از جمله اتهاماتی که از سوی غرض ورزان مخالف دین و نگرشهای منفی در افکار برون دینی مطرح میگردد و در بعضی از اندیشههای درون دینی هم بر آن دامن میزنند، طرح مسأله خشونت علیه زنان از سوی اسلام بر مبنای قرآن است و بدرفتاری و ضرب و خشونت را امری مباح از سوی دین معرفی میکنند که ما در این بخش به بررسی حقیقت این مساله خواهیم پرداخت.
رسالت مشترک
برخی از آیات به خمیر مایه و گوهره خلقت مرد و زن اشاره دارد و از یکی بودن حقیقت انسانی خلقت آن دو سخن به میان میآورد و رسالت مشترک هر دو را به نسبت حفظ ارزشها و کمالات در زندگی طرح میسازد، سپس به بیان اصل زوجیت میپردازد و دو جنسی بودن انسان را از جهت برقراری علقه و روابط بر پایه صفا و صمیمیت و سیطره رحمت و مودت بر زندگی بشر لازم میشمارد و در کانون گرم زندگی، رسالت طمأنینه و آرامش اعضای خانه را بر دوش زنان گذاشته و بهعنوان کارگردانی توانمند او را مبدأ تحولات در سرشت و سرنوشت افراد خانه میشمارد. در بسیاری از آیات قرآن کریم نه تنها بنای جوامع انسانی را بر مبنای استواری ارزشها، ارتباط مسالمت آمیز، شناخت و درک متقابل انسانها و جوامع از یکدیگر معرفی مینماید، بلکه محیط خانواده را حریم امن انسانها معرفی میکند و آن را کانون گرمی بر پایه مودت و رحمت متقابل میشمارد، که لازمه بر پایی چنین خانواده و جامعهای، دوری از خشونت و غضب و تمایلات فردی و خواستههای انسانی صرف است. خصوصاً اینکه مبدأ رشد و تکامل شخصیت انسانی و ارائه ثمره مفید برای زندگی بشر را دامن زن معرفی میکند و تمثیل «نساءکم حرث لکم» تبیین حقیقتی است گویا، مبنی بر اینکه شکوفههای شاخسار حیات انسانی، زمینی شایسته میخواهد، که حامل این ارزش دامان مادر است.
منع زوج از تعدی به مال و حیثیت بانو
آیاتی در این زمینه وجود دارد که مرد را از هرگونه تعرض و تجاوز به اموال و حقوق مالی و نیز تعدی به عرض و آبروی زن شدیدا منع مینماید: و برای شما حلال نیست آنچه به ایشان دادهاید (چه بهعنوان مهریه و چه بهعنوان غیر آن) از آنان پس بگیرید، مگر اینکه زن و یا شوهر خوف رعایت نشدن حدود الهی را داشته باشند که در این آیه تأکید بر این است که زن و مرد همه تلاش خود را بایستی در برقراری و اجرا و اقامه وظایف و حدود الهی بهکار گیرند. (۱)
لازم به ذکر است که اصل در مهریه بهعنوان یک دین بر عهده مرد است که به زن بپردازد. این مال بهعنوان بخشی از پشتوانه اقتصادی است که به واسطه پذیرش همسری و به سبب صداقت زن بر او تعلق میگیرد، و اگر امروز سنتهای حاکم بر جامعه باعث میشود تا مادامی که زن در زندگی مشترک خویش است، از مهریهاش بهرهای نبرد، این یک سنت تحمیلی غیر الهی است و حاصلش همین است که اولاً مرد نسبت به مهریه بهعنوان یک دین نمینگرد و ثانیا مقدار مهریه روز به روز به گونهای تقلیدی و سرسام آور رو به ازدیاد میگذارد، لیکن در مرحله پرداخت برای غالب مردان توانمندی در ادای آن نیست.
متأسفانه در سنتهای حاکم بر جوامع فعلی هم شاهد این قضیه هستیم که بعضی از مردان بهخاطر اموال پدر همسر و بهرهمندی از ارث و مایملک زن با او ازدواج میکنند و یا پیوسته از همسر خود میخواهند که بهرهمندیهای مالی خویش را در اختیار شوهر قرار دهد و اینها معضلاتی است که بایستی برای آن چارهای اندیشید.
قرآن کریم هرگونه رفتار غیر معروف و ناعادلانه و برخاسته از تمایلات و غضب و خشونت را علیه زنان شدیدا نفی میکند. توصیههای قرآن کریم به مردان نسبت به زنان در رعایت حقوق و احوال آنها به مراتب بیشتر از خطابات به زنان است و این خود مبین حمایت اسلام از حقوق زن است.
اصل عدالت در زندگی مشترک
بر این اساس روش قانونگذاری در اسلام به گونهای است که از سویی تأکید بر فضایل اخلاقی و ترویج روشهای پسندیده و مطلوب انسانی میکند، و از طرف دیگر در قالب نهی و نفی، دست مرد را از اعمال هر نوع بیعدالتی و وارد ساختن ضررو ضیق و مشقت میبندد و ریاست او را همراه با عدالت جستجو میکند.
اکنون با توجه به مواردی که ذکر شد آیا باز هم سزاوار است که عدهای اسلام را به خشونت متهم، و یا به نادیده گرفتن حقوق زنان محکوم نمایند؟!
پی نوشت:
۱. سوره بقره، آیه ۲۲۹.