پرسش. چرا جایگاه زن در رسیدن به مقام پیامبری یا امامت نادیده گرفته شده است؟
پاسخ: ماهیت کمال انسان و درجه قرب الهی ارتباطی به مذکر یا مؤنث بودن سالک و رهرو مسیر ندارد بلکه با ایمان و عمل صالح است که مراتب قرب طی میشود. در قرآن کریم ملاحظه میشود که در کنار الگوی مرد قدیس زنی قدیس را نیز معرفی میکند؛ چنان که از مریم و آسیه در کنار داستان موسی یاد میکند. بنابراین در مسیر انسانیت فرقی بین زن و مرد وجود ندارد اما در مشاغل اجتماعی به سبب تفاوتهایی که بین زن و مرد از نظر جسمانی و از نظر روانی وجود دارد، لازم است شغلهایی به زن واگذار شود که با طبع و سرشت زن و لزوم عفت آن سازگار باشد. باید توجه داشت که شغل اجتماعی فضیلت نیست بلکه مسئولیتآور است؛ در حالی که به دست آوردن امتیازاتی مثل علم اگر با اخلاق مناسب همراه باشد، فضیلت است. بنابراین کسب مراتب انسانی ربطی به جنسیت ندارد ولی مشاغل اجتماعی باید با جنس شخص سازگار باشد؛ افزون بر اینکه صرف پذیرش مسئولیتهای اجتماعی که بر اساس ویژگی های فردی به افراد جامعه محول میشود، مزیتی برای آن افراد نیست بلکه انجام تکالیف و ادای وظیفه خدمت به مردم همراه با رعایت اخلاق و تقوی میتواند موجب افتخار باشد. دقت شود مسئولیت پذیری مزیت است نه پذیرش مسئولیت.
امامت و رهبری از نظر اجتماعی مسئولیتی خطیر است که شرکت در جنگ با باطل ـ چه به صورت جنگ سخت و چه به صورت جنگ نرم ـ از تکلیفهای آن است. حضور همیشگی در صحنه های جامعه و ارتباط مستمرّ با مسئولین دیگر که عموماً مرد هستند اموری است که اقتضا میکند این مسئولیت به جنس مرد سپرده شود.
زن گل خوشبویی است که باید محیط خانواده را لطیف کند نه اینکه قهرمان میدان نبرد باشد. (نهج البلاغه با شرح ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۱۲۲.) یعنی آنجا که به مهر و عاطفه و لطافت و ظرافت نیاز است، مسئولیت زن آغاز میشود و آنجایی که نیاز به قاطعیت، عقلانیت و انجام کارهای زمخت و طاقتفرساست، حیطه مسئولیت مرد است. این تقسیم کار به معنای تبعیض نیست و منافاتی با این سخن ندارد که زن نیز مانند مرد میتواند در حد پیامبری اوج بگیرد؛ خلاصه اینکه زن میتواند به مقام انبیا برسد امّا مسئولیت نبوّت یا امامت به جنس مرد، لطفی از سوی خداست که باید شکرگزار باشند.