دسته بندی :کاروان

5 مقاله

رخنه موريانه ترديد

رخنه موریانه تردید

کاروانى که به سوى شیراز ره مى سپرد، به خان زینان رسید. هدف این کاروان پانزده هزار نفره، مرو بود؛ اما سرنوشت دیگرى در کمین آن نشسته بود. کاروانیان براى استراحتى کوتاه بار افکندند. چندى نگذشت که ناگهان با سپاهى عظیم و چهل هزار نفره رو به رو شدند. قتلغ

راهنمایی امام جهت تشخیص راه درست

راهنمایی امام جهت تشخیص راه درست

راهنمایی امام جهت تشخیص راه درست در آن صبح آفتابی ، مکه این قبله گاه دل ها از نوه محمّد استقبال می کرد. شترها بوی نزدیکی وطن را حس می کردند. پرسش ها، مانند حباب هایی که بر آب ها برویند، برلب ها آشکار شدند. نه موسم حج بود و

قصه بچه‌های کربلا

قصه بچه‌های کربلا

کاروان به کربلا رسید. شترها زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها از روی شتر ها و اسبها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها را برپا کردند. بچه ها خیلی خوشحال شدند. امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند. آن طرف تر یک رودخانه ی پر از آب

خورشيد كاروان ، پس از هشت سال

خورشید کاروان ، پس از هشت سال

خورشید تابان عاشورا به خون نشست و کاروانى از اشک و آه, با دلهاى سوزان, مسیر بى انتهاى تاریخ سرخ تشیع را آغاز نمود و داستان چگونه بودن را در همه عاشوراها, پرده به پرده به نمایش کشید. ((خورشید کاروان)) کارى از گروه ((فدک)) مى باشد که به مدت هشت

كاروان اسيران كربلا از شام تا مدينه

کاروان اسیران کربلا از شام تا مدینه

حرکت از شام بهرحال پس از هفت روز که اهل بیت در شام بودند، به دستور یزید، نعمان بن بشیر(۱) وسائل سفر آنان را فراهم نمود و به همراهى مردى امین آنان را روانه مدینه منوره کرد. (۲) در هنگام حرکت، یزید امام سجاد علیه السلام را فرا خواند تا

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا