مراتب حماقت

مراتب حماقت

حجت الاسلام راجی

زمان کلیپ : ۲:۱۲                         

دو سه سال پیش یک کتابی نوشته شد با عنـوان زیبایی ها و زشتی های کـربلا، پنج تا زیبایــی ها و پنج تا زشتـی ها کربلا را مطرح می کند. یک فصلش “فصل جهل” است؛ که آنجا داستان های مختلفی آوردیم که جهل مشخص می شود. می خواهم میزان واضع جهل را در دوران معاویه خدمتتان عرض کنم. یک شخصی بود به نام ذوالکلاع این شخص در جنگ صفین در رکاب معاویه بود یک روز آمد پیش معاویه گفت: ما گروه طغیانگر هستیم معاویه گفت: از کجا فهمیدی چه کسی به شما این حرف را زده گفت: دیدم عمار در سپاه علی (ع) است خودم با همین گوشم از دو لب پیامبر(ص) شنیدم که یک روز به عمار فرمودند: عمار یک روزی، یک گروه طغیانگر تو را خواهند کشت من امروز فهمیدم که ما طغیانگر هستیم خب نگاه کنید معاویه چه جمله ای به او گفت: از کجا معلوم که عمار تا آخر در لشکر امام علی (ع) بماند. ذوالکلاع هم گفت راستی می گویی و رفت به جنگ با  امام علی(ع) خب این میزان جهل را نگاه کنید. وقتی که عمار به شهادت رسید، ذوالکلاع زودتر آن کشته شده بود گروهی آمدند پیش معاویه و گفتند : معاویه ما عمار را کشتیم گفت ما نکشتیم ، آن کسی کشت که عمار را آورد به میدان جنگ، تمام شد همه قبول کردند به همین راحتی و این می شود جهل ….