امکان معرفت یافتن به ذات خداوند ۲

امکان معرفت یافتن به ذات خداوند 2

از نظر قرآن، خداوند متعال است،(طه/ ۱۱۴) یعنى، از هر چه در وهم ما آید، بالاتر است و هرگز ما نمى توانیم حقیقت او و جمال و جلال او را – آن گونه که هست – در یابیم (انعام/ ۱۰۰). خداوند، یکى است و جز او خدایى نیست (آل عمران/ ۱۸) او یکتا و یگانه است (اخلاص/ ۱، نحل/ ۵۱). و هیچ چیز مثل و مانند او نیست (شورى/ ۱۱). اوست پادشاه راستین جهان هستى، پاک از هر عیب، سلامت بخش، مراقب بر همه چیز، عزیز، اصلاحگر، ترمیم کننده و شایسته بزرگى است (حشر/ ۲۳). و بر همه چیز قادر و توانا است (بقره/ ۲۸۴). او خدایى است بخشنده و مهربان و این دو صفت چنان در او متجلى است که تمام سوره هاى قرآن را با آن آغاز کرده است (بسم الله الرحمن الرحیم)، آن چنان خدایى است که مهربانى و بخشایش را بر خود فرض کرده است. خداوند، در غایت عظمت است، اما به انسان از رگ گردن نزدیک تر است و حتى وسوسه هاى نفس او را نیز مى داند (ق/ ۱۶).
او خدایى است آمرزنده و نیرومند (غافر/ ۳)، توبه پذیر (آل عمران/ ۸)، دوستدار (بروج/ ۱۴)، داراى نعمت (غافر/ ۳)، داراى رحمت (انعام/ ۱۳۳)، بسیار توبه پذیر (بقره/ ۳۷) و داراى فضل بزرگ (آل عمران/ ۷۴). صاحب اختیار، مالک و مدبر همه شؤون و پروردگار همه عالمیان است (فاتحه/ ۲). او هیچ شریکى ندارد نه در آفرینش و سلطنت و نه در ربوبیت و نه در هیچ کمال دیگر. غیر از خداوند، هر کس نصیب و بهره اى از کمال دارد، از خدا وام گرفته است (فاطر/ ۱۵). دست رحمت و قدرت الاهى گشوده است و هر گواه که بخواهد مى بخشد و روزى مى دهد (مائده/ ۶۴). هر جا باشیم، او با ما است و به آنچه مى کنیم دانا است (حدید/ ۴). در واقع به هر جا روى کنیم، خدا آن جا است (بقره/ ۱۱۵).

در توحید به سند خود از امام موسى بن جعفر (ع) روایت کرده که در خلال کلماتى که در توحید ایراد فرموده چنین گفتند: بین خدا و خلقش غیر خود خلق حجابى نیست، پس اگر از خلق خود محجوب شده این محجوبیش مانند محجوب بودن مادیات بخاطر حائل شدن حائلى نیست، آرى، او از خلقش مستور است بدون سترى مستور، او بزرگ و شایسته بزرگى است و معبودى جز او نیست «التوحید ص ۱۷۸ ح ۱۲ ط تهران».

در کتاب علل الشرایع و کتاب جوامع توحید همین معنا از حضرت رضا (ع)نیز روایت شده و روایت شریفه بالا معرفت حقیقى به خدا و آن معرفتى را که جهل و خطا و زوال و تغییر نمى پذیرد تفسیر نموده و مى فرماید: خداى تعالى از هیچ موجودى پوشیده و نهان نیست مگر بوسیله خود آن موجود- بخلاف ما که اگر از کسى و یا چیزى پنهان مى شویم بوسیله دیوار و یا چیز دیگرى خود را پنهان مى کنیم- پس در حقیقت حجاب و مانع از مشاهده خداى تعالى خود موجودات هستند. آن گاه اضافه مى کند که ساتریت و حجاب بودن موجودات بطور حقیقت نیست، حجابى است که نمى بایست حجاب و مانع باشد، و خلاصه اینکه مى فهماند: خداى سبحان بایستى براى مخلوقات مشهود باشد، الا اینکه خودبینى مخلوقات، ایشان را از مشاهده خداوند غافل ساخته و نمى گذارد متوجه شوند به اینکه خدا را دائما مشاهده مى کنند. آرى، علم به او همیشه و در هر حال هست، ولیکن علم به علم است که گاهى به خاطر سرگرمى به چیزهاى دیگر مفقود مى گردد.

امام صادق (ع) هم همین نکته را در پاسخ شخصى که نزد وى از ابتلاى به وسوسه و کثرت شبهات شکایت کرد اساس کلام قرار داده و به آن تکیه کرد و فرمود: آیا هیچ سوار کشتى شده اى و هیچ برایت پیش آمد کرده که کشتیت در دریا شکسته شده باشد و تو تنها بر تخته اى سوار شده باشى و امواج هولناک دریا تو را به اینطرف و آن طرف کشانیده و تو به کلى از نجات مایوس شده باشى؟ و آیا اگر به چنین ورطه اى در افتاده اى هیچ در آن حال دلت به جایى بستگى داشته؟ عرض کرد: آرى. حضرت فرمود همان کسى که در آن حال تکیه گاه تو بود خداى متعال است.

و در کتاب جوامع توحید از حضرت رضا (ع) روایت شده که فرمود: حجاب میان خدا و خلق همان آفرینش خلق است. و در کتاب علل به سند خود از ثمالى روایت کرده که گفت: خدمت امام على بن الحسین (ع) عرض کردم به چه علت خدا خود را از خلائق محجوب کرد؟ فرمود: براى اینکه خداوند خلقت ایشان را تا اندازه اى و به اعتبارى بر اساس جهل بنا نهاده است. معناى این روایت از روایت قبلى کتاب توحید به خوبى بدست مى آید، و از آن بر مى آید که مقصود از” خلقت انسان بر اساس جهل” این است که خداوند انسان را طورى آفریده که به خود مشغول باشد و این اشتغال او را از لقاى پروردگار حاجب و مانع گردد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا