آقای دنیا
آقای دنیا طهورا حیدری آخرین نفری بود که از کلیسا بیرون آمد. دلش میخواست همانجا توی کلیسا روی صندلی بنشیند و دیگر بلند نشود. آرزو کرد وقتی بیرون میرود همهچیز عوض شده باشد و دیگر مشکلی نداشته باشد، ولی نمیشد. روی سینهاش صلیب کشید و راه افتاد. چند قدمی که