سنتهای ریشه دار اجتماعی و دینی، زنان را به سوی حفظ ارکان خانواده دعوت میکند؛ اما هنجارهای دنیای متجدد – از دیگر سو – آنان را به حضور هر چه بیشتر در جامعه و همکاری فعال در مراکز اشتغال فرا میخواند. حال چگونه میتوان این دو را با هم جمع کرد؟ در صورت به خطر افتادن یکی، اولویت با حفظ کدام است؟ و بالاخره در مهندسی جامعه و در سیاستگذاریهای کلان و خرد برای تعیین نقش زنان و مردان، نقشه صحیح کدام است؟ اشتغال بانوان یا عدم اشتغال آنان، کدامیک در اولویت قرار دارد؟
موضوع اصلی این نوشتار، «زنانِ دارای همسر و در مجموعه خانواده» است و مقصود از اشتغال نیز هر گونه شغل و حرفه اقتصادی است که منشأ درآمد باشد. «جامعه» نیز در این جستار گستره وسیعی دارد که شامل بازار، کارخانهها، مراکز اداری و خدماتی و… و حتی خانه و کارهای خانگی میشود.
مفروضات اساسی زیر به وضوح از دیدگاه اسلام قابل استخراج هستند و در این مجموعه به عنوان اصول موضوعه پذیرفته شدهاند:الف) تساوی زن و مرد در اصل آفرینش و گوهر اصلی انسانیت (روح)
یا أیها الناس اتّقوا ربّکم الّذی خلقکم من نفس واحدهٔ و خلق منها زوجها وبثَّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً؛(پاورقی ۱ . نساء (۴) آیه ۱ و ر.ک: زمر (۳۹) آیه ۶، اعراف (۷) آیه ۱۸۹.)
ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس (گوهر) واحدی آفرید و جفتش را نیز از آن خلق نمود و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید.ب) تساوی در وصول به بالاترین مراتب کمال و معنویت
من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاهٔ طیبه؛(پاورقی ۲ . نمل (۲۷) آیه ۹۷ و ر.ک: احزاب (۳۳) آیه ۳۵ و توبه (۹) آیه ۷۲.)
هر مرد یا زن مؤمنی که عمل شایسته انجام دهد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای حیات (حقیقی) بخشیم.ج) مشارکت زنان و مردان در مسئولیت اجتماعی
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
آگاه باشید که همگی شما چون چوپان و همگی در برابر هم مسئولید.(پاورقی ۳ . میزان الحکمهٔ، ج ۴، ص ۳۲۷.)
و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر.(پاورقی ۴ . توبه (۹) آیه ۷۱.)د) استقلال اقتصادی زنان و مردان
للرجال نصیب ممّا اکتسبوا و للنساء نصیب ممّا اکتسبن.(پاورقی ۵ . نساء (۴) آیه ۳۲ و ر.ک: المیزان، ج ۴، ص ۳۳۷ و ۳۳۸.)
برای مردان از آنچه کسب کردهاند بهرهای است و برای زنان نیز از آنچه کسب کردهاند بهرهای است
اصول دیگری از جمله حاکمیت معنویت و قرب خدا در ارزشگذاریها، اهمیت خانواده در تعالی وتربیت انسانها و… را میتوان در نظر گرفت که در صورت نیاز به آنها اشاره میکنیم.
پس از پذیرش اصول فوق، مدعای اصلی مقاله اولویت حضور جدّی زنان در اداره امور داخلی خانواده است و اشتغال به طور کلی و به ویژه در خارج از خانه، مرتبه ثانوی دارد و پس از فراغت از مسئولیت اولیه مطلوبیت مییابد.
ـ از جمله ادله ما در این استنتاج عبارتند از:۱) تحلیل ساختاری خانواده و توجه به تفاوت نقشها
ساخت خانواده مجموعه نامرئی انتظارات عملکردی است که شیوههای مراوده یا میان کنشهای اعضای خانواده را سامان میدهد. خانواده سیستمی است که عملکرد آن از طریق الگوهای مراودهای صورت میگیرد. مراودات یا میان کنشهای تکراری، الگوهایی به وجود میآورند مبنی بر اینکه چطور، چه وقت و با چه کسی رابطه برقرار میشود و همین الگوها زیر بنای سیستم را هم تشکیل میدهند. الگوهای مراودهای، رفتار اعضای خانواده را منظم میکند. دو سیستم مقید کننده باعث تداوم این الگوهاست. اوّلی همگانی و مستلزم قواعد جهانی است که بر سازمان خانواده حکومت میکند؛ مانند سلسله مراتب قدرت که باید وجود داشته باشد و در آن والدین و فرزندان از سطوح متفاوت اقتدار برخوردار باشند. هم چنین باید نقشهای مکمل وجود داشته باشد؛ زن و شوهری که اتکای متقابل را پذیرفته و به صورت یک تیم عمل میکنند. دومین سیستم مقید کننده خاص و مستلزم انتظارات متقابل اعضای هر خانواده از یکدیگر است.
سیستم خانواده وظایف خود را از طریق زیر منظومههای خود متمایز و اجرا میکند. اعضا، زیر منظومههای خانواده را تشکیل میدهند. جفتهایی از قبیل زن و
شوهر، یا مادر و فرزند میتوانند زیر منظومه باشند. زیر منظومه زن و شوهری متشکل از دو بزرگسال با جنسیتهای مخالف است که با هدف تشکیل خانواده به هم ملحق شدهاند. زیر منظومه زن و شوهری دارای تکالیف یا نقشهایی است که برای عملکرد خانواده حیاتی است. مهارتهای اصلی لازم برای به ثمر رسیدن تکالیف این زیر منظومه عبارت از «مکملیت» و «برون سازی متقابل» است؛ یعنی زن و شوهر باید الگوهایی به وجود آورند که در آن هر کدام عملکرد دیگری را در بسیاری زمینهها حمایت و تکمیل کند. هم زن و هم شوهر باید بخشی از مجزا بودن خود را برای کسب تعلق از دست بدهند. پافشاری زن و شوهر در حفظ حقوق مستقل خود ممکن است زیر بار «به هم وابستگی» رفتن را در یک رابطه قرینه مختل کند.(پاورقی ۱ . ر.ک: مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ص ۸۱ – ۸۷ .)
