
سیم تلفن و پیکرشهید , سوزن خیاطی و بلبرینگ , سورتمه ,شعار و شلوار , شمعدان و زیرسیگاری
سیم تلفن و پیکرشهید جنازه دوست شهیدم بین نیروهای ایرانی و عراقی مانده بود. داوطلب شدم که جنازه را عقب بکشم. سیم تلفن زیاد داشتیم. سیم را به کمرم بستم و مسافتی را سینهخیز رفتم. قبلاً برادران برانکارد را به سیم بسته بودند. وقتی به جای امنی که تلی از