شرابی حلال در بهشتی کوچک
همسرش را عاشقانه و با نامهای بهشت صدا میزد و به او حوریه من، نعیم من، جنت من، فردوس من و کلماتی زیبا از این دست میگفت روزهای اول ازدواجشان بود. یک روز همسرش به او گفت: «پسرعمو! من در کشوری بزرگ شدهام که مردمش دوست دارند خانههایشان از سبزه