کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد پناهیان
عنوان: هر چیزی به وقتش
هر چیزی به وقتش!
چند مثال از گفتگوهای غلط بین زن و شوهر
من یک قصهای را یک جایی گفتم نصفه گفتم. چون مناسبتاش نصف آن قصه بود. حالا الآن کاملش را میگویم. دو نفر را عقرب زده بود، داشتند از درد میمردند، از دوستان امیرالمؤمنین علی(ع) بودند. آوردندشان نزد آقا. فرمودند که خوب میشوید نترسید. یک مدتی درد میکشید بدنتان دفع میکند.
خب، این دو نفر بعد از مدتی حضرت دوباره رفت عیادتشان. حضرت فرمود میخواهید بهتان بگویم پشت پردۀ این نیش چه بود؟ گفتند آقا بفرمایید. به یکیشان فرمود که عقرب تو را زد برای اینکه تو یک جایی نشسته بودی از سلمان بد گفتند، به دلیل اینکه دوست من است. تو میتوانستی دفاع کنی، دفاع نکردی.
میفرماید اگر دفاع میکردی نمیکشتندت، مالت را نمیگرفتند، کتکت هم نمیزدند، فقط رودربایستی گیر کردی. این نیش مال آن است. منبعد یک جایی بد دوست من را گفتند لالمونی نگیر، حرف بزن. این را تا اینجایش را من گفتم یکی دو بار به مناسبت اینکه باید دفاع از حق کرد؛ این هم بگویم.
به یکیشان فرمود که میدانی چرا عقرب تو را زد؟ گفت چرا آقا؟ من که خوب از شما دفاع میکنم. فرمود یک آدم وحشیای بود تو کنارش نشسته بودی، خیلی هم از ما بدش میآمد. قنبر غلام من آمد نزد شما، شما نزد غلام من تمامقامت بلند شدی خیلی احترامش کردی به خاطر محبت من. او گفت مگر این کیست که تو اینقدر احترام میکنی؟ تو برگشتی حسابی تعریفش کردی. او که کینۀ ما را داشت حسابی قنبر را زد. الآن موقع تعریف کردن است که این کتک بخورد؟
«فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ، مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ»؛ در صدر فضائل اخلاقی که برای اهل تقوا امیرالمؤمنین علی(ع) بر میشمارند کنترل زبان است و بهکار گرفتن درست زبان. «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ»؛ منطق متّقین یعنی آن شیعیان خاص به صواب است. یعنی فقط صادقانه نیست. صداقت یکی از ویژگیهاست. بلکه چند تا ویژگی دیگر هم باید داشته باشد.
یکی از وجوه صواب این است که به چه کسی چه بگویی؟ یکی از وجوه صواب این است که در چه زمانی چه بگویی؟ خیلی محاسبه میخواهد! من الآن این را باید بگویم برای این مخاطب؟ یا نگویم؟ خدایا الآن وقتش است یا وقتش نیست؟ بگویم بیخود هم بدتر میشود، نگویم بیخود هم بدتر میشود. «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ»؛ ببینید به چه چیزها دارد اشاره میکند؟
مثلاً خانم میگذارد آقا آمده خانه درب داغون، بعد میگوید بابا من هم خستهام الآن هم از دستش ناراحتم، یک چهار تا حرف منفی همانموقعی که آقا آمده میزند. دعوا میشود و بعد خسته میشوند و بعد میگوید آقا اصلاً ببخشید من اصلاً خیلی خوشحال میشوم تو میآیی خانه، جگرم حال میآید، دیگر حالا از بس از دستت ناراحت بودم سر فلان موضوع، شروع میکند اظهار عشق کردن. بابا در روایت آمده وقتی مرد آمد خانه همان اول اظهار عشق کن. نق خواستی بزنی ده دقیقۀ بعد. همین زمانش را عوض میکنی همه چیز بههم میریزد.
یک مخاطب است، جفت حرفها را هم بزن، ولی اول این را بگو بعد آن را بگو. دعوا میخوابد. مردها هم نسبت به خانمها همینطور. بعضی وقتها متوجه نیستند در چه زمانی چه باید بگویند. بچه به دنیا آمده شما نباید اول بپرسی حال بچه خوب است؟ باید بگویی حال تو خوب است؟!
حالا آن که هست دیگر انشاءالله حالش خوب است. بچه را آوردند جلو یک توجه کوتاه، دور خانمت باید بگردی. عزیزم تو باید سالم باشی. تو میمانی برای من. خیلی این بچه زحمتت داد. ببین، بالاخره در چه زمانی چی بگوید آدم خیلی مهم است. یکی از وجوه صواب این است که به چه کسی چه بگویی؟ یکی از وجوه صواب این است که در چه زمانی چی بگویی؟ «فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ، مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ».