نفخ صور در قرآن (۲)

نفخ صور در قرآن (2)

۲- الصاخه:

” فإذا جاءت الصاخه؛ پس چون آن صیحه گوش خراش در رسد.” سوره ی عبس آیه ی ۳۳.
تفسیر نمونه «صاخه» را در اینجا اشاره به «نفخه دوم صور» می داند، همان صیحه عظیمى که صیحه بیدارى و حیات مى باشد و همگان را زنده کرده، به عرصه محشر دعوت مى کند. آرى این صیحه چنان عظیم و تکان دهنده است که انسان را از همه چیز جز خودش و اعمالش و سرنوشتش غافل مى کند.
صاحب المیزان نیز آن را اشاره به نفخ صور می داند: انسان مخلوقى است که از اولین لحظه وجودش تا به آخر تحت تدبیر خداى تعالى است، او است که وى را خلق مى کند و تقدیر مى نماید، و راه را برایش هموار مى سازد، مى میراند و در قبر مى کند، و مجددا از قبر بیرونش مى آورد، همه اینها نعمت هایى است از خداى تعالى … این جمله اشاره است به سرانجام آن تدبیر، تدبیر عام ربوبى و تدبیر خصوصیش در رابطه با انسان، و اینکه این تدبیر سرانجامش به کجا منتهى مى شود، و امرى که خداى تعالى به انسانها کرد تا او را بندگى کنند، آیا انسان این امر را به انجام رسانید یا خیر؟ و آن سرانجام همان روز صاخه (قیامت) است، که انسان جزاى اعمال خود را دریافت مى کند.
در مجمع البیان از قول ابن عباس آمده: یعنى صیحه قیامت به این جهت نامیده شده براى اینکه گوش را می خراشد یعنى چنان بگوش ها می رسد که نزدیک می شود آن را کر می کند.

۳- زجره:

بانگى عظیم برمى خیزد و ناگهان ستمکاران برپا مى شوند و مى نگرند و انتظار عذاب خدا را مى کشند. در آن جا مسئولیت جلوه گر مى شود، همان چیزى که در دنیا همواره از آن مى گریختند، و توجیهات و بهانه هایى که مى پنداشتند مى توانند آنها را وسیله رهایى از پاداش اعمال خود قرار دهند از پا درمى آید و فرو مى ریزد.
“فإنما هی زجره واحده فإذا هم ینظرون؛ و این زنده شدن انسان ها با یک نهیب صورت مى گیرد که ناگهان همگى نگران برمى خیزند” سوره ی صافات، آیه ی ۱۹
” زجره” از ماده” زجر” چنان که قبلا هم اشاره کردیم گاه به معنى طرد است، و گاه به معنى فریاد، و در اینجا منظور معنى دوم است، و اشاره به نفخه دوم و صیحه ثانى اسرافیل مى باشد.
و آن بانگى است که یکى از فرشتگان به اذن خدا مى دمد و مردم یک جا مى میرند یا به زندگى برانگیخته مى شوند، هر گونه که خداى تعالى بخواهد و اراده کند. از این امر فهمیده مى شود که برانگیختن زندگى در ارواح و استخوانهاى مرده نیاز به فعالیتهایى بسیار سریع دارد، و این کارى است که دمیدن بانگى که مردم را یکباره با هوشمندى کامل براى حسابرسى زنده مى کند، انجام مى دهد. و اگر انسان در دنیا نادان آفریده مى شود و سپس پله پله در راه معرفت پیش مى رود تا به حدى از کمال برسد، در روز رستاخیز و پس از دمیدن بانگ با نیروى کامل و هوشمندى تمام برمى خیزد.
در تفسیر نمونه آمده است: جمله ی ” ینظرون” (نگاه مى کنند) اشاره به نگاه کردن خیره خیره آنها به عرصه محشر یا نگاه کردن به عنوان انتظار عذاب است و در هر صورت منظور این است که نه تنها زنده مى شوند بلکه درک و دید خود را با همان یک صیحه باز مى یابند! تعبیر به” زجره واحده” با توجه به محتواى این دو کلمه اشاره به سرعت و ناگهانى بودن رستاخیز و سهولت آن در برابر قدرت خدا است که با یک فریاد آمرانه” فرشته رستاخیز” همه چیز روبراه مى شود! اینجا است که ناله این مشرکان مغرور و خیره سر که نشانه ضعف و زبونى و بیچارگى آن ها است برمى خیزد،” و مى گویند اى واى بر ما این روز جزا است”! (و قالوا یا ویلنا هذا یوم الدین).
آرى هنگامى که چشمشان به دادگاه عدل الهى، و شهود و قضات این دادگاه، و علائم و نشانه هاى مجازات مى افتد بى اختیار ناله و فریاد سر مى دهند
غالب تفاسیر نیز این آیه را به گونه ای بیان کرده اند که با نفخه دوم مطابقت دارد.
صحنه اى پدید می آید و صور ناگهان دمیده مى شود آنگاه بشر از اولین و آخرین یک باره از درون و باطن زمین به خارج پرتاب خواهند شد در حالى که زنده شده و روح هر یک از افراد به اعضاء و جوارح آنان ارتباط خواهد یافت.
سوق این جهان به سوى عالم قیامت و آفرینش پروردگار آن صحنه را از نظر سهولت مانند آن است که بشر دیدگان خود را می گشاید و عملى از آن براى بشر آسانتر تصور نمی رود.
“فإنما هی زجره واحده؛ آرى این بازگشت تنها با یک صیحه عظیم واقع مى شود ” سوره ی نازعات، آیه ی ۱۳.
ضمیر” هى” به کلمه” کره” در آیه ی قبل ” قالوا تلک إذا کره خاسره؛ گویند: در این صورت آن باز گشتى زیانبار است.” بر مى گردد. و بعضى گفته اند: به کلمه ی “رادفه” در آیه ی ۸ همین سوره ” تتبعها الرادفه” که منظور از آن نفخه دوم است بر مى گردد، و کلمه” زجر” به معناى طرد کردن کسى با آواز و نهیب است، و اگر نفخه دوم را زجره خوانده، از این جهت بوده که انسان با این نهیب از نشاه مرگ به نشاه حیات، و از باطن زمین به روى زمین منتقل مى شود، و کلمه” اذا” فجائیه است، یعنى معناى” ناگاه و ناگهان” را مى دهد. این کار پیچیده و مشکلى نیست، همین که به فرمان خدا نفخه دوم دمیده شود و بانگ حیات و زندگى برخیزد، تمام این خاکها و استخوانهاى پوسیده یک مرتبه جمع مى شوند و جان مى گیرند، و از قبرها بیرون مى پرند!” زجره” در اصل به معنى فریادى است که براى راندن گفته مى شود، و در اینجا به معنى نفخه دوم است، انتخاب این تعبیر. با توجه به محتواى این دو کلمه (زجره واحده) اشاره به سرعت و ناگهانى بودن رستاخیز و سهولت و آسانى آن در برابر قدرت خدا است که با یک فریاد آمرانه از سوى فرشته رستاخیز، یا صور اسرافیل، همه مردگان لباس حیات در تن مى کنند، و در عرصه محشر حاضر براى حساب مى شوند.
” ساهره” از ماده” سهر” (بر وزن سحر) به معنى شب بیدارى است، و از آنجا که حوادث وحشتناک خواب شبانه را از چشم مى برد، و زمین قیامت نیز بسیار هول انگیز است، کلمه” ساهره” به عرصه محشر اطلاق شده است، بعضى نیز گفته اند” ساهره” را به هر بیابانى مى گویند، چون اصولا همه بیابانها وحشتناکند، گویى بر اثر وحشت خواب شبانه را از چشم مى برند.

