ماهیت بلواهای ضدّ بهائی
مورخان بهائی درباره شورشهای ضدّبهائی فراوان سخن میگویند و میکوشند چهرهای بسیار مظلوم از سرگذشت این فرقه در ایران ترسیم کنند. از این زاویه، تاریخنگاری بهائی شباهتی عجیب به تاریخنگاری یهودی دارد؛ گویا بهائیان گروهی بودند که به جرم دگراندیشی دینی قربانی تعصب و کین جاهلانه مسلمانان ایران میشدند. بررسی نگارنده نشان میدهد که این ادعا در موارد عمده صحت ندارد و رهبری بهائیت و عناصر مشکوکی در میان جبهه مخالف بهائیان به عمد و با اهداف معین تبلیغی و سیاسی به ایجاد مهمترین و جنجالیترین آشوبهای خونین ضدّ بهائی، معروف به «بهائی کشی» دست زدهاند. از مهمترین این موارد قتل هفت بهائی در سال ???? ق. در یزد و شورش ضدّ بهائی ???? ق. در یزد و رشت و برخی دیگر از نقاط ایران است.
واقعه قتل هفت بهائی در یزد، که در منابع بهائی به «شهدای سبعه یزد» معروفند،?? در زمان اوّلین دوه حکومت سلطان حسین میرزا جلالالدوله، پسر ارشد ظلّ السطلان (حاکم اصفهان)، در یزد رخ داد.
گروهی چندنفره (استاد باقر عطار و ملاتقی چیتساز و چند تن از بستگان و اطرافیان ایشان) در شب ?? رمضان ???? ق. در مسجد میرچخماق رأساً و خودسرانه به دستگیری دو بهائی (علیاصغر یوزدارانی و آقاعلی) دست زدند و سپس نزد شیخ محمدتقی مجتهد (پسر شیخ محمد حسن سبزواری) رفتند و با تحریک احساسات دینی وی کسب تکلیف نمودند. شیخ محمد تقی دستور داد که بهائیان از مسجد اخراج شوند. پاسخ فوق ظاهراً این گروه را راضی نکرد زیرا نزد حاجی نایب (حاجی اسدالله شیرازی)، فراشباشی جلالالدوله، شتافتند و، به دستور حاجی نایب، بهائیان زندانی شدند. روز بعد، جلالالدوله دو بهائی محبوس را به چوب بست و سپس آزاد نمود. شش روز بعد، ظلالسلطان از اصفهان دستور حبس ایشان را صادر کرد. دو نفر فوق مجدداً دستگیر شدند و در جریان بازداشت این دو، به تحریک استاد مهدی (پسر استاد باقر عطار)، پنج بهائی دیگر نیز به زندان افتادند. سه روز بعد، جلالالدوله شیخ محمدتقی را احضار و درباره بابیان محبوس کسب تکلیف نمود. شیخ محمدتقی مجتهد از این همه ابرام جلالالدوله به حیرت افتاد و گفت: «ما نمیدانستیم حضرت والا این قدر دشمن این طایفه بهائی هستید». به هر روی، به تحریک جلالالدوله، شیخ محمدتقی، پدر (شیخ محمد حسن) و دو برادر خویش (شیخ محمد جعفر و شیخ محمدباقر) و ملاحسین و ملاحسن (پسران حاجی ملا باقر مجتهد اردکانی) را به خانه خود دعوت کرد. این جمع شش نفره همراهی خود را با جلالالدوله اعلام نمودند. شیخ محمدتقی نزد حاکم شتافت و ماجرا را اطلاع داد. جلالالدوله گفت: «احسنت، احسنت، احدی را مثل شما ندیدم که در این امور اقدام داشته باشند». به هر روی، جلالالدوله با تمهیدات مفصل همراهی علمای فوق را جلب نمود و جلسهای تشکیل داد که آقا سید علی مدرس نیز به آن افزوده شد. در این جلسه هفت نفر بهائیان محبوس مورد استنطاق قرار گرفتند. یکی از ایشان (استاد مهدی بنا)، به وساطت آخوند ملاحسن، آزاد و به جای او آخوند ملامهدی خویدکی، از بهائیان خویدک (سه فرسنگی یزد) دستگیر شد. جلالالدوله از طریق شکنجه ایشان را وادار به اقرار به بهائیگری نمود. در هفتم شوال از ظلالسلطان تلگراف رسید که «حضرات بهائی که حبساند هرگاه شرعاً اثبات شده که بهائی هستند، آنها را به قتل رسانید». به ادعای منابع بهائی، هفت روحانی فوق، پس از شنیدن اقرار محبوسان حکم قتل ایشان را کتباً صادر کردند. سرانجام، در نهم شوال جلالالدوله بهائیان را اعدام کرد و امر نمود که در شب «بازارها را زینت ببندند و چراغان کنند».??
تمامی ماجرای قتل هفت بهائی در یزد، طبق روایت مهمترین مآخذ بهائی در این زمینه، به شرح فوق است. این شرح موارد زیر را روشن میکند: اوّل، جلالالدوله و پدرش (ظلالسلطان) تعمدی عجیب در کشتن این بهائیان داشتند؛ دوم، در این ماجرا مردم به هیچ وجه دخالت نداشتند و تمامی حادثه به تحریکات یک گروه چند نفره از کاسبان محدود بود که ماهیت و حسن نیت ایشان روشن نیست؛ سوم، جلالالدوله به تلاش گستردهای برای تحریک علمای یزد و کسب حکم قتل بهائیان دست زد و در این زمینه تقریباً ناموفق بود؛ زیرا به جز گروه هفت نفره فوق سایر علمای شهر در صدور حکم قتل بهائیان مشارکت نکردند.
برای تبیین این ماجرا باید به سه نکته مهم توجه نمود: اوّل، پیوندهای عمیقی میان ظلالسلطان و خاندان او، از جمله جلالالدوله، با دستگاه استعماری بریتانیا برقرار بود. ظلالسلطان در این زمینه شهرت کامل دارد و نیازی به اثبات این پیوندها نیست و نیز میدانیم که در دستگاه ظلالسلطان بهائیان حضور فعال داشتند. نامدارترین ایشان میرزا اسدالله خان وزیر (نیای خاندان وزیر) است که در دوران حکومت ظلالسلطان قریب به سی سال وزیر اصفهان بود?? و در همین دوران است که بخش مهمی از بناهای مهم تاریخی دوره صفوی تخریب شد. مهدی بامداد مینویسد:«از کارهای بسیار زشت بلکه جنونآمیز ظلالسلطان، قطع اشجار خیابانها و تخریب ساختمانهای زیبای صفوی در اصفهان است… و با آنکه چند نفر از بازرگانان اصفهان حاضر شدند مبالغ هنگفتی به او بدهند و وی را از این کار زشت باز دارند، مع ذلک از تصمیم خود منصرف نگردید و بالنتیجه اکثر باغها و عمارات مذکور در زیر دست بیدادگری و امر او خراب و ویران شد».
بامداد فهرستی از بناهای مهم تاریخی اصفهان که در این دوران تعمداً تخریب شد، به دست داده است.??
و میدانیم که بعدها در پاریس رابطه نزدیک و دوستانهای میان ظلالسلطان و عباس افندی برقرار بود. جلالالدوله نیز در این سفر همراه پدر بود و با عباس افندی دیدار کرد.
پینوشتها:
?? درباره خاندان بهائی دوستدار (ساری) مراجعه شود به: تاریخ ظهور الحق، ج ?، ق ?، ص ???? آرامش دوستدار (بابک بامدادان)، نویسنده درخششهای تیره، برادرزاده احسانالله خان دوستدار (پسر عطاءالله خان دوستدار) است.
?? سردار محیی در دولت «کودتای سرخ» احسانالله خان وزیر پست و تلگراف بود.
?? تاریخ ظهور الحق، ج ?، ق ?، صص ???-????
?? درباره خاندان اکبر (خان اکبر) و نقش ایشان در تحولات معاصر ایران بنگرید به: میرزا کریم خان رشتی، چهره مرموز تاریخ معاصر ایران، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ?، صص ??-???
?? مجموعه اسناد به دست آمده از آرشیوهای اتحاد شوروی سابق در باکو، تصویر سند در اختیار نگارنده است.
?? بانک امیرخسروی [و] محسن حیدریان. مهاجرت سوسیالیستی و سرنوشت ایرانیان. تهران، نشر پیام امروز?
?? تاریخ ظهور الحق،
?? بنگرید به: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ?، زیرنویس ص ???
?? درباره تعلق احسانالله خان دوستدار و رضا افشار به بهائیت بنگرید به: ابراهیم فخرایی. سردار جنگل. تهران، جاویدان، ????? صص ???-????
??? بنگرید به: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. ج ?، زیرنویس ص ???
??? تقی شاهین (ابراهیموف). پیدایش حزب کمونیست ایران. ترجمه ر.رادنیا. تهران، گونش، ????، ص ????
??? تاریخ ظهور الحق. ج ?، ق ?، صص ???-???؛ تذکره شعرای بهائی، ج ?، ص ???-????
??? ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ?، ص ????
??? همان مأخذ، ص ????
??? تذکره شعرای بهائی. ج ?، ص ????
??? کشف الحیل، ج ?، صص ??-???
??? همان مأخذ، ص ???
??? مصابیح هدایت، ج ?، صص ???-???؛ اخبار امری، سال هشتم، شماره ??-?? (بهمن و اسفند ????).
??? رائین، انشعاب در بهائیت، ص ????
??? اسامی آنها به شرح زیر است: آخوند ملامهدی خویدکی، ملاعلی سبزواری، محمدباقر (از محله چهارمنار)، علیاصغر یوزدارانی و برادرش حسن (پسران آقا حسین کاشی، از محله فهادان)، آقا علی (از محله کازرگاه).
??? محمدطاهر مالمیری، تاریخ شهدای یزد (به نقل از: مصابیح هدایت، ج ?، صص ???-???).
??? میرزا اسدالله خان وزیر در دوران وزارت اصفهان صاحب ثروت فراوان شد. خانهاش در محله شهشهان بود که قبلاً به میرزا محمدعلی نهری (بهائی) تعلق داشت. در اصفهان به بهائیگری شهرت داشت و خانهاش محل تجمع بهائیان و اقامتگاه مبلغان و مساران بهائی بود. در سال ???? ق. فوت کرد. خاندان وزیر از دو پسر و دو دخترش برجاست. (تاریخ ظهور الحق، ج ?، ق ?، صص ???-???).
??? شرح حال رجال ایران. ج ?،صص ??-???
افسانه هولوکاست بهائی
- دی ۷, ۱۳۹۳
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 95 نفر
- برچسب ها : بهائیت, ضد بهائی, فرقه های سری, هولوکاست بهائي