مثل سونا
هیچ چیز در این عالم ثابت نیست. تنها چیزی که ثابت است، بی ثباتی است. بی ثباتی همیشه در همه جا بوده و خواهد بود. یعنی همه چیز در حال تغییر است، جز خود تغییر تغییر، تنها چیزی است که تغییر نمیکند. اساس عالم بر پایه تغییر و تغییرات است. و زیبایی عالم هم، البته به همین است.
اگر همیشه شاد بودیم، هیچ چیز زیبا نبود؛ همین طور اگر همیشه فسرده و غمزده بودیم.
دارایی همیشگی و یا ناداری همیشگی هم، همین طور است. و همین طور همه چیزهای دیگر. یعنی راحت و رنج با هم خوش است. به قول مولانا «داغ» و «باغ» باید با هم باشد. اگر دست شما همیشه مشت کرده و بسته باشد خوب است؟
اگر همیشه باز باشد و هرگز بسته نشود، چطور؟
حال و هوای آدمی هم همین طور است؛ شادی خوب است نه همیشه. به خاطر همین بود که حافظ تنها قند و شادی و شیرینی تمنا نمیکرد و میگفت علاج دل ما تنها شادی و شیرینی نیست.
((قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست / بوسهای چند بیامیز به دشنامی چند))
اساساً خداوند اگر هلاک کسی را بخواهد، به او حالت یکسان میبخشد؛ یعنی یک شادی همواره و همیشگی به او میدهد و این یعنی مرگ.ولی اگر نجات و هدایت کسی را بخواهد گاهی شادی و گاهی غم پیشکش میکند.
در آهنگریها ندیدهای، هم آب است و هم آتش. اگر آهن را در کوره آتشین قرار میدهند، در ظرف آب سرد هم فرو میبرند.
چون هم آتش لازم است و هم آب.
آتش موجب میشود که آهن شکل بپذیرد و آب به آن استحکام میبخشد.
حمامهای سونا را ندیدهای هم بخار گرم دارد و هم آب سرد
اگر فقط آب سرد بود یا تنها بخار گرم، چه می شد؟ خطر نداشت؟ آیا نشاط و شادابی معنا پیدا میکرد؟
نوسانات و تغییرات به همین دلیل برای انسان سودمند و مفیدند. به همین خاطر خداوند آدمی را در نوسان قرار میدهد. چون نوسان به سود اوست.
اصلاً به مردم هم که «ناس» گفته میشود به همین دلیل است؛ چون ناس از ریشه «نوس» به معنای نوسان است.
پس وقتی که قرآن میگوید «یا أیها الناس»، یعنی ای مردمی که حال و حالتتان یکسان نیست.