کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد عبداللهی
عنوان: انواع کمال گرایی
کمال گرایی یک موضوعی است که امروزه بسیاری از مردم دغدغه آن را دارند.
سوال اینجاست که آیا کمال گرای فی نفسه خوب است؟ آیا کمال گرایی فی نفسه بَد است؟ آیا قسمت هایی از آن خوب و دیگر قسمت ها بَد است؟
انواع کمال گرایی:
کمال گرایی توسط یکی از دانشمندان و پژوهشگران در این حیطه به نام هویت و فلت به سه دسته تقسیم شده است:
کمال گرایی خود محور:
یعنی اینکه فرد برای خودش استاندارهایی را قرار می دهد. مثلا: من باید به این تحصیلات برسم، من باید نمره ام به این عدد برسد، من باید از نظر فیزیکی این فیزیک خاص از لحاظ ظاهری را داشته باشم و خیلی از استاندارهایی که فقط مربوط به خود فرد است.
کمال گرایی دِگر محور:
یعنی اینکه ما استاندارهایی را برای طرف مقابل خودمان قرار می دهیم. آن فرد باید چنین ویژگی هایی را داشته باشد. ما با شخصی دوست می شویم که چنین ویژگی هایی را داشته باشد. آن فرد باید ویژگی هایی داشته باشد که مورد تأیید ما باشد و ما هم شروع به تعریف استاندار برای افراد دیگر می کنیم.
کمال گرایی تجویز اجتماعی:
این نوع معمولا تجویزهایی است که خود اجتماع برای آن فرد ارائه می کند.
مثال:
احتمال دارد فردی را ببینیم که در حال ورزش است. از او سوال می کنیم که چرا ورزش می کند؟
پاسخ می دهد: لحظاتی که ورزش می کند حال خوبی دارد و احساس بهتری دارد.
در اینجا برمبنای استاندارهای خودش است که فرد ورزش می کند. ولی احتمال دارد همین سوال را از فرد دیگری بکنیم و بگوید: پزشک دستور داده بخاطر قند خون و فشار خون ورزش می کند و خودش خیلی دوست ندارد که ورزش کند اما به دلیل تجویز پزشک این کار را انجام می دهد. این هم یک مثال از کمال گرایی تجویز اجتماعی است.
در کمال گرایی دِگر محور اینگونه است که شما نگاه می کنید که یک خانم به همسرش می گوید: تو باید با من چنین رفتاری داشته باشی و شروع به بیان استاندارهایی در این رابطه می کند. اینجا اگر دقت کنید روابط بین فردی کاملا به هم می ریزد.
پژوهش ها در کمال گرای خود محور می گویند: ۵۰ درصد این افراد احساس شادکمالی طی می کنند و ۵۰ درصد احساس شادکامی را دریافت نمی کنند. ولی در رابطه با کمال گرایی دگر محور و کمال گرایی تجویز اجتماعی عموم تحقیقات گفتند: افرادی که این دو نوع کمال گرایی را دارند سطح کمتری از شادکامی را تجربه می کنند.
چرا کمال گرایی خودمحور در پژوهش ها این نتیجه را داشته که ۵۰ درصد شادکامی را تجربه می کردند و ۵۰درصد دیگر این شادکامی را تجربه نمی کردند؟
باید به یک نظریه ای رجوع کنیم و آن نظریه خود تعیین گری است. این نظریه توسط رایانا و دسی گفته شده است. در این نظریه دو قطب را در نظر می گیریم.
افرادی که کمال گرایی خودمحور هستند وقتی انگیزه درونی دارند احتمال اینکه سطح شادکامی بیشتری را تجربه کنند زیاد است و افرادی که کمال گرایی خود محور هستند ولی زمانی که انگیزه بیرونی داشته باشند سطح کمتری از شادکامی را تجربه می کنند.
مثال: فرض کنید که یک نفر خودش علاقه به موسیقی دارد و استاندارهای بالایی را هم برای خودش قرار داده است. یعنی این فرد استاندارهای موسیقی خیلی بالایی دارد و انگیزه درونی هم دارد چون خودش این کار را دوست دارد. این فرد اگر ساعت ها هم به موسیقی بپردازد قطعا احساس خوبی دارد. ولی اگر همین فرد استاندارهای بالایی را برای موسیقی برای خودش قرار بدهد ولی انگیزه بیرونی داشته باشد مثلا والدین او را در کلاس موسیقی گذاشته باشند، احتمال دارد که بگوید به اجبار والدین در این کلاس شرکت کرده و دوست نداشته که برود. لذتی هم فعالیت موسیقی خودش نخواهد برد.
به فرزندانمان یاد بدهیم اگر می خواهند کمال گرایی داشته باشند چند چیز را رعایت کنند:
استاندارهایشان خود محور باشد نه استاندارهای دگر محور یا تجویز اجتماعی
در تجویز اجتماعی به یک نفر می گوییم چرا رشته پزشکی را انتخاب کردی و می گوید: به این دلیل که جامعه این رشته را قبول دارد و و من هم این رشته را انتخاب کردم. بعد می پرسیم این رشته را دوست داری؟ می گوید: خیر خیلی هم دوست ندارم…
این به راحتی می تواند اتلاف انرژی و عمر یک فرد باشد.
اگر کمال گرایی خود محور دارند برمبنای انگیزه درونی شان باشد. نه برمبنای انگیزه بیرونی
اگر نتوانستند به آن چیزی که مطلوب آنهاست برسند دوباره تلاش و کوشش کنند.
خودشان را سرزنش نکنند و احساس گناه نداشته باشند.
اگر این موارد را رعایت کنند داشتن استاندارهای شخصی در زندگی باعث شادکامی آنها خواهد شد و حال آنها را بهتر خواهد کرد.