آمد دوباره ماه ماتم
ماه پر از داغ محرم
دل های ما در شور و شین است
هر لحظه بین الحرمین است
این ماه غم ماه حسین است
عزیز زهرا یا حسین جان
بزم عزا گردیده برپا
صاحب عزا حضرت زهرا
دل ها گرفته شور ماتم
اشک تمام اهل عالم
ریزد در این ماه محرم
عزیز زهرا یا حسین جان
عالم پر از شور و نوا شد
هستی ز ماتم کربلا شد
برپا شده بزم عزایی
دل ها شده کرب و بلایی
این مه حسین گردد فدایی
عزیز زهرا یا حسین جان
در کربلا با زینب آید
با ذکر یا رب یا رب آید
آید که دین پاینده گردد
دین محمد زنده گردد
دشمن دین شرمنده گردد
عزیز زهرا یا حسین جان
این مه گلان باغ حیدر
جمله شوند از کینه پرپر
اکبر شود صد پاره پیکر
اصغر شود در خون شناور
بی دست عباس دلاور
عزیز زهرا یا حسین جان
این مه به پیش چشم خواهر
حسین شود صد پاره پیکر
گل ها شود از شاخه چیده
آن بر علی نور دو دیده
گردد ز کینه سر بریده
عزیز زهرا یا حسین جان
شاعر:رضا یعقوبیان
***
ای مــاه، ای هـــلال محــرم، نشــان غم
وی قـلـه هــلالی ات آتـشفشـــان غـــم
نـــور تـو شمـــع بـــزم غـم داغـدیـدگـــان
نــام تــو می کشــد عَلــم کــــاروان غـم
روی زمیــن ز اشـک ملــک پر ستاره شد
وقتــی دمیــد روی تــــو در آسمـــان غـم
از ماهِ هـم رکاب تو خورشید ملک عشق
هــم میهمـان غـم شد و هـم میزبان غم
یـــا رب بــه خیــر بــاد کـه سـالار کـــربلا
دعوت شده است با همه یاران به خوان غم
کـم کـم حسیــن وارد دشــت بـلا شــود
تـا در کـلاس عشــق دهـد امتحــان غـم
در ایـن سفـر مسـافر ســر بـر کف حجاز
جـانش نشـان داغ شـود، دل نشـان غم
غم خُـرد می کند چـه اگـر استخوان مرد
زینب بـه صبـر می شکنـد استخـوان غـم
در کـربلا ز آتــش غـم، جــان اهـــل بیـت
سوزد که کاش شعله بیفتد به جـان غم
ماه محرم آمد و با دست عشق زد
بـر سینـۀ غمین “مؤید” نشـان غـم
***
به اذن حضرت مولا شدم کبوتر تو
که بال و پر بزنم پای روضهی سر تو
ببخش با پر زخمی، به زحمت افتاده
لباس نوکریام را بریده مادر تو
چه طور خرج غمت جور شد؟ کسی میگفت
رسیده رزق حسینیه از برادر تو
شبیه حضرت زینب به سینه میکوبم
که مقتدای عزادارهاست خواهر تو
به چشم من همهجا روضهی شما بر پاست
تمام عالم و آدم شدند مضطر تو
اگر کویر تَرَک روی هر تَرک دارد
کشیده خشکی لبهای زخم پرپر تو
خزان و ریزش برگ از درخت در همهجا
شد است در دل من روضهخوان ِ اکبر تو
طلوع، بردن بالای طفل ششماهه است
غروب، خون گلوی علی اصغر تو
زمان بارش باران همیشه میبارم
برای بارش تیر و امیر لشگر تو
من از خرابه و شام و رقیه فهمیدم
که قول تو نرود گر رود ز تن سر تو
بیا و قول بده آخرین دمم برسی
به راه آمدن توست چشم نوکر تو
شاعر:موسی علیمرادی
***
در بهار گل ها شد خزان ماتم
بـاران بـلا ریخـت از ابـر محــرم
طــوفان بلا برخاست
عـلم به عزا برخاست
یا ثارالله
ماهیـان دریـا محـو کـربلاینـد
لاله های صحرا داغ این عزایند
مرغی که نواخوان است
در ذکــــر شهیــدان است
یا ثارالله
یک قافله دل از کعبه جدا شد
آهنگ فنـا کـرد جـویای بقـا شد
هفتاد و دو قربانی
می برد به مهمانی
یا ثارالله
اینـان بـه دیــار نیــزه هــا بتــازنـد
تــا کعبــه دل در کــــربلا بسـازند
کعبـه ای کـه گلگــون است
خشت و خاکش ازخون است
یا ثارالله
این قـافله را آب از دشنه خـون است
شش ماهه اینان لب تشنه خون است
دریـــای عطـش بـر لب
از عشق خدا در شب
یا ثارالله
ایـن قافله را هست چاووش ابوالفضل
دارد علـم عشـق بـر دوش ابوالفضل
عشـق پای بست اوست
چشم ها به دست اوست
یا ثارالله
***
یا حسین (ع)
سوگ جانسوز امیر شهدا می آید
بازهم شهر مهیای عزا می آید
باز هم هیئتیان رخت سیه می پوشند
طبل اعلام محرم به صدا می آید
کودکان ملتمس مادر وچادر خواهند
هیئت کوچکشان پر زصفا می آید
باز هم عطر حسینی به فضا می پیچد
رونق نوکری خون خدا می آید
شاعران،روز، و شب، گرم سرودن باشند
موسم عرض ادب بر شعرا می آید
ذاکران از دل وجان مایه گذارند همه
نوحه و روضه ی آنها به نوا می آید
بهر ارباب همه سینه وزنجیر زنند
ماه جبران شدن جرم وخطا می آید
همه مدیون حسینیم ازل تا به ابد
دینمان را سبب و وقت ادا می آید
چند روزی دگر کرببلا دیدنی است
که به آن قافله ای جلوه نما می آید
کار بر قافله و زینب آن سخت شود
روز عاشور که انواع بلا می آید
شعر :اسماعیل تقوایی