دسته بندی :حقیقت مرگ

مرگ، واژه‌ای است که لرزه بر اندام بسیاری از آدمیان می‌اندازد. شاید همین ترس موجب می‌شود که همه‌ی انسان‌ها در این باره اندیشه کنند، که مرگ چیست؟ پس از مرگ چه سرنوشتی در انتظار ماست؟ نابود می‌شویم؟ یا به زندگی خود در محیطی دیگر ادامه می‌دهیم؟ و هنگامی که مُردیم،

میلیون‌ها نفر همه آن چیزهایی که یک عمر برای داشتن‌شان جنگیدند، عرق ریختند یا خون دیگران را در شیشه کردند را بدون لحظه‌ای درنگ رها کردند و فقط جان ناقابل را برداشتند و به خیابان زدند… میلیون‌ها زن طلاهای عزیزشان، چکمه‌هایی که روزها پاساژها را برای خریدن شان وجب کرده

الف) تولدی دوباره: انـسـان بـی آن که خود بخواهد، پا به عرصه وجود می‌نهد و در آغاز تولد نه توانی از خود دارد و نـه ادراکـی. بـا گـذشت زمان، اندک اندک رشد می‌کند و با جهان پیرامون خویش خو می‌گیرد و پـس از درک جـزئیـات، قادر به درک کلیات می‌شود.

حقیقت مرگ اوّلین و مهم ترین عامل ترس و اضطراب، جهل است. دانستن حقیقت مرگ، خوف ابتدایی از آن را از بین می برد. از آنجا که هر کس تنها یک بار آن را تجربه می کند، تجربه ملموسی از آن نداشته و به خاطر ابهام در مورد آن، به