۴و۵- صیحه و ندای منادی:

” و استمع یوم یناد المناد من مکان قریب * یوم یسمعون الصیحه بالحق ذلک یوم الخروج؛ و به گوش باش روزى که منادى از مکانى نزدیک ندا برمى آورد.* روزى که همه آن صیحه را که قضائش حتمى است مى شنوند که روز خروج از قبرها است.” سوره ی ق، آیه ی۴۱و۴۲.
این آیات که آخرین آیات سوره ” ق” را تشکیل مى دهد همانند سایر آیات این سوره تکیه بر مسئله معاد و رستاخیز دارد، و باز گوشه دیگرى از آن را مطرح مى کند، در تفسیر نمونه آن را مساله نفخ صور و خروج مردگان از قبر می داند و در توضیح این آیه وآیه بعد از آن می گوید: مخاطب در” استمع” (گوش فرا ده) گرچه شخص پیامبر (ص) است ولى مسلما مقصود همه انسان ها هستند. و منظور از” گوش فرا دادن” ممکن است انتظار کشیدن باشد، زیرا کسانى که در انتظار حادثه اى به سر مى برند که با صداى وحشتناکى شروع مى شود دائما گوش فرا مى دهند، و منتظرند. و یا منظور گوش فرا دادن به این سخن الهى است، و معنى چنین مى شود: این سخن را بشنو که پروردگارت در باره صیحه رستاخیز مى گوید.
اما این منادى کیست؟ ممکن است ذات پاک خداوند باشد که این ندا را مى دهد، ولى به احتمال قوی تر همان “اسرافیل” است که در ” صور” مى دمد، و در آیات قرآن نه با نام بلکه با تعبیرات دیگرى به او اشاره شده است. در ادامه می گوید: به هر حال این صیحه، صیحه نخستین که براى پایان گرفتن جهان است نیست بلکه صیحه دوم یعنى همان صیحه قیام و حشر است، و در حقیقت آیه دوم توضیح و تفسیرى است براى آیه اول مى گوید: آن روز که صیحه را به حق مى شنوند روز خروج از قبرها و از میان خاک هاى زمین است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا