الاغنیاء حقوقا غیر الزکوه
که اینها حقوقى است که خدا بر اغنیاء واجب مى گرداند و خداوند کریم هم در قرآن مجید مى فرماید:
آنانیکه در اموال خود حق معلومى براى فقراء معین نموده اند.

۲۸) تفسیر الامام – ص ۲۴۰ – به نقل از بحارالانوار – ج ۹۳ – ص ۱۱
29) فروع کافى ج ۳ ص ۵۰۴.
30) سوره معارج آیه ۲۴.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید