۴۱.ازدواج پایان من است و آغاز ما

متن

بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد حائری شیرازی
عنوان: بازی و تفریح با فرزند

من عمامه به سرم، روحانی ام، امام جمعه شما هستم، تا اذان که گفتند سر دریاچه سد درودزن با بچه هایم قلاب می انداختم. با همین سن پیری ام. چون این بچه اگر با پدرش تفریح نکرد، با دیگری تفریح می کند. اگر پدرش با او رفیق نشد، با دیگری رفیق می شود. من به شما گفتم تا فردای قیامت نگویید به ما نگفتید. اسلام این دین است. پیغمبرتان با بچه هایش بازی می کرد، شتر بازی می کرد. دولا شد و حسن و حسین روی او سوار شدند. گفتند جملنا، جملنا. حضرت هم همینطور که در اتاق آنها را راه می برد، می گفت نعم الجمل جملکما و نعم الراکب انتما. چه شتر خوبی شتر شماست و چه سوار خوبی، شما هستید. این اسلام است. امام با نوه خودش بازی می کرد. به بچه خودش رو می داد و به او فشار نمی آورد. نه اینکه بگویید بچه اولش است و اگر درست نشد، تا آخر خراب می شود. در دوره هفت سالگی فشار نیست. هفت سال اولیه مثل ماشین تازه از کارخانه بیرون آمده است. با ماشینی که تازه از کارخانه بیرون آمده است با سرعت ۱۲۰ و ۱۴۰ می روی؟ کارخانه می گوید باید آب بندی شود. فقط ۳۰ تا ۴۰ باید برود. یک دوره اینطور برو و بعد بکن ۴۰ تا ۵۰ و بعد بکن ۵۰ تا ۷۰. شما نگو از اول باید بچه را اینطور با او رفتار کنیم که حساب دستش بیاید. این حرف ها چیست؟ دوره رو دادن به بچه است. دوره شخصیت دادن به بچه است. دوره احترام کردن به بچه است، دوره محبت کردن به بچه است، دوره ای است که بچه خلاف کند اما وقتی می خواهی به او تذکر بدهی، خیلی با احترام به او تذکر بده. بچه مثل ارباب و بابا مثل نوکر او باشد در این هفت سال اولیه. الولد امیر سبع سنین تا ۷ سال بچه ارباب است. اگر اینطور با او برخورد کردی، بچه طوری تربیت می شود که در بزرگی حرف حساب حالی اش می شود. مادر نباید در این ۷ سالگی به بچه توهین کند و حرف تند به او بزند. باید او را تحمل کند.

محتوای درس
پیمایش به بالا