یک روانشناس گفت: زمان مورد نیاز یک فرد برای آمادهشدن و آغاز یک زندگی دیگر، از مسائلی است که سبب میشود شدت خطرپذیری و در نهایت ترس از ازدواج مجدد، کاهش پیدا کند البته در نظر گرفتن یک زمان استاندارد و توصیه آن به همه مطلقهها برای ازدواج دوم، کار اشتباهی است.
مهدی ملکمحمد افزود: خیلی زود یا خیلی دیر اقدام کردن برای تشکیل زندگی دوم کار اشتباهی است. خیلی زود تصمیم گرفتن برای ازدواج مجدد، میتواند تصمیم فرد را تحتتأثیر زندگی سابقش قرار دهد و خیلی دیر تصمیمگرفتن هم نشانه وسواس است بنابراین باید زمان معقولی با توجه به شرایط و روحیه فرد مورد نظر انتخاب شود و بعد از آن مرحله، تصمیمگیری برای انتخاب آدم مناسب شروع میشود.
این روانشناس در بخش دیگری از صحبتهای خود اظهارکرد: تا وقتی انسانها خودشان را خوب نشناسند و ندانند زندگی گذشتهشان چرا به جدایی رسید، حق دارند بترسند. اما اگر بعد از اینکه زن یا مرد طلاق گرفته فهمید چه اشتباهاتی داشته است و طرف مقابلش چه چیزهایی نداشته یا داشته که زندگیشان به اینجا رسیده است، نباید از ازدواج مجدد ترسی در دلش باشد.
وی در ادامه گفت: از این مرحله به بعد اگر ترسی وجود داشت، وسواس است. خیلی از آدمها در این شرایط دچار وسواس میشوند. آنان از ترس تکرار تجربه قبلی به دام کمالگرایی میافتند و اصلاً یادشان میرود خودشان هم انسان هستند؛ البته که انسانهای کاملی نیستند، اما به شدت سعی میکنند از اشتباه دوری کنند. البته دوری از اشتباه و آگاهی نسبت به انتخابهای اساسی خیلی مهم است. اما نه بگونهای که رنگوبوی وسواسگونه به خودش بگیرد. وسواسی که اثراتش در طلاقگرفتهها بیشتر از ترس به چشم میخورد.
باخت یا تجربه تلخ
ملکمحمد اضافه کرد: مطلقهها فقط نیاز دارند نگاه بدبینانه به زندگی را کنار بگذارند و به خودشان به چشم انسانهای شکستخورده نگاه نکنند. نگاهی که اگر وجود داشته باشد، حتماً روی انتخابهای بعدیشان هم تأثیر میگذارد. آنان باید به جایی برسند که ازدواج ناموفق در زندگی انسان امروزی، شکست به حساب نمیآید بلکه باید به آن به چشم تجربه تلخ نگاه کرد.
وی گفت: اگر این باور در بین مطلقهها جا بیفتد میتوان گفت ازدواج دوم، ازدواجهای خوب و موفقی میشود. یادمان باشد که هر انسانی میتواند با داشتن تجربهای در انجام کاری، آن کار را برای بار دوم درستتر و راحتتر انجام دهد. در مورد ازدواج دوم هم همینطور خواهد بود، اگر طلاقگرفتهها به ازدواج اولشان به چشم تجربهای ارزشمند نگاه بیندازند و از خاطرات آن برای جلوگیری از به وجود آمدن مشکلات جدید استفاده کنند، در نتیجه اینبار با دید بازتری انتخاب خواهند کرد.
مولفه مثبتی هم در زندگیتان بوده
این روانشناس در ادامه گفت: مطلقهها فقط ویژگیهای منفی زندگی مشترک قبلیشان را به یاد میآورند و از توانایی، ویژگیها، مولفهها و نکات مثبتی که زندگی قبلیشان داشت، غافل میشوند. این افراد در نظر داشته باشند که قبل از طلاق با چه چالشهایی مواجه بوده و چهطور از پس آنها برآمدهاند. طلاق یک چالش است ولی اکثر افراد قبل از طلاق، موفقیتهایی هم داشتهاند یا در موارد دیگری موفق شدند مشکلات و چالشها را پشت سر بگذارند. در این دوران، یادآوری توانمندیها مفید است، اما بیشتر افراد در این دوران، به دلیل داشتن هیجانات منفی بیشتر به نداشتن تواناییهایشان فکر میکنند. در این شرایط بهتر است از خودشان بپرسند: «اگر اینقدر ناراحت نبودم، چهطور مشکل را حل میکردم؟» علاوه بر این، میتوانند از خودشان بپرسند: «اگر فرد دیگری با چنین مشکلی روبهرو شده بود، چهطور او را راهنمایی میکردم؟»
هدفتان مشخص است؟
ملکمحمد اضافه کرد: موقعی که خونسرد و آرام هستید، بنشینید و یک صفحه کاغذ بردارید و موقعیت فعلیتان را فهرست کنید. سپس، انتخابها و راهحلهای ممکنتان را برای هر مشکلی که دارید، بنویسید. در مورد یافتن یک راهحل برای همه مشکلات، نگران نباشید. تنها تلاش کنید که به صورت واضح آنچه در گام بعدی باید انجام دهید را ببینید. با مشخصکردن یک هدف در هر هفته شروع کنید، بنویسید چه کارهایی باید انجام دهید و صرفاً آن را انجام دهید. این کار اعتماد به نفستان را خیلی سریع بهبود میدهد.
میخواهید زندگی کنید؟
وی در ادامه گفت: در طول زندگی مشترکتان چهقدر نیازهای خودتان را سرکوب کردید و خود را فدا کردید تا همسرتان خشنود باشد؟! اکنون زمانی است که باید زندگی برای خودتان را شروع کنید. انجامدادن کارهایی که شما را شاد میکنند، به طرز قابل توجهی عزتنفستان را افزایش میدهد.
انتقام، مسئله را پاک میکند؟
این روانشناس با بیان اینکه ممکن است مقدار زیادی خشم را با خودتان حمل کنید،اظهارکرد: تلاش برای انتقامجویی از همسر سابقتان تنها انرژی شما را با چیزی که هیچ دستاوردی به شما نمیدهد، تمام میکند. با یک دوست یا مشاور یا حتی فردی که فقط یک شنونده خوب است، صحبت کنید؛ کسی که نخواهد شما را نصیحت کند و تنها گوش بدهد و به او بگویید که چه احساسی دارید. خشم، نیاز به مجرای خروجی دارد. بیان آن به شما کمک میکند تا به یک وضعیت سالم هیجانی برگردید.
فرار راه خوبی است؟
ملک محمد در ادامه گفت: برخی خاطرات از زمانی که با همدیگر بودید، شما را آزار خواهد داد. این خاطرات قرار نیست فراموش شوند، نباید از به یادآوردن این خاطرات فرار کنید، اما نکته مهم این است که نباید با آنها زندگی کنید. به خودتان یادآوری کنید لحظات خاطرهانگیزی در انتظار شما در آینده است. آیندهتان آن چیزی است که شما اکنون نیاز دارید به آن فکر کنید و روی آن تمرکز کنید.
گذشته جای خوبی برای پارککردن است؟
وی تاکیدکرد: این مسئلهای حیاتی است که شما آسیبهای هیجانی طلاقی را که تجربه کردهاید، درک کنید؛ اما نباید در آن متوقف شوید. به عبارت دیگر، باید خیلی سریع و بدون تاخیر، دوباره کنترل زندگیتان را به دست بگیرید و به سوی تحقق آرزوهای جدیدتان بروید. این کار را باید با بررسی گذشته، توجه به موقعیت فعلی و برنامهریزی برای بقیه زندگیتان انجام دهید. زندگی قبلیتان را همچون کتابی بدانید که اکنون بسته شده و باید کتابهای دیگری باز شوند. توجه به موقعیت فعلیتان بسیار مهم است. اگر حالتان خوب نیست حتما کتاب زندگی قبلیتان به روی شما بسته نشده است. از جا بلند شوید و به سوی یک مسیر مثبت برای دستیابی به آرزوهایتان گام بردارید. حتی اگر حال و حوصلهاش را ندارید، با دیگران ارتباط برقرار کنید. مطمئن باشید که حوصله به دنبال شما خواهد آمد.
این فرد، همان فرد است؟
ملک محمد در پایان مطلب خود اظهارکرد: یکی از بزرگترین مواردی که در راه خوشبختی در ازدواج بعدی ایجاد مانع میکند، مقایسه همسر فعلی با همسر سابق است. ریزترین شباهت رفتاری با همسر سابق موجب میشود که خاطرههای بد فرد، از همسر سابق راهاندازی شود و به سطح هوشیاری آورده شود. بلافاصله فرد واکنشی بسیار منفی و شدیدتر از سطح منطقی به این رفتار یادآورنده میدهد و خب معلوم است که فرد مقابل نیز در مواجهه با مکررشدن این رفتارهای واکنشی پرخاشگرانه بیکار نمینشیند.یادتان باشد که هر فردی در این دنیا، با فرد دیگر شباهتهایی دارد و البته تفاوتهای بسیار. پس نباید هر شباهت رفتاری را به حساب یکیبودن بگذاریم.