کلیپ
پادکست
متن
بخش هفتم
حالا ببینیم چرا حاضر شدیم اینهمه دسترسی بپذیریم؟! دوتا کلیپ میخواهیم با هم ببینیم یکی داستان مشهوری است از موش و گربه که موشها جمع شدند. ذله شدند از دست گربه. جلسه هماندیشی گرفتند. باهم دیگر گفتگو میکنند. چهکار کنیم از دست این گربه راحت شویم؟ بفهمیم کی میآید سمت ما. یک موش جوانی آنجا بلند میشود و یک ایدهای مطرح میکند.
ایده این آقای موش و پاسخ پیرمردی که در این جلسه نشست را به هم دیگر بشنویم.
همه ساکت! خب سامی داشتی میگفتی: بگو!
خب! چطور یک کاری کنیم که بفهمیم گربه هر وقت کجاست؟ اون موقع اگر با خانم خانه تو اتاق باشه میتوانیم توی آشپزخانه غذا بخوریم.
خوب! قابلقبول! اما خب چطوری بفهمیم؟
به گربه زنگوله ببندیم
گربه رو گوله کنیم؟ من نمیخوام بازنده این بازی باشم.
چطور میتونیم گربه رو گوله کنیم؟ یعنی کی جرأتشو داره؟
من نگفتم گوله کنیم! گفتم زنگوله گردن گربه بندازیم. یه زنگوله بندازین دور گردنش اینجوری هر وقت که تکون بخوره زنگوله صدا میده و ما میفهمیم که اون داره میاد.
گربه بو میکشه و میاد سراغمون ولی ما اونجا نیستیم. دوست دارم اون موقع قیافشو ببینم.
معرکه است سامی! من بهت میگم که ایده دوستش داشتنی هست! لیاقت بزرگترین قسمت شیرینی را داری. بزرگترین قسمت.
بالاخره میتونیم بدون ترس تو این خونه زندگی کنیم. این بهترین فکره.
اونایی که از اینجا رفتن پشیمون میشن ما از اینجا نمیریم. اینجا خانه ماست.
بهتون افتخار میکنم میدونی چیه سامی باید به فکر تو احترام بذاریم؟! من امروز رو در تاریخ خونواده نیبل روز زنگوله انداختن دور گردن گربه اعلام میکنم.
من میتونم یه سؤال احمقانه بپرسم؟ من یه موش پیرم که دارم سعی میکنم با نسل جدید کنار بیام. ببخشید که آروم آروم حرف میزنم. همتون درباره این ایده مطمئنید؟
معلومه که هستیم پس فکر کردی بدون اینکه فکر کنیم داریم ذوق میکنیم؟!
دستبردار مرد. ما که مثل آدمای عادی نیستیم که بدون فکر دنبال چیزی بریم.
ما گروهی هستیم که دنبال نمیکنیم بدون فکر و حدس میزنیم
بسیار خب یه سؤال دیگه هم دارم. کی قراره زنگوله رو گردن گربه بیندازه؟
چی زنگوله رو گردن گربه میندازه؟!
آره دیگه کی باید بره اونجا و زنگوله را بیندازد دور گردن گربه؟ مگه ای جوری نیست؟
کی این کار رو میکنه؟ کی این کار را انجام میده؟
خوب جالب بود که حالا چه کسی قرار است این زنگوله را دور گردن گربه بندازد؟! این مسئله و این چالش در کارتون تام و جری حل شد. شیوه حل مسئله را بریم ببینیم.
پخش کارتون تام و جری
بله! دیدید که با هدیهدادن، جذاب کردن، زیبا کردن، بهصورت کاملاً آشکار بدون پنهانسازی حاضر شد گربه زنگوله را از دست این موش کوچولو بگیرد و گردنش بیندازد. ما هم هر روز با ارائه خدمت جدید! میخواهید مسیریاب برایتان رایگان کار کند؟! و سؤال هم نمیپرسیم چرا رایگان؟! سؤال نمیپرسیم چرا تحریم نمیشویم؟! میخواهید برایتان مسیریابی کنم؟ هر لحظه به شما بگوییم از کجا بروید که زودتر به مقصد برسید. دوست دارید اینهمه بازی بهصورت رایگان در اختیار قرار بدهیم؟ بیایید دنبال هرچه میگردید، من گوگل هستم. از من بپرسید. من به شما بهصورت رایگان اطلاعات تقدیم میکنم.
آدم فکر میکند که اینها یکمشت کسایی هستند که دارند به این آیه قرآن عمل میکنند. قل لا أسألکم علیه أجرًا ما اجر و مزد از شما نمیخواهیم و در واقع اجر و مزد را از خدای بزرگ داریم میگیریم و ما میدانیم که این نیست. این مسئله نیست. مسئله همانی است که آن نماینده کنگره آمریکا گفت: بعدها میتوانند با طراحی یک الگوریتم هوش مصنوعی با استفاده از همین اطلاعات از یک فرد تا یک جامعه را به آن سمتی که دوست دارند بکشانند.
ما فهمیدیم که چیزی به اسم امنیت یا حریم خصوصی در فضای مجازی وجود ندارد و این یک گزارهی غلط است. انشاءالله در جلسه بعدی باور غلط دوم را با هم دیگر مرور میکنیم.