سالوادور مینوچین(پاورقی ۲ . Minuchin,s.)، روانشناس امریکایی و متخصص خانواده درمانی، با تحلیل ساختاری فوق از خانواده معتقد است تداوم به هنجار یک خانواده در گرو انجام تکالیف مکمل از سوی هر یک از زن و شوهر است و الّا استرسهای ناشی از عدم توجه به نقشها، منشأ اختلال در خانواده میشود. بنابراین یکی از مبانی استنتاجها در نهایت توجه به این موضوع است که خانواده منظومه واحدی است و هر یک از اعضای خانواده (در اینجا منظور زن و شوهر است) دارای تکالیف و نقشهای ویژه است. با توجه به کارکردهای موجود در خانواده و تکالیفی که در بین هست – مانند رفتار جنسی و تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیری، عاطفه و همراهی، کارکردهای اقتصادی، تربیت و… – برخی از آنها منوط به مشارکت طرفینی است، مانند رفتار جنسی و برخی از آنها با نوعی تقسیم کار در انجام وظایف نیز ممکن است، مانند تربیت و کارکرد اقتصادی.
مک مستر(پاورقی ۳ . Mcmaster.) نیز مدل خود را برای خانواده مطلوب ارائه میدهد و معتقد است کارکردهای ضروری خانواده نقشهایی است که باید برای کارکرد سالمتر خانواده
انجام گیرند. نقشها در قالب رفتارهای توصیه شده و تکراری موجود در مجموعهای از فعالیتهای دو جانبه با سایر اعضای خانواده تعریف شدهاند. انجام وظیفه نیازمند این است که تخصیص نقش متناسبی وجود داشته باشد و اعضای خانواده فعالیتهای خواستهشده را بر اساس تخصیص نقش انجام دهند.
نقشها باید تخصیص یابند، توافق صورت گیرد و به عمل درآیند، همچنین باید با یکدیگر یکپارچه گردند. کارکردهای ضروری شامل تأمین امور مادی، تغذیه، حمایت اعضای خانواده، ارضای جنسی زن و شوهر، ایجاد مهارتهای زندگی و حفظ و کنترل سیستم خانواده میشود.(پاورقی ۱ . فیلیپ بارکر، خانواده درمانی پایه، ص ۱۰۰.)۲) تفاوتهای تکوینی زن و مرد
حلقه دوم از استنتاج در این مجموعه بر پایه وجود تعدادی از تفاوتهای روانی و جسمانی است، این تفاوتها عبارتنداز:
الف) تفاوتهای زیستی: از نظر بیولوژیک (ساختار بدن) و فیزیولوژیک (کارکرد اعضا) تفاوتهای زیر بین زن و مرد وجود دارد:
▪ دستگاه تولید مثل:
تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد خاستگاه تفاوتهای بسیاری است؛ مانند دوران قاعدگی، بارداری و زایمان، یائسگی، تفاوت هورمونهای جنسی (تستوسترون در مرد و استروژن در زن غلبه دارد) و… همین امر منشأ برخی تفاوتهای زیستی و روانی دیگر هم میشود؛ مثلاً زن در طول باروری حدود ۴۰۰ تخمک تولید میکند، امّا در هر بار انزال مرد ۴۰۰ میلیون اسپرم وجود دارد.(پاورقی ۲ . کلیات فیزیولوژی پژشکی، ج ۲، ص ۸۱۵ .) بلوغ جنسی به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ میدهد و صفات ثانویه جنسی در دختران حدود دو سال زودتر از پسران پدید میآید.(پاورقی ۳ . روانشناسی رشد، ج ۱، ص ۲۸۷.) توان باروری مرد بسی بیشتر از زن است و تا هشتاد سالگی میتواند ادامه یابد، در حالی که باروری زن بایائسگی در حدود پنجاه سالگی پایان مییابد.(پاورقی ۱ . کلیات فیزلوژی پزشکی، ج ۲، ص ۷۸۴.) در مراحل مختلف آمیزش جنسی (مرحله تحریک، میل به جنس مخالف، تهییج و استمرار شهوت، اوج لذت جنسی و ارضا) نیز تفاوتهایی وجود دارد. از جمله میل جنسی مرد شدیدتر از زن و جنبه شهوانی دارد، زن برای آمیزش به عوامل روانی، احساسی، ذهنی و فیزیکی نیازمند است و توان آمیزش مرد با انزال پایان مییابد، ولی در زن میتواند بارها تکرار شود.(پاورقی ۲ . روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص ۱۰۷ و خلاصه روان پزشکی، ج ۳، ص ۱۸.) این تفاوتها به طور طبیعی بر مسائل روانی و رفتاری تأثیر گذار است و منشأ تفاوت در انتظارات میگردد.
▪ هورمونها:
تفاوت هورمونهای زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) که از غدد درون ریز ترشح میشود و در سراسر بدن انتشار مییابد، موجب اختلاف اندامهای زن و مرد میگردد. از جمله تستوسترون اثر سازنده پر قدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد، رشد بافتهای عضلانی را تحریک میکند و بر قدرت بدنی مرد میافزاید. توده عضلانی مرد به طور متوسط پنجاه درصد بیشتر از بدن زن است. نیز تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوانهاست و بر اندازه و استحکام آنها میافزاید. از اینرو مرد برای انجام کارهای سنگین توانایی بیشتری مییابد.(پاورقی ۳ . فیزیولوژی پزشکی، ج ۲، ص ۱۵۸۷ و غدد درون ریز، ص ۵۲۸ .) تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاشگری را برمیانگیزاند.(پاورقی ۴ تفاوتهای فردی، ص ۱۴۸.) سختی بافت زیر جلدی و پوست سراسر بدن مرد ضخیمتر است.(پاورقی ۵ . زمینه زیست شناختی روانشناسی، ص ۳۹۳.) تستوسترون در اعتماد به نفس و تمرکز فکر اثر دارد، از خستگی میکاهد و ادامه فعالیتها و اجرای کارها را آسان میکند.(پاورقی ۶ . آیا به راستی مردان از زنان برترند، ص ۱۳۵.)
در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان از رشد زیاد استخوانها جلوگیریمیکند، از این رو به طور نسبی قد زن کوتاهتر از مرد است و کاهش ترشح آن عامل پوکی استخوان است، تحرک و نرمی مفاصل و انعطافپذیری بیشتر بدن زنان را میتوان ناشی از آن دانست.(پاورقی ۱ . غدد درون ریز، ص ۱۳۲، ۳۸ و ۵۳۷ .) از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آنهاست که در رفتار زن اثر میگذارد. وقتی ترشح استروژن تنزل مییابد، زن بیتاب میشود و آرامش روانیاش به هم میخورد.(پاورقی ۲ . ژانت، روانشناسی زنان، ص ۳۲ و ۱۳۱.)
▪ مغز و اعصاب:
از آنجا که کروموزومها در زن و مرد متفاوت است و سلولهای مغز زن دارای کروموزوم XX و سلولهای مغز مرد دارای کروموزوم XYاست؛ مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است.(پاورقی ۳ . همان، ص ۱۸۷.) به طور متوسط وزن مغز زن یک دهم کمتر از وزن مرد است.(پاورقی ۴ . فیزیولوژی اعصاب و غدد درون ریز، ص ۳۱۹.) تمایز غده هیپوتالاموس در زنان و مردان با توجه به ارتباط آنها با سیستم عصبی مرکزی به نوعی تفاوت در مغز زن و مرد محسوب میشود.(پاورقی ۵ . سیامک رحیمی، روانشناسی زنان، ص ۳۳۴.)
در مورد نیمکرههای مغز در پسران، یک طرفه شدن کارهای فضایی (تجسّم فضایی) در شش سالگی پدید میآید ولی در دختران این کنشها تا سیزده سالگی در هر دو نیمکره رشد یکسان دارد. اختلالات زبانی ناشی از آسیب دیدن نیمکره چپ در مردها شدیدتر است و در مجموع مغز زن از نظر کنش با قرینه تراز مغز مرد است و برای پردازشهای کلامی آمادگی بیشتری دارد.(پاورقی ۶ . روانشناسی رشد بزرگسالان، ص ۲۵۱.)در مورد تفاوتهای زیستی دیگر نیز نکاتی قابل توجه است: عضلات یک مرد بالغ چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یک پسر هجده ساله به طور متوسط دو برابر نیروی یک دختر هجده ساله است و از این رو مردان در تواناییهای بدنی و جسمی از زنان ماهرترند.(پاورقی ۷ . سیامک رحیمی، روانشناسی زنان، ص ۱۳۴.) حس بینایی مردان از زنان بهتر است، و برخی
گزارشها از حساستر بودن حس شنوایی زنان نسبت به مردان حکایت دارد. در حس لامسه پوست زن از مرد لطیفتر و نسبت به درد و تحمل فشار حساستر است، زنان در کارهای دستی چابکترند.(پاورقی ۱ . ژانت، روانشناسی زنان، ص ۱۱ و ۱۱۰.)
بنابراین در بخش تفاوتهای زیستی، آمادگی بیشتر مردان برای کارهای سنگین تردیدناپذیر است؛ به ویژه آنکه این بخش از تفاوتها قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست.
ب) تفاوتهای روانی:
تفاوتهای روانی بسیاری میان زن و مرد وجود دارد که از نظر علم روانشناسی به اثبات رسیده است. این تفاوتها را نمیتوان به سادگی تنها زاییده تربیت و محیط دانست. بدیهی است شناخت و توجه به این تفاوتها، هر یک از دو جنس زن مرد و به طور کلی بشر را به سوی سعادت هر چه بیشتر رهنمون میسازد. تلقین تحمیلی زیست مردانه به زن – چنانکه برخی فمنیستهای افراطی دنبال میکردند نابودی انسانیت و هستی وی را در پی دارد و روان و جسم او را در معرض هلاکت و بی هویتی و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق میدهد.
برخی تمایزات روانی زن و مرد را چنین میتوانیم برشماریم:
شکلگیری هویت دختران برای صمیمیت و در پسران برای استقلال و رقابت و فردیت است،(پاورقی ۲ . ژانت، روانشناسی زنان، ص ۳۹ – ۴۰.) از جهت شخصیتی زنان از مردان حسودتر و کنجکاوترند، اعتماد به نفس کمتری دارند امّا پرخاشگری در مردان بیشتر از زنان است.(پاورقی ۳ . روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر، ج ۲، ص ۴۲۳.) علایق زیبایی شناختی، اجتماعی و دینی زنها بیشتر از مردهاست. مردها بیشتر به جنبههای سیاسی و نظری علاقه دارند و زنها بیشتر به مسائل اخلاقی تمایل نشان میدهند. زنها با حرارت به بی عدالتی اعتراض میکنند و نسبت به آداب و رسوم اجتماعی و ضوابط اخلاقی تلقین پذیرترند.(پاورقی ۴ . روانشناسی تفاوتهای فردی، ص ۲۱۰ و ۲۱۱.بر اساس تحقیقات، مردان بیشتر از زنان به امور مادی و اقتصادی گرایش دارند.(پاورقی ۱ . همان، ص ۴۲۳.) زن از مرد عاطفیتر است و به روابط عاطفی علاقه بیشتر نشان میدهد. احساس محبت در دختران بیش از پسران است امّا مردان بیشتر بر ارتباطهای فعالیت مدار توجه دارند و دنیای بیرون را هدف قرار میدهند و انرژی خود را صرف آن میکنند.(پاورقی ۲ . روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص ۹۲.) جنس زن هیجانیتر از مرد است و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق میکند. بر اساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانی رنج میبرند، این رقم در مورد زنان به ۲۱ درصد میرسد، از نظر واکنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوتهایی مشاهده میشود.(پاورقی ۳ . روانشناسی رشد: مفاهیم بنیادی در روانشناسی کودک، ص ۴۵.) وابستگی زن به مرد و استقلال خواهی مرد از نظر وضعیّت جسمانی یک امر طبیعی است. روان زن به وابستگی گرایش دارد، از تنهایی میترسد و در ارتباط با دیگران کار آمدتر میشود و از آن سو مرد استقلال طلب است؛ زمانی که نیازمندی دیگران را به خود دریابد احساس توانمندی میکند.(پاورقی ۴ . روانشناسی رشد کودک از دیدگاه معاصر، ج ۲، ص ۱۹۱.) به طور کلی مرد برون گرا و زن درون گراست و این ویژگی از کودکی در جنس زن وجود دارد.(پاورقی ۵ . روانشناسی نوجوانی، ص ۱۳۴.)
در ناحیه هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن و میلز»(پاورقی ۶ . Terman, l. M. and miles, c. c.) بر روی صدها نفر تفاوتهای زیر قابل تردید نیست: تشخص، ستیزه جویی، جسارت، استقامت و پرخاشگری در بیان احساسات در مردان بیشتر از زنان است. در مقابل در زنان دلجویی و همدردی بیشتر است و اینان ریز کارتر و از نظر ذوقی حساسترند. مردان به عملیات بر جسته، حادثه آفرینی، فعالیت در هوای آزاد و کارهای مستلزم کوشش بدنی تمایل بیشتری دارند و به ماشین، ابزار و داد و ستد بیشتر علاقهمندند، امّا زنان به کارهای خانه، اشیا و اعمال ذوقی، مواظبت و دل سوزی کودکان و… علاقه دارند.(پاورقی ۱ . روانشناسی اجتماعی، ج ۱، ص ۳۱۶، بسیاری از مطالعات و تحقیقات میدانی داخلی نیز نتایج فوق را به طور اجمالی تأیید میکند از جمله ر.ک: محمد بشیری، «بررسی ویژگیهای شخصیتی طلاب و دانشجویان» (پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹) و مسعود آذربایجانی، آزمون جهتگیری مذهبی با تکیه بر اسلام (پژوهشکده حوزه و دانشگاه).)
ج) تفاوتهای رفتاریِ اقتصادی: در زمینه تفاوتهای رفتاری میان زنان و مردان، مطالعات «مردوک»(پاورقی ۲ . Murdock) از دفاتر بایگانی دانشگاه ییل، توزیع فعالیتهای اقتصادی بین زنان مردان را اینگونه ترسیم میکند:
در ۷۵ درصد از ۲۲۴ قبیله سراسر دنیا چنین بوده است: مردان به کارهایی مثل گله بانی، صید ماهی، بریدن درختان، تله گذاری، کار در معادن، شکار، جنگ و… میپرداختهاند و امّا زنان به اموری مانند آسیاب دانهها، آب کشی، آشپزی، جمعآوری مواد سوختی و محصولات گیاهی، دوختن، بافتن لباس، تهیه ظروف سفالی و غیر آنها میپرداختهاند.(پاورقی ۳ . روانشناسی اجتماعی، ص ۳۲۲.)
«مارگارت مید»(پاورقی ۴ . Mead,M.) با مطالعات مردمشناسی خود برخی از تفاوتهای روانی و رفتاری را زیر سؤال میبرد و میگوید:
در قبیله «مندوگمرها» مردان و زنان هر دو افرادی خونخوار و ستیزه جو هستند و بالعکس در قبیله «آراپش» مرد کامل مردی است ملایم و حساس که با زن مهربان و حساسی ازدواج کرده است. بنابراین، در این دو قبیله هیچکدام از اختلاف بین زن و مرد استفاده نمیکردند. در قبیله «چامبولی» شیوه رفتار زن و مرد درست به عکس شیوه رفتاری است که در جوامع ما رایج است؛ زن تسلّط جو و بی عاطفه است و اداره کارها به عهده اوست؛ مرد با مسئولیت کمتر و از نظر عاطفی وابسته به زن میباشد.(پاورقی ۵ . همان، ص ۳۲۳.)
تحقیقات «مکوپی و جاکلین» نیز میگوید:
بررسی دقیق بیش از ۲۰۰۰ کتاب و مقاله پژوهشی نشان میدهد که بسیاری از فرضهای رایج مبنی بر تفاوتهای جنسیتی بین زن و مرد افسانهای بیش نیست.(پاورقی ۱ . زمینه روانشناسی، ج ۱، ص ۱۶۴.)
قبل از همه اینها «افلاطون» در استدلالهای خود بر نفی تفاوت بین زن و مرد چنین میگوید:
هیچ حرفه اجتماعی نیست که خاص جنس زن باشد یا مرد. استعداد پرداختن به کارها و فنون گوناگون در مرد و زن برابر است و اینکه از جهت نطفه گذاری و زایمان متفاوتند، موجب تفاوت استعدادها نمیشود. پس زنان و مردان باید از تربیت برابر بهرهمند بشوند و چون برای مردان تربیت روحی و بدنی را ضروری شمردیم، پس زنان نیز باید از هر دو بهرهمند شوند و فنون جنگ را نیز بیاموزند تا از هر حیث با مردان برابر باشند.(پاورقی ۲ . کتاب جمهوری افلاطون (کتاب پنجم)، ص ۴۵۰.)
در جمع بندی مجموعه تفاوتهای تکوینی – اعم از زیستی، روانی و رفتاری – ممکن است برخی تفاوتها را ناشی از فرهنگ و تربیت ویژه بدانیم. امّا میتوان گفت اوّلاً، شواهد محدود مارگارت مید در مقابل مطالعات وسیع مردوک (۷۵ درصد از ۲۲۴ قبیله دنیا) نتیجه را چندان تغییر نمیدهد. ثانیاً، در مورد تفاوتهای بسیار زیستی که ناشی از ترشحات هورومونی، ساختمان بدنی، مغز و اعصاب و… است و همینها آثار و پیامدهای روانی نیز دارند، مسئله کاملاً بدیهی و روشن است و توصیه افلاطون نیز تحمیلی شاق و ناگوار بر طبیعت انسان (=زنان) است.۳) تفاوتهای تشریعی
ادیان الهی نیز در قالب احکام و تکالیف، بین زنان و مردان تفاوتهایی قائل شدهاند. این تفاوتها به ویژه در ادیان زرتشت، یهود و اسلام قابل مشاهده است. از آن جا کهمخاطبان این نوشته تعالیم اسلام را به عنوان چارچوبی ارزشی – اعتقادی برای خود پذیرفتهاند، برخی از احکام اختصاصی زنان از دیدگاه اسلام که این تفاوتها را آشکارتر میکند بیان میشود:(پاورقی ۱ . ر.ک: بحارالانوار، ج ۱۰۳، باب جوامع احکام النساء و نوادرها.)
الف) حجاب یعنی پوشاندن بخشی از بدن مانند موی سر و زینتها بر زن واجب است.(پاورقی ۲ . نور (۲۴) آیه ۳۱ و احزاب (۳۳) آیه ۵۹ .)
ب) شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است.(پاورقی ۳ . بقره (۲) آیه ۲۸۲.)
ج) سهم ارث زن نصف سهم مرد است.(پاورقی ۴ . نساء (۴) آیات ۱۱ و ۱۲ و ۱۷۶.)
د) مرد میتواند تا چهار زن دائمی اختیار کند ولی زن نمیتواند بیش از یک مرد را به همسری برگزیند.(پاورقی ۵ . همان، آیه ۳.)
و) دیه زن نصف دیه مرد است.(پاورقی ۶ . وسائل الشیعه، ج ۱۹، کتاب الدیات، باب ۵ .)
هـ) طلاق به دست مرد است.(پاورقی ۷ . همان، ج ۱۵، کتاب الطلاق، باب ۴۲)
ی) برخی مناصب اجتماعی مانند قضاوت، مرجعیت و… اختصاص به مردان دارد.(پاورقی ۸ . همان ج ۱۸، ابواب صفات القاضی، باب ۲.)
ر) شرکت در جهاد برای زنان واجب نیست.(پاورقی ۹ . همان ج ۱۱، ابواب جهاد العدو، باب ۴.)
ز) شرکت در مراسم مذهبی عمومی مانند نماز جماعت و جمعه، نماز عید، تشییع جنازه و… برای زنان واجب نیست.(پاورقی ۱۰ . همان ج۵، ابواب صلاهٔ الجمعه، باب ۱.)
س) خروج زن از خانه بدون اجازه شوهر جایز نیست.(پاورقی ۱۱ . همان، ج ۱۴، ابواب مقدمات النکاح، باب ۷۹.) البته برخی علما ممنوعیت خروج را در حدی میدانند که با حقوق زناشویی منافات داشته باشد.
مجموعه احکام فوق و برخی موارد دیگر بر اساس دیدگاه عدلیه که احکام تشریعی را مبتنی بر مصالح و مفاسد تکوینی میداند، به طور کلی بر عدم لزوم حضور اجتماعی زنان و عدم حضور وسیع در مسئولیتهای اجتماعی تأکید میورزد.
نتیجه اینکه تقسیم وظایف و کارکردهای موجود در منظومه خانواده به صورتی که مکمل یکدیگر باشند، بر اساس تفاوتهای تکوینی اعضای این سازمان (زن و شوهر) و بر اساس قانونمندیها و هنجارهایی رقم میخورد که مبتنی بر تفاوتهای تشریعی متخذ از تعالیم اسلام است و همینها در حقیقت الگوهای مراودهای را تعیین میکنند.۴) اداره مالی خانواده
از دیدگاه تعالیم اسلام اداره مالی خانواده به طور کلی به عهده مرد است:
الف) در قرآن کریم آمده است:
الرّجال قوّامون علی النساء بما فضّل اللَّه بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصاحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ اللَّه…؛(پاورقی ۱ . نساء (۴) آیه ۳۴ و ر.ک: المیزان، ج ۴، ص ۳۶۵ – ۳۶۷.)
مردان سرپرست زنانند به دلیل آن که خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل آنکه از اموالشان خرج میکنند. پس زنان شایسته، فرمانبردار (همسرانند) و به پاس آنچه خدا برای آنان حفظ کرده اسرار (شوهران خود) را حفظ میکنند.
ب) نفقه زن در ازدواج دائمی بر عهده مرد است. منظور از نفقه مسکن، لباس، غذا، اثاث خانه و سایر مواردی است که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد.(پاورقی ۲ . وسائل الشیعه، ج ۱۵، ابواب النفقات، باب ۱ و ۲.)
ج) مهر یا صداق (کابین )زن بر عهده مرد است و زن بر اثر ازدواج مالک آن میشود و میتواند آن را از همسر خود مطالبه کند.(پاورقی ۳ . همان، ابواب المهور.)
د) تفاوت احکام مالی زنان و مردان در مورد ارث، دیه و غیر آنها نیز متناسب با همین وظیفه و مسئولیت مرد تنظیم شده است.(پاورقی ۱ . ر.ک مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.)
بنابراین بخش از استدلال نیز، از دیدگاه تعالیم اقتصادی – اجتماعی اسلام، اشتغال زنان به عنوان منبع درآمد برای خانواده توصیه نشده بلکه به عهده مردان است.
و) اداره تربیتی و عاطفی خانواده
براساس یافتههای روانشناسی خلأ عاطفی به ویژه در سالهای اولیه کودکی خسارتی جبرانناپذیر بر شخصیت و رشد کودک خواهد داشت.(پاورقی ۲ . ر.ک: روانشناسی ژنتیک، ج ۲.) فروید(پاورقی ۳ . Freud,s.) با تعبیر «موضوع عشق و عشق به موضوع»، اریکسون(پاورقی ۴ . Erikson,R. ) با تعبیر «اعتماد در برابر عدم اعتماد و استقلال عمل در برابر شرم و تردید» (تا حدود سه سالگی)، بالبی(پاورقی ۵ . Bowlby,j. ) با ارائه الگوی دلبستگی (کنش حمایتی و ایمنی تأمین شده توسط مادر یا جانشین وی و کنش اجتماعی شدن)، و والن(پاورقی ۶ . Wallon,t) با تأکید بر مرحله هیجانپذیری در شش ماهه اول، هر یک به نوعی بر روابط عاطفی مادر با کودک در این دوره تأکید میکنند.
سپردن کودک به مراکز نگهداری و مهد کودک به ویژه در سالهای اول زندگی و به مدت طولانی وی را با «محرومیت مؤسسهای»، «عدم توانایی در ارتباطات عاطفی پایدار، و عدم ثبات شخصیت» مواجه میسازد(پاورقی ۷ . پیشگامان روانشناسی رشد، ص ۵۵ و ۵۶ .). مطابق نظر اشپیتز(پاورقی ۸ . Spitz,R.) جداییهای تا حدود هجده ماهگی ممکن است کودک را تا مرز «افسردگی اتکایی» با نشانههای بیاشتهایی روانی و اختلالهایی در رفتار غذایی، توقف رشد و تأخیر در تحول روانی – حرکتی پیش ببرد(پاورقی ۹ . روانشناسی مرضی تحولی، ج۱، ص ۲۷۳ – ۲۷۵.). مطالعات روانپزشکان نیز نشان میدهد، اختلالاتعاطفی کودکان مانند کندی در سخن گفتن، کاهش بهره هوشی، کاهش جنب و جوش، کمعمقی واکنش عاطفی، اختلال حواس، ضعف استعداد تفکر انتزاعی و… میتواند از آثار ناگوار محرومیت از مادر به حساب آید.(پاورقی ۱ . ر.ک: علی اکبر شعارینژاد، روانشناسی رشد، ص ۷۲.)در آموزههای اسلام نیز ملاحظه میکنیم که مادر تا دو سال در مورد پسر و تا هفت سال در مورد دختر، نسبت به پدر در حضانت (نگهداری و تربیت اولاد) اولویت و تقدم دارد(پاورقی ۲ . وسائل الشیعه، ج۱۵، ابواب احکام الاولاد، باب ۸۱ و جواهر الکلام، ج۳۱، ص ۲۹۰.).
در نتیجه حضور هر چه بیشتر مادر در کنار فرزندان به ویژه در سالهای آغازین، نیاز عاطفی آنان را برای رشد به هنجار شخصیت و عواطفشان فراهم میسازد و نبود مادر در کنار کودک، به سبب اشتغال، میتواند زمینههای اختلال را فراهم سازد. به عبارت دیگر، با وجود نیاز عاطفی فرزندان، از مجموعه پدر و مادر، بدون تردید مادر بهتر و مناسبتر میتواند این نیاز را تأمین کند، البته در صورتی که ارتباط عاطفی لازم برقرار شود، تحقیقات کلارک – استوارت(پاورقی ۳ . Clark ه Stewart.) نشان میدهد که مادران شاغل و مادران خانهداری که همواره در فکر کار منزل هستند و کمتر به فرزندان توجه میکنند، هر دو تأثیر نامطلوبی بر روند رشد کودک بر جای میگذارند.(پاورقی ۴ . ر.ک: حسین لطفآبادی، روانشناسی رشد کودک، ص ۱۷.)
در سالهای بعد زندگی فرزندان، گر چه نیاز عاطفی در حد سالهای اولیه نیست امّا در صورتی که اشتغال و نبود مادر، فضای عاطفی – تربیتی خانواده را دچار اختلال سازد، همان ضرورت به قوّت خود باقی است.
افزون بر این، بیتردید در شرایط متساوی، مردان و فرزندانی میتوانند در صحنههای اجتماع و در به حرکت در آوردن اهرمهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارای موفقیت بیشتری باشند که از پشتوانه روحی و روانی بالاتری برخوردارباشند، و بخش عمدهای از این توان روحی و روانی در خانه تأمین میشود. رعایت نظم و نظافت خانه، رسیدگی به امور تغذیه و بهداشت خانواده، تربیت فرزندان، دلگرمی و حمایت عاطفی از افراد خانواده و… همه اینها به طور طبیعی با وجود اشتغال زنان در تعارض و غیر قابل جمع است (اگر از موارد استثنایی صرف نظر کنیم)، یا حداقل در حد قابل توجهی تنزل مییابند. البته این دیدگاه منافاتی با همراهی و همیاری مردان در کارهای خانه ندارد، بلکه از دیدگاه اسلام مورد ترغیب و مثوبت نیز قرار گرفته است.(پاورقی ۱ . بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۸ و ج ۱۰۴، ص ۱۳۲ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۳۹.)۵) پیامدهای اشتغال زنان
در این بخش میتوانیم مسئله را از زاویه دیگری بررسی کنیم و پیامدهای مثبت و منفی اشتغال زنان را در خارج خانه ملاحظه نماییم. اموری از قبیل مشارکت در امور اقتصادی جامعه، احساس استقلال اقتصادی، رشد اجتماعی و جلوگیری از برخی بیماریهای روانی – عاطفی مانند افسردگی را با دید خوش بینانه میتوانیم از پیامدهای مثبت اشتغال زنان برشماریم. در مقابل، علاوه بر اختلال در مسائل تربیتی و عاطفی خانواده – که بحث شد – بر نکات زیر میتوانیم تأکید کنیم:
الف) تحمیلی طاقت فرسا بر زنان:
به نظر میرسد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقشهای متعدد و احیاناً متعارض در زندگی است؛ زیرا زنان بنابر تعهد عاطفی و اخلاقی خودشان هیچگاه از زیر بار مسئولیتهای همسری و مادری شانه خالی نمیکنند، لذا اشتغال برای آنان تحمیلی (ناخودآگاه) و فوق طاقت است و میتواند اضطراب، فشار روانی و… را به دنبال داشته باشد. برخی از جامعهشناسان تصریح میکنند که اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسئولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است.(پاورقی ۲ . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج ۲، ص ۸۶۳ .)
ب) اذیت و آزار جنسی زنان در محیط کار:
«در محیط کار… آزار جنسی بسیار معمول است، آزار جنسی در محل کار میتواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواستههای جنسی تعریف شود. اگر چه مردان ممکن است شکلهای ملایمتر آزار جنسی را بیزیان بپندارند زنان اغلب آنها را اهانتآمیز تلقی میکنند. از زنان انتظار میرود صحبتهای جنسی، اشارات یا نزدیکی جوییهای فیزیکی ناخواسته را تحمل کنند و اهمیت ندهند…. برپایه گزارشهای شخصی برآورد گردیده است که در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دوره زندگی شغلی خود به مدتی طولانی دچار آزار جنسی میگردند…».(پاورقی ۱ . آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.)
ج) سست شدن کانون خانواده:
رابطه اشتغال زنان و طلاق از مباحثی است که باید بیشتر مورد دقت قرار گیرد. در بررسی عوامل زمینه ساز جدایی و گسیختن خانواده، به سستی و سردی روابط عاطفی از مدتها قبل از طلاق بر میخوریم. در کالبد شکافی، سستی تدریجی عواطف میان زن و شوهر، یکی از عوامل مهم ارضای عاطفی در روابط با دیگران است. التذاذهای بصری و سمعی در فضای ارتباطی با همکاران که به نوعی روابط صمیمی توأم با احترام است و انتظار و تکلیفی هم در بین نیست، به صورت ناخودآگاه مقدار قابل توجهی از نیاز عاطفی به همسر را کاهش میدهد. افزون بر این، خستگی سر کار و پیامدهای ناشی از آن (مانند عدم رسیدگی کافی به خود در منزل) مزید بر علّت میشود و به صورت تدریجی خانهای که قبلاً آرامشگاه و محل تأمین نیازهای متقابل زن و شوهر بود، اکنون مبدّل به استراحتگاه دو کارمند میشود که ساعتهایی را صرفاً برای آماده شدن برای کار فردا در زیر یک سقف و چه بسا در دو اطاق به سر میبرند و بالاخره جدایی روانی، طلاق و جدایی فیزیکی را به دنبال دارد (البته این بحث نیازمند تحقیقات میدانی بیشتر است).
د) اشتغال زنان و مسئله بیکاری:
یکی از معضلات جوامع مختلف و به ویژه کشور مابیکاری است. بدیهی است که زنان با اشتغال در جامعه، به طور طبیعی بسیاری از فرصتهای شغلی و بخش قابل توجهی از مشاغل را به خود اختصاص میدهند.
البته در صورتی که لزوم اشتغال زنان ثابت میشد، استفاده از فرصتهای شغلی از حقوق مسلّم آنان بود. امّا با توجه به مقدمات گذشته و حلقههای استدلال که شرایط تکوینی و تشریعی، هستها و بایدها، تکالیف و حقوق زنان و مردان یکسان نیست، چه بسا کلان نگری به این مسئله ما را به این نکته متوجه میسازد که توسعه اشتغال زنان میتواند به نوعی تجاوز به حقوق خانوادههایی باشد که بیکاری مردان آنان از پیامدهای اشتغال فرصتهای شغلی توسط زنان است.
بنابر این با توجه به پیامدهای منفی اشتغال زنان، مرجوحیّت و عدم اولویت آن نیز ثابت میگردد.
در یک جمع بندی میتوانیم بگوییم با توجه به تحلیل ساختاری خانواده که هر یک از زن و شوهر دارای نقشهای متمایز و مکمل هستند و با ملاحظه تفاوتهای تکوینی که سوگیری طبیعی پذیرش نقشها را فراهم میکند و با توجه به تفاوتهای تشریعی که هنجارهای زیر بنایی قوانین و الگوهای مراودهای در خانواده را مشخص میکند. و نیز با در نظر گرفتن تخصیص اداره مالی خانواده به عهده مرد از دیدگاه اسلام و اولویت اداره تربیتی – عاطفی خانواده برای زن، هم چنین با لحاظ پیامدهای اشتغال بانوان، در مجموع به عنوان اصل اوّلی، اولویت حضور زنان در اداره امور داخلی خانواده ثابت میگردد و اشتغال به طور کلی و به ویژه در خارج از خانه به عنوان نقش ثانوی و پس از فراغت از ایفای مسئولیت اولیه، برای زنان قابل توصیه است.
در این جا حدیث نبوی شریفی را متذکر میشویم که از جهات متعددی قابل تأمل است و علّامه طباطبائی نیز با عنایت خاصی آن را در المیزان ذکر کردهاند:(پاورقی ۱ . المیزان، ج۴، ص ۳۷۳.)
اخرج البیهقی عن اسماء بنت یزید الانصاریه انّها اتت النبیصلی الله علیه وآله وسلم و هو بین اصحابه فقالت: بابی انت و امّی، انّی وافدهٔ النساء الیک و اعلم نفسی لک الفداء انّه ما من امرأهٔ کائنهٔ فی شرق و لا غرب سمعت بمخرجی هذا الّا و هی علی مثل رأیی. انّ اللَّه بعثک بالحقّ الی الرجال و النساء فامنّا بک و بالهک الّذی ارسلک و انّا معاشر النساء محصورات مقصورات قواعد بیوتکم مقضّی شهواتکم و حاملات اولادکم و انّکم معاشر الرجال فضّلتم علینا بالجمعهٔ و الجماعات و عیادهٔ المرضی و شهود الجنائز و الحجّ بعد الحجّ و افضل من ذلک الجهاد فی سبیل اللَّه و انّ الرجل منکم اذا خرج حاجاً او معتمراً او مرابطاً حفظنا لکم اموالکم و غزلنا لکم اثوابکم و ربّینا لکم اولادکم فما نشارککم من الاجر یا رسول اللَّه؟
فالتفت النبی – صلی الله علیه وآله وسلم – الی اصحابه بوجهه کلّه ثم قال: هل سمعتم مقالهٔ قطّ احسن من مساءلتها من امر دینها من هذه؟ فقالوا: یا رسول اللَّه! ما ظنّنا ان امرأهٔ تهدی الی مثل هذا فالتفت النبیصلی الله علیه وآله وسلم الیها ثم قال: انصرفی ایّتها المرأه و اعلمی من خلفک من النساء انّ حسن تبعّل احداکنّ لزوجها و طلبها مرضاته و اتّباعها موافقته یعدل ذلک کلّه. فادبرت المرأهٔ و هی تهلّل و تکبّر استبشاراً.(پاورقی ۱ . الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۱۵۳.)
در این روایت اولاً پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم حضور اجتماعی زن را آن هم به نمایندگی از زنان دیگر نه فقط تأیید میکنند بلکه وی را به سبب سخنان نیکویش ترغیب و تشویق مینمایند و این مطلب همان نکتهای است که در اصل دوم از اصول موضوعه در ابتدای این نوشته متذکر شدیم. در این جا باز تصریح میکنیم حضور اجتماعی زنان هنگامی که با رعایت شرایط عفّت عمومی و مرزهای مورد نظر اسلام باشد، منعی ندارد ولی بحث ما در مورد اشتغال زنان بود. ثانیاً در مورد اشتغالات اجتماعی و ادای وظایف دینی که در آموزههای اسلام اختصاص به مردان دارد، مانند جهاد و جمعه و جماعات و… پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم معادل همان ثواب و رشد معنوی را برای زنان در خانهداری و اداره تربیتی عاطفی خانواده (به تعبیر ما) میدانند و تصریح میکنند، واخرج البیهقی عن اسماء بنت یزید الانصاریه انّها اتت النبیصلی الله علیه وآله وسلم و هو بین اصحابه فقالت: بابی انت و امّی، انّی وافدهٔ النساء الیک و اعلم نفسی لک الفداء انّه ما من امرأهٔ کائنهٔ فی شرق و لا غرب سمعت بمخرجی هذا الّا و هی علی مثل رأیی. انّ اللَّه بعثک بالحقّ الی الرجال و النساء فامنّا بک و بالهک الّذی ارسلک و انّا معاشر النساء محصورات مقصورات قواعد بیوتکم مقضّی شهواتکم و حاملات اولادکم و انّکم معاشر الرجال فضّلتم علینا بالجمعهٔ و الجماعات و عیادهٔ المرضی و شهود الجنائز و الحجّ بعد الحجّ و افضل من ذلک الجهاد فی سبیل اللَّه و انّ الرجل منکم اذا خرج حاجاً او معتمراً او مرابطاً حفظنا لکم اموالکم و غزلنا لکم اثوابکم و ربّینا لکم اولادکم فما نشارککم من الاجر یا رسول اللَّه؟
فالتفت النبی – صلی الله علیه وآله وسلم – الی اصحابه بوجهه کلّه ثم قال: هل سمعتم مقالهٔ قطّ احسن من مساءلتها من امر دینها من هذه؟ فقالوا: یا رسول اللَّه! ما ظنّنا ان امرأهٔ تهدی الی مثل هذا فالتفت النبیصلی الله علیه وآله وسلم الیها ثم قال: انصرفی ایّتها المرأه و اعلمی من خلفک من النساء انّ حسن تبعّل احداکنّ لزوجها و طلبها مرضاته و اتّباعها موافقته یعدل ذلک کلّه. فادبرت المرأهٔ و هی تهلّل و تکبّر استبشاراً.(پاورقی ۱ . الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۱۵۳.)
در این روایت اولاً پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم حضور اجتماعی زن را آن هم به نمایندگی از زنان دیگر نه فقط تأیید میکنند بلکه وی را به سبب سخنان نیکویش ترغیب و تشویق مینمایند و این مطلب همان نکتهای است که در اصل دوم از اصول موضوعه در ابتدای این نوشته متذکر شدیم. در این جا باز تصریح میکنیم حضور اجتماعی زنان هنگامی که با رعایت شرایط عفّت عمومی و مرزهای مورد نظر اسلام باشد، منعی ندارد ولی بحث ما در مورد اشتغال زنان بود. ثانیاً در مورد اشتغالات اجتماعی و ادای وظایف دینی که در آموزههای اسلام اختصاص به مردان دارد، مانند جهاد و جمعه و جماعات و… پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم معادل همان ثواب و رشد معنوی را برای زنان در خانهداری و اداره تربیتی عاطفی خانواده (به تعبیر ما) میدانند و تصریح میکنند، وطُرفه این که زن مسلمان مؤمن (یعنی اسماء) از این تقسیم وظایف خوشحال و سرمست میشود و با رضایت تمام برمیگردد.
بنابراین آنچه در نظام ارزشگذاری اسلام اهمیت دارد انجام وظیفه است به نوعی که موجب رشد و تقرّب معنوی انسان بشود و صورتهای ظاهری عمل و این که در داخل خانه یا خارج خانه باشد، جنبه فرعی و ثانوی دارد.
این مطلب را هم متذکر میشویم که مطابق معیار این مقال، اشتغال زنان بدون همسر مورد بحث نیست، اشتغال زنان پس از فراغت از وظیفه اصلی و اولیه نیز در صورتی که برای کسانی مقدور باشد مورد اشکال نیست. هم چنین حضور زنان در مراکز اشتغال به جهت ضرورت شغل (مثل مشاغل اختصاصی بانوان) یا به جهت ضرورتهای اقتصادی (در صورتی که به حدّ ضرورت برسد) نیز از امور اجتنابناپذیر است که البته دولت و نهادهای اجتماعی، به ویژه نهادهای مربوط به بانوان، باید با برنامه ریزی صحیح موارد ضرورت را به حداقل برسانند و در این موارد حداقل نیز با مساعدتهای ویژه، ساعات عدم حضور زنان در خانواده را تقلیل دهند.
اشتغال زنان در جامعه
- آذر ۱۲, ۱۳۹۱
- ۰۰:۰۰
- بدون نظر
- تعداد بازدید 85 نفر
- برچسب ها : اشتغال و اقتصاد, اشتغال، زنان، جامعه, دانستنيهاي خانم ها, دانستنی ها