روزگار غریبی است. بسیار غریب. هق هق گریه نمی گذارد که نفس زن بالا بیاید. او می گرید و از ظلمی می گوید که از سوی برادرش بر او می رود. تنها جرم او مطلقه بودن است:” کاش به خانه پدرم برنمی گشتم. کاش پایم می شکست. کاش می مردم.” صدایش جوان است، جوانتر از آن که باور کنی مادر سه بچه است. ” لااقل آن نامرد من را جلوی بچه ها نمی زد. همیشه قبل از خواب کتک می خوردم.
اما برادرم هر روز و هر ساعت، هر وقت که به خانه می اید و مردی را در کوچه می بیند من را می زند.” زنان ایرانی در حالی هر روز کتک می خورند که دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت روز بین المللی حذف خشونت علیه زنان ۲۵ نوامبر ۲۰۰۵ نیز می گوید:”حذف خشونت علیه زنان مستلزم تغییر تفکری است که هنوز بسیار عادی و عمیق است و خشونت علیه زنان را قابل قبول می داند.زنان ایرانی هر روز مورد خشونت واقع می شوند و انگار کوفی عنان از زبان آنان می گوید: زنان همچنان با زشت ترین نماد نظام مند تبعیض و نابرابری در حقوق و در زندگی روزمره خود در سراسر جهان روبرو هستند. این امر در هر منطقه جهان، کشور و فرهنگ بدون در نظر گرفتن سطح درآمد، طبقه اجتماعی، نژاد و قومیت اتفاق می افتد. خشونت جنسی همچنین موجب تخریب کل جامعه می شود.
می تواند مانع مشغول بودن آنان به کار مولد و حضور دختران در مدارس شود. زنان را در برابر رابطه جنسی اجباری و غیر ایمن که نقش کلیدی در گسترش بیماری ایدز و ویروس آن ایفا می کند، آسیب پذیرتر می کند. اثرات عمیق و پایدار بر تمامی خانواده به ویژه بر نسل های آتی می گذارد.” باز تلفن زنگ می زند و باز زنی پشت خط می گرید:” جمعه روز جهانی حذف خشونت علیه زنان است اما قرار است همسرم من را به فشم ببرد. باغی که هر ماه به آنجا می رویم تا کسی صدای ضجه های من را نشنود…..” درست در همین زمان که همه جهان خود را برای برگزاری روز جهانی حذف خشونت آماده می کنند! فاطمه آلیا رئیس هیات تحقیق و تفحص از مرکز امور مشارکت می گوید: :عده ای از سازمان های غیردولتی زنان با هزینه بخشی از بودجه های بیت المال بر اثبات خشونت علیه زنان در پژوهش هایشان همت داشته اند. این نماینده زن مجلس هفتم که آمار کشورهای غربی را مستندتر از آمار داخلی می داند می گوید:زنان غربی از امنیت اجتماعی برخوردار نیستند و حضور نیم ساعته در اداره با همکاران مرد برایشان تعرض به همراه داشته است و آنان این را از مصادیق خشونت علیه زنان تعریف کرده اند.
گویا هنوز خانم آلیا طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان در ۲۸ مرکزاستان کشور را مطالعه نکرده اند. بر اساس این پژوهش ۵۲ و ۷ دهم درصد از کل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقیقا اعلام کرده اند که از اول زندگی مشترک تا کنون قربانی این نوع خشونت که شامل به کاربردن کلمات رکیک، دشنام ، داد و فریاد، بهانه گیری های پی در پی و … است ، بوده اند. میانگین وقوع این نوع خشونت برای زنانی که درگیر آن بوده اند ، ۱۰ بار است. رتبه بعدی از آن خشونت فیزیکی از نوع دوم است که ۸/۳۷ درصد از زنان ایرانی از اول زندگی مشترک خود، آن را تجربه کرده اند. این نوع خشونت شامل سیلی زدن ، زدن با مشت یا چیز دیگر، لگد زدن و … است .
متوسط میزان تجربه این نوع خشونت ها برای زنان درگیر در خشونت خانگی ، برابر با ۴۶/۲ بار است . رتبه سوم با رقم ۷/۲۷ درصد متعلق به خشونت های “ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی” است که شامل ایجاد محدویت در ارتباط های فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاریابی و اشتغال و ایجاد محدویت در ادامه تحصیل و مشارکت در انجمن های اجتماعی است که ۳/۷۲ درصد از زنان اظهار کرده اند که از اول زندگی مشترک تا کنون در معرض این نوع از خشونت همسران خود نبوده اند . این پژوهش همچنین نشان می دهد که تعداد دفعه های ضرب و شتم شوهر با تعداد فرزندان ارتباط مستقیم دارد و هر چه تعداد فرزندان بیشتر باشد، خشونت جسمی علیه زنان هم بیشتر شده است . زنان ۵۵ تا ۵۹ ساله بالاترین و زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله پائین ترین مورد وقوع خشونت را در زندگی مشترک خود داشته اند. زنان غیر شاغل نیز بیشتر و زنان شاغل کمتر خشونت را تجربه کرده اند.
پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی میزان تاثیر شغل، درآمد ماهیانه خانوار، زبان مادری و محل بزرگ شدن را بر خشونت خانگی مورد ارزیابی قرار داده است که روشن شد ارتباط معناداری بین آنها وجود دارد. به این ترتیب که کارگران کشاورزی از اول زندگی مشترک تا کنون بیشترین و کارمندان و متخصصان عالی رتبه کمترین خشونت را درباره همسران خود انجام داده اند . خانواده هایی که میزان هزینه ماهانه آنها زیر ۷۵ هزار تومان بوده بالاترین میزان خشونت را تجربه کرده اند و آنها که بین ۲۲۶ تا ۳۰۰ هزار تومان هزینه داشته اند، کمترین خشونت را. طبق آخرین آمار منتشر شده نیمی از مردم ایران زیر خط فقر( درآمد ماهانه ۱۲۰ هزار تومان )زندگی می کنند. تلفن زنگ می زند.
زنی با لهجه جنوبی از بریده شدن سر دختر همسایه شان می گوید: “فقط ۱۱ سال داشت. بچه بود….. . پارسال هم خواهرش را کشتند. پدرش آزاد شد و حالا دختر کوچکش را کشته….” “رواج این تفسیر که زنان از حقوق کمتری نسبت به مردان بهرمندند سبب برزو پرخاشگری و تغییر رفتار زنانه دراین قشر جامعه شده است”. مات می مانم. تلفن در دستم می خشکد. صدای زن دور و دورتر می شود: “علیرضا آذربایجانی حقوقدان و وکیل دادگستری در گفت وگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی پلیس با اشاره به جرایم اقتصادی و مالی چون اختلاس و کلاهبرداری افزود : از آنجا که مردان مسوول تأمین مایحتاج و هزینه های زندگی هستند قطعاٌ جرایم اقتصادی بیشتر به مردان منتسب می شود. همان طور که در مسائل و جرایم مربوط به فساد و فحشا افزایش آمار مجرمان و بزهکاران زن بیشتر احساس می شود. آذربایجانی در خصوص ارتکاب جرایم مربوط به فساد و فحشا در میان زنان یادآور شد: در جرایم مربوط به تخلفات اخلاقی ، “جنسیت” نمی تواند تأثیر کاهش دهنده داشته باشد.
لذا آمار این جرایم به نسبت جرایم مالی و اختلاس ها و کلاهبرداری درصد بالاتری را دارد.اگرچه در شهرهای مختلف ایران نیز به واسطه فرهنگ ، عرف و طبقه اقتصادی متفاوت، آمار جرایم انعکاس یکسان ندارند. اما وقتی میانگین گرفته می شود آمار جرایم زنان در بخش فحشا بیشتر از جرایم اقتصادی است . وی دلایل رشد پرخاشگری و عصبانیت در میان زنان را متفاوت دانست و تصریح کرد : در برخی انسان ها یک احساس نارضایتی درونی از اجتماع وجود دارد و زنان نیز مستثنی از این اصل نیستند. همچنان که تغییر در رفتارهای خانوادگی ؛ دیدن صحنه های خشن و خشونت بار در فیلم ها ، احساس زنان در مقایسه حقوق خود با دیگران و برداشت این تفسیر که از حقوق کمتری نسبت به مردان بهره مند شده اند، سبب بروز پرخاشگری و تغییر رفتار در آنها شده است .
آذربایجانی در پایان با بیان این که آمار دقیقی از افزایش جرایم زنان و دختران وجود ندارد گفت : آمار نسبی حکایت از افزایش جرایم زنان دارد و یکی از مهمترین دلایل آن افزایش روز به روز ارتباط اجتماعی زنان در جامعه است. طبیعتا هرچه این ارتباط افزایش یابد در ایجاد تغییر رفتار یا بروز خشونت و جرم موثر خواهد بود.” دیگر حرفی ندارم. روزگار غریبی است…
روزگار غریبی است (زن مطلقه)
- آذر ۱۱, ۱۳۹۱
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 99 نفر
- برچسب ها : تهدیدها, زن، مطلقه، طلاق، اجتماع, طلاق