دیدگاه‌های مختلف پیرامون ارتباط دو جنس مخالف

دیدگاه‌های مختلف پیرامون ارتباط دو جنس مخالف

در ارتباط با رابطه و پیوند دو جنس مخالف به‌طور کلی سه دیدگاه مطرح است: ۱. دیدگاه افراطی ۲. دیدگاه تفریطی ۳. دیدگاه اعتدالی. روابط بین زن و مرد چند صورت دارد:
 ۱. رابطه زن و شوهری، ۲. رابطه علمی، ۳. رابطه حرفه‌ای و شغلی، ۴. رابطه دوستانه. شما خوب می‌دانید جاذبه بین دو جنس مخالف بسیار فراوان است؛ مخصوصاً در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می‌باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسائل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی و وسوسه‌های شیطانی قوی‌تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می‌کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد.
در ارتباط با رابطه و پیوند دو جنس مخالف به‌طور کلی سه دیدگاه مطرح است:
۱. دیدگاه افراطی: در این نگرش هر گونه ارتباطی با جنس مخالف آزاد و بدون مانع است. (رویکرد لیبرالیستی)
به بیان دیگر هیچ گونه حد و مرزی برای این پیوندها وجود ندارد و آزادی مطلق بر آن‌ها حاکم است.
فروید و پیروان وی مدعی هستند. اخلاق جنسی کهن بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و آنچه ناراحتی بر سر بشر آمده است از ممنوعیت‌ها و محرومیت‌ها و ترس‌ها و وحشت‌های ناشی از این ممنوعیت‌ها که در ضمیر باطن بشر جایگزین گشته، آمده است. برتراند راسل نیز در اخلاق نوینی که پیشنهاد می‌کند، همین مطلب را اساس قرار می‌دهد.
راسل در کتاب «جهانی که من می‌شناسم» می‌گوید: «اگر از انجام عملی [رفتار جنسی] زیانی متوجه دیگران نشود، دلیلی نداریم که ارتکاب آن را محکوم کنیم». (جهانی که من می‌شناسم، ص ۶۸)
۲. دیدگاه تفریطی: بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف مردود و مورد نکوهش می‌باشد.
این دیدگاه درست در مقابل دیدگاه افراطی است.
برترانت راسل، فیلسوف اجتماعی مشهور معاصر می‌گوید: «عوامل و عقاید مخالف جنسیت در اعصار خیلی قدیم وجود داشته و به‌خصوص در هر جا که مسیحیت و دین بودا پیروز شد عقیده مزبور نیز تفوّق یافت». وستر مارک مثال‌های زیادی از این فکر عجیب مبنی بر این که «چیز ناپاک و تباهی در روابط جنسی وجود دارد» ذکر می‌کند.
در آن نقاط دنیا نیز که دور از تأثیر مذهب بودا و مسیح بوده است ادیان و راهبانی بوده‌اند که طرفداری از تجرد می‌کرده‌اند، مانند اسنیت‌ها در میان یهودیان … و بدین طریق یک نهضت عمومی ریاضت در دنیای قدیم ایجاد شد.» (کتاب زناشویی و اخلاق، ص ۲۶ و ۲۵)
راسل در جای دیگر می‌گوید: پدران کلیسا از ازدواج به زشت‌ترین صورت یاد کرده‌اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد، بنابراین ازدواج که عمل پستی شمده می‌شد بایستی منعدم شود. «با تبر بکارت درخت زناشویی را فرو اندازید» این عقیده راسخ سن ژروم درباره هدف تقدس است. (همان، ص ۳۰)
۳. دیدگاه اعتدالی: بر اساس این دیدگاه نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه، بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف در یک چهارچوب [Context] مشخص تعریف شده است.
دیدگاه اسلام ناظر به نگرش سوم (اعتدالی) است.
بنابراین، توصیه اکید ما این است که:
اولاً، اگر ضرورتی ایجاب نمی‌کند حتّی الامکان چنین روابطی با نامحرم برقرار نشود و خواهران دانشجو در مقابل افراد نامحرم، رفتاری متکبّرانه داشته باشند نه رفتاری صمیمانه. اینکه در احکام شرعی می‌فرمایند در غیر ضرورت مثلاً مکروه است مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصاً مرد و زن جوان، به این دلیل است که چه‌بسا همین هم صحبت شدنها، غرایز جنسی افراد را تحریک کند و یک اُلفت و محبت شهوانی بین مرد و زن ایجاد گردد و نقطه آغازی برای غوطه‌ور شدن در انحراف و فاسد شود. در هر حال انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند که مثلاً صحبت کردن با افراد نامحرم چه ضرورتی برای او دارد.
ثانیاً: در صورت ناچاری و ضرورت، روابط با نامحرم تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهی منجر نشود، اشکالی ندارد.
بنابراین، گفتگو و نگاه‌های متعارف بدون قصد لذّت و ریبه، اشکالی ندارد. امّا با این حال، حتی‌الامکان لازم است در کلاس‌ها به‌گونه‌ای باشند که کمترین اختلاط پدید. روشن است که هر فرد خود بهتر می‌تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. «بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست»، (قیامت، آیه ۱۴).
روابط بین زن و مرد چند صورت دارد: ۱. رابطه زن و شوهری، ۲. رابطه علمی، ۳. رابطه حرفه‌ای و شغلی، ۴. رابطه دوستانه.
الف – رابطه زن و شوهری:
اسلام رابطه زن و شوهر را که بر اساس موازین شرعی و عقد رسمی تحقق پیدا می‌کند مورد تأکید قرار داده و ده‌ها آیه و صدها روایت از معصوم در مورد اهمیت ازدواج و روابط زناشویی شاهد بر مدعاست و مهم‌ترین کانون و نهاد اجتماعی خانواده است که با ازدواج و رابطه زن و مرد شکل می‌گیرد بنابراین از نظر اسلام این نوع رابطه اجتماعی مشروع و مورد تأکید است و زن و مرد هر دو در شکل گیری آن سهیم‌اند.
ب – رابطه علمی بین زن و مرد:
این نوع رابطه با حفظ موازین شرعی و رعایت حدود الهی از ناحیه زن و مرد مجاز است و بهترین مصداق بارز آن رابطه بین استاد و شاگرد است اعم از این که استاد زن باشد و شاگرد مرد، یا شاگرد زن باشد و استاد مرد. آنچه مهم است رعایت موازین شرعی است، اگر احکام الهی مراعات شود این نوع رابطه نه تنها مجاز است بلکه مورد تأکید اسلام است و اگر حدود الهی مراعات نشود و حریم‌های بین محرم و نامحرم شکسته شود اسلام از این رابطه ناخشنود است و آن را نهی می‌کند زیرا به ضرر زن و مردم و جامعه است.
ج – رابطه شغلی و حرفه‌ای:
فعالیت‌های شغلی موجود در جامعه به سه دسته تقسیم می‌شود:
۱. شغل‌هایی که الزاماً به عهده زنان است و با وجود زنان مردان جایز نیست آن شغل‌هایی را انتخاب کنند مثل شغل مامایی و کارهایی که جنبه زنانه محض دارد. در این گونه موارد اسلام تأکید دارد که شغل‌های حساس و مهمی که مربوط به بانوان می‌شود خودشان به عهده گیرند. طبعاً نوع رابطه شغلی در اینجا بین زنان است و مردان حق ورود به این مشاغل را ندارند مگر در شرایط ضروری.
۲. شغل‌هایی که به مردان اختصاص دارد مثل کارهای شاق و سختی که با فیزیک بدن زن و روحیات او سازگار نیست طبعاً پذیرفتن کارهای شاق و طاقت فرسا که برای زن یا جنین او در شکم ضرر داشته باشد جایز نیست.
۳. شغل‌هایی که مشترک بین زنان و مردان است که اکثر موارد و بیشتر کارها تقریباً بین زن و مرد مشترک است. در این‌گونه کارها اگر زن و مرد ضوابط شرعی را رعایت کنند و مرتکب عمل حرامی نشوند می‌توانند هم زنان و هم مردان مشارکت فعال داشته باشند مانند بسیاری از کارها از جمله نمایندگی مجلس، معلمی و صدها کار دیگر.
د – رابطه دوستی بین دختر و پسر:
این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن از دوستی بین دختر و پسر و این‌گونه روابط نهی کرده است زیرا عفت عمومی جامعه با این‌گونه روابط آسیب جدی می‌بیند پایه‌های ازدواج و خانواده سست می‌شود و صدها مفسده اخلاقی برای دختر و پسر و جامعه دارد. بدون تردید اگر ائمه (ع) از حضور زنان در جامعه نهی کرده‌اند این‌طور نیست که این نهی کلی و مطلق باشد بلکه سیره عملی آن‌ها به این امر مطلق تخصیص می‌زند و نشان می‌دهد که منظور ائمه این نیست که زنان مطلقاً نباید در امور اجتماعی مشارکت داشته باشند بلکه منظور آن‌ها این است که زنان اولاً، بدون دلیل موجه نباید در میان مردان و مقابل چشم آن‌ها قرار گیرند. ثانیاً، در صورت لزوم باید حضورشان در حد نیاز و ضرورت باشد و زائد بر آن به صلاح زنان و جامعه نیست چه این که مفسده‌های زیادی می‌تواند داشته باشد.
نکته دیگری که باید به آن توجه نمود این است که اجتماعی بودن زنان و داشتن جایگاه اجتماعی مستلزم حضور بی‌رویه و بدون دلیل در میان مردان نیست بلکه خود زنان می‌توانند تشکل‌های اجتماعی – فرهنگی داشته باشند و در این تشکل‌ها حضور فعال در زمینه‌های گوناگون داشته باشند. بنابراین اسلام از حضور و مشارکت زنان در مسائل اجتماعی نهی نمی‌کند و صرفاً ضوابط و قوانین و حدود این حضور را مشخص می‌نماید و این به خاطر مصونیت زنان از آسیب‌های اجتماعی است و از سوی دیگر به خاطر مصون ماندن جامعه از آسیب‌هایی است که از ناحیه زنان و مردان فرصت طلب به وجود می‌آید بنابراین هیچ تناقضی بین آموزه‌های دینی وجود ندارد بلکه همه آن‌ها هماهنگ با یکدیگر و متناسب با نیاز جامعه انسانی است.
در ادامه گفتنی است: نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به‌سوی «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق می‌دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر می‌توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد.
آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری‌های مختلف روحی و جسمی دچار سازد.
«دوست داشتن و عشق ورزیدن» اگر از مسیر معین، مشخص و صحیح استیفا نشود، ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند.
شما خوب می‌دانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصاً در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می‌باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسائل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی و وسوسه‌های شیطانی قوی‌تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می‌کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر می‌تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. « بل الانسان علی نفسه بصیره: آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست.» (قیامت، آیه ۱۴)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید