مریم روستا
میشد همه شبهای شب، نخوابد توی بستر پیامبر. میشد جانش را سپر بلای رسول نکند؛ فقط یکی از آیههای قرآن کم میشد؛ «و من الناس من یشری نفسه ابتغا مرضات الله»۱ میشد توی رکوع، انگشترش را به آن فقیر انفاق نکند. فقط شاید یکی از آیههای قرآن نازل نمیشد؛ «انما ولیکم الله… و یوتون الزکوه و هم راکعون»۲ میشد این قدر عزیز نباشد برای پیامبر که قرآن نگوید «انفسنا»۳ که همه نگویند «انفسنا»ی ماجرای مباهله، علی بود؛ جان پیامبر. میشد با همسرش، با بچههایش، آن سه روز افطارشان را به مسکین و یتیم و اسیر ندهند، فقط قرآن دیگر «هل اتی»۴ نداشت. میشد آنقدر شجاعانه و دلیرانه نجنگد که قرآن حتی به ضربه سم اسبش قسم بخورد؛ «و العادیات ضبحا فالموریات قدحا»۵ میشد باب مدینه علم نبوی نباشد که دوست و دشمن بگویند: «من عنده علم الکتاب»۶ علی است. میشد این قدر ولایش مهم نباشد که توی حج آخر آیه بیاید «بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل ما بلغت رسالته»۷ که دست عزیزی دستش را بالا ببرد و بگوید «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» که خدا جبرئیل را دوباره روانه کند: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی…»۸
میشد؟!
میشد اگر او «علی بن ابیطالب» نبود؛ خبر بزرگ؛ نبأ عظیم. مردی که اگر نمیآمد، اقلش سیصدتا از آیههای قرآن کم میشد.۹
پینوشتها
- بقره، ۲۰۷.
- مائده، ۵۵.
- آلعمران، ۶۱.
- دهر، ۱.
- عادیات، ۱ و ۲.
- رعد، ۴۳.
- مائده، ۶۷.
- مائده، ۳.
- ابنعباس میگوید «نزلت فی علی ثلاث مائه آیه» (تاریخ بغداد، ج ۶، ص ۲۲۱).
* انتخابی از کتاب برای خاطر آیهها، نشر معارف.
مجله آشنا، شماره ۲۲۶، متن جلد۲.