
سلامت دین در نگاه امام صادق(ع)
سلامتی امام صادق (ع) فرمود: برای دین و قلب و فرجام امورت، در هر کجا و در هر حالی که هستی، از خداوند عز و جل درخواست سلامتی کن؛ چرا که هر کسی که به دنبال آن باشد، آن را خواهد یافت. پس چگونه است حال آن کسی که در
26 مقاله

سلامتی امام صادق (ع) فرمود: برای دین و قلب و فرجام امورت، در هر کجا و در هر حالی که هستی، از خداوند عز و جل درخواست سلامتی کن؛ چرا که هر کسی که به دنبال آن باشد، آن را خواهد یافت. پس چگونه است حال آن کسی که در

تأملی درباره یکی از اعمال حج اصغر عرفان چیست رمیالجمار نزد خرد نفس اماره سنگسار کنند و چون ابراهیم، میوه دلش را به محضر ذات باری به مذبح تسلیم آورد، شیطان در پی فریب هاجر رفت که «اکنون حاصل عمرت به دشنه یک خواب و خیال، به حقیقت، قربانی میشود!»

با توجه به اینکه دین مقدس اسلام همواره به سلامت جسم و روان انسان اهمیت داده است، از این رو، مراجعه به منابع دینی به ویژه قرآن کریم به منظور بهره گیری از توصیه های ارزشمند آن پیرامون شناخت و درمان مشکلات مختلف جسمی و روانی از جمله بیماری وسواس

آیات متعدد قرآن مجید، به صراحت حکایت از بقای روح پس از مرگ میکند. انسانها با توجه به دیدگاه قرآن و احادیث و تایید دانشمندان اسلامی و حکماء و متکلمین و حتی دانشمندان غربی در باطن خود موجودی به نام روح و نفس دارند. این موجود غیر از

خدای متعال در قرآن می فرماید: الله یتوفی الانفس حین موتها والتی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون؛ خداوند جان ها را به هنگام مرگشان و آن را که نمرده است در خوابش می گیرد.

ابوالحسن بن ابی البغل کاتب می گوید: از طرف ” ابی منصور بن صالحان” مسئول انجام کاری شدم. اما در طی انجام مسئولیت قصوری از من سر زد، آنچنان که او بسیار خشمگین شد، و من از ترس، متواری و مخفی شدم و او در جستجوی من بود. در یکی

پاسدار قوی هیکل صبح روز عملیات الله اکبر بود، ما پادگان دشت آزادگان را که در نزدیکی حمیدیه بود، به عنوان کمپ اسر معین کرده بودیم بچهها حدود ۲۰۰ نفر اسیر را در آنجا نگه داشتند، خیلی جالب بود، هیچیک از این افراد افسر و درجهدار نبود. بعد از دقت

۱۲ بسیجی نیروها سعی داشتند به آن طرف نهر جاسم بروند عدهای بسجیان که شنا بلد بودند خود را به آب انداختند تا به آن طرف روند، آب نهر سرعتی نداشت ولی هربار که گلوله توپ یا خمپارهای در آن فرود میآمد مثل فوارهای قوی نهر را متلاطم میکرد بسیجیها

پدیده مرگ موضوعی است که میتوان از نقطه نظرهای گوناگونی درباره آن بررسی و گفتوگو کرد. از نظر علوم زیستی و پزشکی، مرگ عبارتست از تعطیل سازمان فعال بدن انسان، که حافظ حیات او میباشد. نفس گرچه همراه با تکوّن بدن موجود میشود و باصطلاح «جسمانیه الحدوث» است ولی بمحض

آیا نفس و یا به عبارتی روح آدمی موجودی است مجرد از ماده؟(البته مراد ما از نفس آنحقیقتی است که هر یک از ما در هنگام سخن با عبارت: من، ما، شما، او، فلانی، وامثال آن از آن حکایت میکنیم و یا بدان اشاره مینمائیم، و نیز مراد ما به

وجود روح به عنوان جوهر و گوهری اصیل مجرد از ماده درماورای بدن از دیدگاه قرآن و… ● از دیدگاه عقل و فلسفه اولین مساله زیربنایی در علمالنفس، اثبات موجودیت مستقل مجرداز ماده برای نفس است زیرا این مساله، محور تمام مسائلعلمالنفس از دیدگاه اسلامی میباشد و این

خداوند در خصوص نحوه حسابرسی در آخرت چنین می فرماید: انا نحن نحی الموتی و نکتب ماقدموا و آثارهم و کل شیء أحصیناه فی امام مبین؛ این ماییم که مردگان را زنده می کنیم و هرچه را از پیش فرستاده اند و آثارشان را می نویسیم، و همه چیز را

راستی آیا چنین چیزی ممکن است که فردی به امر شیطان کار نیکی را انجام دهد؟ و ایا اصولا شیطان را با امر به کار نیک سروکاری هست؟ در یک نگاه این مطلب بسیار عجیب والبته غیر ممکن بنظر میاید. اما با اندکی حوصله و صبر و خواندن ادامه این

موت اگر بمعنای همین امر معلوم و مشهود، از خراب بدن و قطع سلسله فعالیت باشد، برای أحدی از جمیع اصناف و طبقات مردم قابل تردید نیست و از أوضح واضحات و بدیهیات است. پس کدام موت است که ذکرش مؤثر و استعداد و آمادگی اش مفید و یقین به

نفس مرادف با روح نیست. نفس در زبان عرب یعنی خود، خود هر چیزی. هر چیزی یک خودی دارد، در اول که گفته اند نفس، یعنی خود. وقتی می گویند: جائنی زید نفسه زید آمد، خودش آمد، یعنی نه غیرش، نه خبرش، خودش آمد. منتها در مواردی در باب روح

نفس انسان در قرآن با سه صفت معرفی شده است که هر یک از این صفات نشان دهنده یک درجه و یک مرتبه از نفس انسان است. یکی نفس اماره که از زبان یوسف علیه السلام نقل می فرماید: «و ما ابرء نفسی ان النفس لاماره بالسوء»؛ من خود را

مراحل وجودی انسان: طبع و ماده، ذهن و برزخ، روح و نفس انسان دارای سه مرحله است: اول بدن او که به عالم طبع و ماده تعبیر می شود، دوم قوای فکریه و تخیلیه که از آن به عالم مثال و صورت تعبیر می شود، سوم روح و نفس او

قرآن کریم به یک سلسله حقایق که همه مافوق جسم و جسمانی هستند روح اطلاق می کند، به وحی از آن جهت روح می گوید که یک کیفیت جسمانی نیست، به روح القدس از آن جهت روح می گوید که یک کیفیت جسمانی نیست، به امر خودش از آن جهت

زهد اسلامی چنانکه از نصوص اسلامی بر می آید، بر سه پایه اصلی که از ارکان جهان بینی اسلامی است استوار است: بهره گیری های مادی از جهان و تمتعات طبیعی و جسمانی، تنها عامل تأمین کننده خوشی و بهجت سعادت انسان نیست. برای انسان به حکم سرشت خاص، یک

آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می دهد و من واقعی او محسوب می شود، بدن و جهازات بدنی و هر چه از توابع بدن به شمار می رود نیست، زیرا بدن و جهازات بدنی و توابع آنها به جایی تحویل نمی شوند و در همین جهان تدریجاً منهدم می

تقوا یعنی چه؟ یعنی خودنگهداری. خودنگهداری یعنی چه؟ یعنی تسلط بر نفس. «ان تقوی الله حمت اولیاءالله محارمه، والزمت قلوبهم مخافته» (نهج البلاغه/ خطبه ۱۱۴) امام علی علیه السلام می فرماید: تقوای الهی یک خاصیتش این است که انسان را از محرمات الهی نگهداری می کند. خاصیت دیگرش این است که

پرسش : چرا نفس انسان ها را به کارهای بد بیشتر وا میدارد تا کارهای خوب؟ و چگونه میتوانیم نفس را مهارش کنیم؟ پاسخ: چرا و چگونه ما باید کاری کنیم که نفس خوب داشته باشیم که برسیم به نفس مطمئنه؟ در این کشمکش بین عقل و نفس که

پرسش : در مورد افکاری که ناخواسته در ذهن به وجود می آید آیا گناهی را متوجه انسان میکند؟ پاسخ: فکر گناه به خودی خود گناه نیست، اگر انسان فکر گناه در ذهنش آمد چه خواسته و چه ناخواسته این به خودی خود گناهی ندارد. برعکس فکر ثواب که

نفس مسأله نفس از دیدگاه اکثر روانپژوهان شرق و غرب با مسأله روح اشتباه شده و اغلب روح و نفس را در یک سطح قرار داده یا اصلاً تفاوتی در میان آنها گذاشتهاند و یا توجه نداشتهاند آنها را از هم تفکیک نمایند و حتی در بیشتر از کتابهای خود

نفوس مذمومه در قرآن همین نفس که در قرآن بسیار به کرامت و شرافت و احترام از آن یاد شده،چنان مذمّت میگردد که صاحب آنرا به خانهای تشبیه کردهاند که سگها در آن بیت اسکان یافتهاند. در تفسیر فرمایش رسول اکرم (ص) که فرمود: و لـ̍ایَدخِلُ الـمَلـ̍ائِکهُ بیتاً فیه

یکى دیگر از مبادى علم اخلاق این است که آیا اخلاق، قابل تغییر استیا نه؟ فارابى در کتاب شریف «الجمع بین الرایین» در باره یکى از بحثهاى مورد اختلاف دو شخصیتبزرگ علمى یعنى ارسطو و افلاطون در مسئله اخلاق مىفرماید: عدهاى بر آنند که بین این دو شخصیت عظیم علمى،