در سوره رعد است که میفرماید : « ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا مابانفسهم »یعنی خدا آن اوضاع و احوالی را که در یک قومی وجود دارد هرگز عوض نمیکند مگر آنکه خود آن قوم آنچه را که مربوط به خودشان است یعنی مربوط به روح و فکر و اندیشه و اخلاق و اعمال خودشان است عوض کنند . یعنی اگر خداوند اقوامی را به عزت میرساند و یا اقوامی را از عزت به خاک ذلت فرو مینشاند ، اگر اقوامی را که پایین بودند بالا برد و اقوامی را که بالا بودند پایین آورد ( به موجب آن است که آن اقوام آنچه را که مربوط به خودشان است تغییر دادند ) . البته همه به دست خداست . « قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء ، بیدک الخیر انک علی کل شیء قدیر »( ۱ ) . همچنین در دعای افتتاح میخوانیم : « الحمد لله الذی یؤمن الخائفین ، و ینجی الصالحین ، و یرفع » « المستضعفین ، و یضع المستکبرین ، و یهلک ملوکا ویستخلف آخرین ، و الحمد لله قاصم الجبارین ، مبیر الظالمین ، مدرک الهاربین » (۱).
همه چیز به مشیت خداست ، عزت به هر کس بدهد خدا میدهد ، ذلت به هر کس بدهد خدا میدهد ، ملک را به هر کس بدهد خدا میدهد ، از هر که بگیرد خدا میگیرد . اما خیال نکنید کار خدا بر اساس گزاف و گتره است ، مثل آدمی که بنشیند قرعه کشی بکند که از این بگیریم بدهیم به آن ، از آن بگیریم بدهیم به این ، و هیچ حکمت و قانونی در کار نباشد . همه چیز به دست خداست اما با حساب به دست خداست . کار خدا از روی حساب است . در آن آیه میگوید : عزت و ذلت فقط به دست اوست ، و در این آیه میگوید : اما بدانید که ما عزت و ذلت را روی چه حساب و قانونی میدهیم . ما نگاه میکنیم به اوضاع و احوال روحی و معنوی و اخلاقی و اجتماعی مردم و به هر چه که در حوزه اختیار و اعمال خود مردم است . تا وقتی که خوبند ، به آنها عزت میدهیم ، وقتی که خودشان را تغییر دادند ، ما هم آنچه را که به آنها دادیم تغییر میدهیم . عزت و ذلت به دست ماست ، اما روی این حساب میدهیم . اگر بی حساب باشد که خدا حکیم نیست . حساب در کار است ، یعنی تابع یک جریانهای منظم و قطعی است . « ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم »خدا عوض نمیکند اوضاع و احوال مردمی را تا آنکه آن مردم یغیروا ( این ” یغیروا ” استقلال مردم را میرساند ) خودشان به دست خودشان اوضاع خودشان را تغییر بدهند.
این آیه اعم است ، هم شامل این است که قومی از نعمت و عزت به نقمت و ذلت برسند ، یا برعکس از نقمت و ذلت به نعمت و عزت برسند . یعنی هم شامل آن جایی میشود که مردمی خوب و صالح باشند و نعمتهای الهی شامل حالشان شده باشد ، بعد فاسد بشوند ، خدا نعمتها را بگیرد ، و هم شامل قومی میشود که فاسد باشند ولی بعد بازگشت کنند ، توبه و استغفار کنند ، به راه راست بیایند ، خدا به آنها عزت بدهد .
پاورقی :
۱ – ترجمه : سپاس خدائی راست که خائفان را امان ، و صالحان را نجات میبخشد ، و مستضعفان را بلند مرتبه ، و مستکبران را خوار میگرداند ، و پادشاهانی را هلاک ساخته و دیگران را به جای آنان مینشاند ، و سپاس خدا را که شکننده جباران ، و نابود کننده ظالمان ، و دریابنده فراریان ( از درگاه خود ) است ) .