ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است: یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید: «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ نماز از کار بد و زشت باز می دارد» (عنکبوت/۴۵). و در جای دیگر می گوید: «اقم الصلاه لذکری؛ نماز را برای اینکه به یاد من باشی به پادار» (طه/۱۴)، اشاره به اینکه انسان که نماز می خواند و در یاد خدا است همواره در یاد دارد که ذات دانا و بینائی مراقب او است و فراموش نمی کند که خودش بنده است. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و آنرا آماده تجلیات الهی قرار می دهد.
حضرت علی علیه السلام درباره یاد حق که روح عبادت است چنین می فرماید: «ان الله سبحانه و تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب، تسمع به بعد الوقره، و تبصر به بعد العشوه، و تنقاد به بعد المعانده، و ما برح لله _عزت آلائه_ فی البرهه بعد البرهه، و فی ازمان الفترات، عباد ناجاهم فی فکرهم و کلمهم فی ذات عقولهم؛ خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است، دلها بدین وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینائی، بینا و از پس سرکشی و عناد، رام می گردند، همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه ئی از زمان و در زمانهائی که پیامبری در میان مردم نبوده است بندگانی داشته و دارد که در سر ضمیر آنها با آنها راز می گوید و از راه عقلهایشان با آنان تکلم می کند» ( خطبه ۲۲۲ ). در این کلمات خاصیت عجیب و تاثیر شگرف یاد حق در دلها بیان شده است تا جائی که دل قابل الهامگیری و مکالمه با خدا می گردد.
بریدن از غیرخدا، لازمه خداپرستی :
خداوند در آیه ۸ سوره مزمل می فرماید: «واذکر اسم ربک و تبتل الیه تبتیلا؛ یاد کن نام پروردگارت را و به سوی او تبتل کن». گفتیم تبتل حالت تضرع و انقطاع و همان است که جوهر عبودیت است. جمله «و تبتل الیه تبتیلا» متبتل باش به او و متضرع باش و منقطع باش به او منقطع شدنی – مخصوصا کلمه تبتیلا: منقطع شدنی، یعنی نوع خاصی – همان کمال انقطاع را می رساند که لازمه عبودیت و خداپرستی است و بلکه حقیقت دعا همان انقطاع به حق است. انقطاع یعنی بریده شدن از ماسوی و پیوستن به خدا.
دعایی هست به نام «مناجات شعبانیه» که در کتب دعا مثل مفاتیح الجنان هست، دعایی است که نوشته اند این دعا را امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و امامان از اولاد او می خوانده اند. دعایی است که از نظر مضمون در سطح بسیار بسیار عالی است. یکی از جمله های آن دعا این است: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک؛ بارخدایا توجه کامل به خودت و بریدن از همه را به من ببخش و دیدگان دلهایمان را با نگاه به خودت روشنی ببخش تا دیدگان دل ها پرده های نور – حجاب های نورانی – را بشکافد و به معدن بزرگی بپیوندد و تا ارواح ما به مقام قدسی و عزتمند تو بیاویزد». جمله های بعدش را نمی خواهم تفسیر کنم و جمله های بسیار عالی و پرمعنایی است از نظر معرفه اللهی. جمله اولش این است که خدایا به من موهبت فرما نهایت انقطاع به خودت را. این «نهایت انقطاع» ملازم است با نهایت اتصال؛ یعنی نهایت انقطاع از غیرخدا ملازم است با نهایت اتصال به حق.
* * *
منبع :
سیری در نهج البلاغه ص ۸۸-۸۶
آشنایی با قرآن ۱۰، صفحه ۵۳-۵۰