داستان های صدر اسلام ۱۵
زیباترین شهادت پیامبر (ص) روزی در بازار شهر از مردی عرب اسبی خرید و به او گفت:«دنبال من بیا تا بهای خرید آن را به تو بدهم» در میان راه مرد عرب از پیامبر (ص) عقب ماند، گروهی از مردان بدون اطلاع از معامله پیامبر (ص) به او گفتند:«