در ابتدا مشکل به نظر می رسد که انسان بتواند تصور کند که میان اعمال و خوبی و بدی انسانها با حوادث و جریانات کلی عالم ارتباطی باشد یعنی اینها چیزهایی است که حتی از حد علوم عادی بشر خارج است. بعد از ارشاد و هدایت انبیاء، علم و فلسفه بشر می تواند به اینها نزدیک بشود. ممکن است انسان این طور خیال کند که این اوضاع و احوال عالم که دارد می گردد، نسبت به بشرها به تعبیر امروز بیتفاوت است که بشرها خوب باشند یا بد. حال اگر هم در آخرت عکس العملی هست، در دنیا عالم هیچ گونه عکس العملی نسبت به خوبیها و بدیهای بشر (یعنی جامعه بشریت اینها تابع حکم یک فرد نیست، حکم عموم است) ندارد. افراد جامعه بشر خوب باشند یا بد، اوضاع و احوال عالم عکس العملی در مقابل آن نشان نمی دهد. شاید افکار اغلب مردم ساده یا افرادی که کمی مادی فکر می کنند همین طور باشد که دنیا جریانی برای خودش دارد، حال همه مردم روی زمین صالح و متقی و درستکار و موحد و خداپرست و عادل باشند اوضاع عالم کار خودش را می کند، همه مردم کافر و مشرک باشند، به یکدیگر ظلم و تعدی کنند و فسق و فجور در میانشان باشد باز عالم کار خودش را همان طوری که باید، انجام می دهد، نسبت به بشر بی تفاوت است و اگر بشر مجازاتی باید ببیند یا پاداشی می خواهد بگیرد، در آخرت خواهد بود ولی قرآن کریم مطلبی را بیان می کند که اگر چه ابتدا قبولش برای اذهان عادی سنگین است اما حقیقتی است. ما زمانی این بحث را مطرح کرده ایم و در یادداشتهایم هست که ایمان اقتضا می کند که فکر انسان در سطحی بالاتر از سطح فکر مردم بی ایمان باشد یعنی اگر انسان به گفته های پیغمبران و به آنچه آنها بیان کرده اند ایمان داشته باشد ناچار به قوانینی ایمان می آورد که خیلی دقیق تر است از آنچه بشر از راه علم و فلسفه خودش کشف می کند.
معنای ایمان به گفته های پیغمبران این است که انسان به همه گفته ها و به همه لوازم و ملزومات حرفهایشان ایمان داشته باشد. یکی از مطالب همین است که: «و لو ان اهل القری امنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون؛ و اگر اهل شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه می کردند برکاتی از آسمان و زمین به رویشان می گشودیم، ولی آنها تکذیب کردند پس ما نیز ایشان را به سزای آنچه می کردند گرفتار ساختیم» (اعراف/۹۶). قبول دارم که در ابتدا تصورش برای انسان مشکل به نظر می رسد ولی این حقیقتی است. خیلی از امور ابتدا به نظر انسان مشکل می رسد ولی حقیقت است. در همین امسال در کاشان چند جلسه ای تحت عنوان دولت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه بحث کردم بر اساس آنچه که از مجموع آثار و اخبار اسلامی استفاده می شود که در دولت اسلامی و به قول امروزیها در حکومت ایده آل اسلامی، چه وضعی پیش می آید؟ از جمله چیزهایی که در آن دولت کاملا به چشم می خورد یک نوع توافق و هماهنگی و به عبارت دیگر یک نوع سر مهربانی است که میان طبیعت و انسان برقرار می شود یعنی دیگر این عالم طبیعت آن حوادثی را که عکس العمل های خیلی شدید است مثل طوفانها و زلزله ها به کلی نفی می کند، به شکل دیگری و از جای دیگری آنها را خارج می کند، و بر عکس، زمین آنچه از ذخایر در باطن خود دارد همه را در اختیار می گذارد («و یخرج الارض افلاذ کبدها؛ و زمین پاره های جگرش را بیرون می اندازد» منتخب الاثر، ص۴۷۲ حدیث ۴)، آن یک امر استثنایی نیست، عملی شدن و اجرا شدن همان («و لو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض؛ و اگر مردمان شهرها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند برکاتی از آسمان و زمین بر آنها می گشودیم») است.
ما الان نمی توانیم درست پیش بینی کنیم که چقدر از بدبختیها و نکبتهایی که از ناحیه عالم به ما می رسد بستگی دارد به اعمال ناشایستی که ما خودمان در روی زمین انجام می دهیم ولی از نظر قرآن این مطلب یک حقیقت مسلم و غیرقابل تردید است. این است که مثلا در آیات سوره قمر همچون: «فکیف کان عذابی و نذر؛ پس چگونه بود عذاب من و هشدارهای من؟» (قمر/۱۶) داستانهایی را خیلی مختصر و با جمله های کوتاه، خیلی سریع و با لحنی تند و خشن و کوبنده بیان می کند بدون اینکه در صدد این باشد که داستان را تشریح کند، همه برای این است که این مطلب را بفهماند که اعراض کردن از آنچه که انبیاء برای مردم آورده اند از آن دعوت و از آن نعمتی که به وسیله آنها به مردم ارائه شده است و به عبارت دیگر کفران این نعمت چه عکس العملی در گذشته داشته است و در آینده هم خواهد داشت.