روان‌شناسی اجتماعی Social Psychology

روان‌شناسی اجتماعی Social Psychology

Psychology
«از ریشه‌ی یونانی به معنای “روح”، “روحیه” و “گفتار” گرفته شده است. روان‌شناسی، مطالعه علمی حیات روانی، قوانین مربوط به عملکرد و رفتار منبعث از آن است. روان‌شناسی اجتماعی، مطالعه روانشناختی افراد انسانی از این جهت است که در ارتباط با دیگرانند؛ خواه بر آنان اثر نهند، خواه تحت تأثیر آنان قرار گیرند. همچنین رفتارهای ناشی از محرکات یا اثرات اجتماعی نیز در قلمرو روانشناسی اجتماعی قرار می‌گیرند»[۱] روان‌شناسی اجتماعی «در دهه ۱۸۸۰ توسط لستروارد بنا نهاده شد. به عقیده او حیات اجتماعی را می‌توان براساس روان‌شناسی فرد تبیین کرد. وی می‌گوید: بشر ابتدا منزوی و تنها زندگی می‌کرد ولی در نتیجه تحول و تکامل به صورت جمعی درآمد و اجتماعی شد. باید توجه داشت که این دگرگونی تنها زیستی نبوده و معلول نیروهای اجتماعی هم هست.»[۲] روان‌شناسی اجتماعی به مطالعه علمی افرادی که تحت تأثیر افراد دیگر قرار می‌گیرند، می‌پردازد. روان‌شناسی اجتماعی، علمی است که می‌کوشد دریابد تا چه حد حضور واقعی یا تخیلی افراد دیگر، می‌تواند اندیشه و احساس و رفتار افراد را تحت تأثیر قرار دهد. هدف روان‌شناسی اجتماعی نیز شناخت و دریافت این موضوع است که یک انسان اجتماعی چگونه تحت تأثیر انگیزه‌ها و عوامل اجتماعی محیط خود قرار می‌گیرد.
خاستگاه روان‌شناسی اجتماعی
روان‌شناسی اجتماعی از دهه ۱۸۸۰ به بعد آغاز به کارکرد در سال ۱۸۹۷ با تحقیق آزمایشگاهی نورمن تریپلت به صورت مطالعه علمی درآمد. وی با رکودگیری دوچرخه سواری متوجه شد که دوچرخه سواران در حالت انفرادی زمان بیشتری برای رسیدن به مقصد صرف می‌کنند تا زمانی که در حال رقابت با جمع باشند. وی معتقد بود جمع برون‌داد (‌Output) را بالا می‌برد و کار را آسانتر می‌کند. در دوره ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۵ روان‌‌شناسی اجتماعی با رواج مطالعات آزمایشگاهی و تجربی شکل می‌گیرد. در این دوره دیدگاه کورت لوین مطرح است. ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۰ دوران کلاسیک روان‌شناسی اجتماعی است که در این دوره با افزایش بودجه‌های تحقیقاتی روان‌شناسان اجتماعی روی موضوعات متعددی کار کردند. دوران ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۵ بحران روان‌شناسی اجتماعی بود. زیرا در این دوره بحث بر سر آن بود که محیط آزمایشگاهی که در آن تحقیق انجام می‌شود تفاوت خیلی زیادی با محیط طبیعی جامعه‌دارد و لذا نتایج ایجاد شده کاربردی در زندگی اجتماعی ندارد. مشکل دیگر آن که به دلیل تفاوت فرهنگی مثلاً نمی‌توان نتایج بدست آمده در آمریکا را به آفریقا هم نسبت داد. از سال ۱۹۷۶ تا زمان حاضر را عصر کثرت‌گرایی در روان‌شناسی اجتماعی می‌گویند. زیرا از روشها و نظریات مختلف استفاده می‌شوند و همچنین اصول اخلاقی خاصی در تحقیقات آزمایشگاهی مد نظر قرار می‌گیرد. در این دوره روان‌شناسی اجتماعی از روشهای پیمایشی، تاریخی و اسنادی در مطالعات خود بهره می‌برد.موضوعات مطروحه در روان‌شناسی اجتماعی
«اهم موضوعاتی که در روان‌شناسی اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرند عبارتند از:
۱- اثر جامعه بر فرد از طریق اجتماعی شدن، پذیرش، جذب هنجارهای اجتماعی و همنوایی با آنها؛
۲- اثر فرد بر جامعه از طریق پدیده‌ رهبری و شیوه‌های خاص آن مانند اقناع و الزام؛
۳- تأثیر پدیده‌های اجتماعی بر حافظه، ادراک، انگیزه و هیجان؛
۴- تحقیق در پدیده‌های جمعی؛ چون افکار عمومی، عقاید قالبی، نگرشها، خرافات، ارتباطات و تبلیغات».[۳]
برخی جامعه‌شناسان معتقدند بهترین مسائل علم روان‌شناسی اجتماعی، یکی عناصر موجود در ذهن انسان که روابط اجتماعی را تعیین می‌کنند(چیستی عناصر) و دیگر آنکه روابط اجتماعی چگونه روی ذهن اثر گذاشته و تمایلات ذهن را تحت تأثیر قرار می‌دهند(چگونگی اثر).
تفاوت روانشناسی اجتماعی با روانشناسی و جامعه‌شناسی
روان‌شناسی عمومی به فرد، تمایلات روحی و تأثیراتی که این تمایلات روحی، ویژگی‌های جسمی و هورمونها، بر ویژگی‌های اخلاقی می‌گذارند اهمیت می‌دهد؛ ولی روان‌شناسی اجتماعی رفتار فرد در معرض گروه و در حالت تعامل بین انسانها را بررسی می‌کند. این در حالی است که جامعه‌شناسی به رفتارها، چنانکه در فرد خاصی ظاهر می‌شود کاری ندارد بلکه آنها را به صورت تعیین اجتماعی در نظر می‌گیرد. روان‌شناسی اجتماعی به چگونگی ایجاد رفتار در افراد می‌پردازد. بدین معنا که تأکید بیشتر این رشته روی فرد است در حالی که جامعه‌شناسی بیشتر به جمع توجه دارد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا