اوصاف مهدىعلیه السلام
در دستهاى از روایات على بن ابیطالبعلیه السلام به اوصاف و ویژگىهاى روحى و اخلاقى امام زمانعلیه السلام پرداخته مىشود که از جمله آنهاست:
– …ثم رجع الى صفه المهدىعلیه السلام فقال: اوسعکم کهفا و اکثرکم علما و اوصلکم رحما، اللهم فاجعل بیعته خروجا من الغمّه و اجمع به شمل الامه…
حضرت علىعلیه السلام در ادامه یکى از سخنانشان به تبیین صفات حضرت مهدىعلیه السلام پرداخته، فرمودند: آستانه او در پناه دهى به بى پناهان از همه آستانهها وسیعتر، و علم و دانش آن حضرت از همه زیادتر است و از همه مردم بیشتر به صله ارحام و پیوند با خویشاوندان توجه مىنماید. پروردگارا! بیعت او را پایان بخش همه اندوهها قرار بده و تفرّق و پراکندگى امت اسلامى را به دست با کفایت آن حضرت به یگانگى مبدّل فرما…
– …عن اصبغ بن نباته قال: سمعت امیرالمؤمنینعلیه السلام یقول: صاحب هذا الامر الشریدُ الطریدُ الفرید الوحید.
اصبغ بن نباته مىگوید: شنیدم که امیرالمؤمنینعلیه السلام مىفرمود: صاحب الامر (مهدىعلیه السلام) کسى است که در سرزمینهاى دور دست ساکن مىشود و از میان مردم کناره مىگیرد و به تنهایى زندگى مىکند.
غیبت امام زمانعلیه السلام
یکى از پیشامدهاى بسیار مهم زندگى حضرت مهدىعلیه السلام واقع شدن غیبت مىباشد که در دو مرحله انجام گرفته است. اولى بنام غیبت صغرى معروف است که از سال ۲۶۰هجرى یعنى از زمان شهادت امام عسکرىعلیه السلام آغاز شد و تا سال ۳۲۹هجرى ادامه داشت و از این سال به بعد دوره غیبت کبرى آغاز مىشود که تاکنون نیز ادامه دارد. در رهنمودهاى امیرالمؤمنینعلیه السلام به این موضوع و وقایعى که در این دوره پیش خواهد آمد نیز اشاره شده است. در ضمن روایتى که آن را حضرت عبد العظیم حسنى؛ با سلسله سند از على بن ابیطالبعلیه السلام نقل مىکند چنین وارد شده است:
– …عن امیرالمؤمنینعلیه السلام قال: للقائم منّا غیبه امدها طویل کانّى بالشیعه یجولون جولان النّعم فى غیبته یطلبون المرعى فلا یجدونه، ألا فمن ثبت منهم على دینه و لم یقْسُ قلْبُهُ لطول امد غیبه امامه فهو معى فى درجتى یوم القیامه.
امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمود: براى قائم ما غیبتى هست که مدت آن طولانى خواهد شد. شیعیان را در این زمان مىبینم که همانند گلّه بى صاحبى که در دشت پراکنده شده باشند به دنبال چرا گاه و مرتع مىگردند ولى آن را پیدا نمىکنند ]به جستجوى آن حضرت مىپردازند ولى او را نمىیابند.[
آگاه باشید! در این دوره هر کسى از آنها (شیعیان) در دین و عقیده خود استوار و ثابت قدم بماند و قلبش به جهت طولانى شدن غیبت امامش قساوت پیدا نکند، او روز قیامت در نزد من و در جایگاهى که من هستم خواهد بود.
– … عن الاصبغ بن نباته عن امیرالمؤمنینعلیه السلام انّه ذکر القائمعلیه السلام فقال: أما لیَغیبَنَّ حتّى یقولَ الجاهلُ: ما للّه فى آلِ محمّدٍ حاجهٌ.
از اصبغ بن نباته نقل شده است که امیرالمؤمنینعلیه السلام روزى حضرت قائمعلیه السلام را یاد کردند و فرمودند: آگاه باشید! او غیبتى (طولانى) خواهد داشت به گونهاى که نادانان (به مصالح الهى) بگویند: خداوند را در آل محمدصلى الله علیه و آله برنامهاى نیست.(یعنى افراد نادان به جهت طولانى شدن دروه غیبت از ظهور آن حضرت مأیوس و ناامید خواهند شد).
علت غیبت امام زمانعلیه السلام
براى غیبت امام عصرعلیه السلام علت و حکمتهاى زیادى در مجموعه روایات اهلبیت علیهم السّلام ذکر شده است. در روایات امیرالمؤمنینعلیه السلام حداقل به سه علت اشاره شده است؛ یعنى شناخته شدن اهل هدایت از اهل گمراهى و ضلالت، و نداشتن بیعت ظاهرى هیچیک از سلاطین، و کوتاهى و ناسپاسى و ظلم مردم به عنوان فلسفه غیبت بیان گردیده است.
– اِنّ القائم منّا اذا قام لم یکن لاحد فى عنقه بیعه فلذلک تخفى ولادته و یغیب شخصه
همانا قائم از ما آنگاه که قیام کند بیعت کسى در گردن او نخواهد بود و به همین خاطر است که تولد او به صورت پنهانى واقع خواهد شد و وجود او از دید و نظر مردم غایب خواهد بود.
– …فقال علىعلیه السلام …اما واللّه لَأقتلنَّ انا و ابناى هذان و لیبعثنّ اللّه رجلا من ولدى فى آخر الزمان یطالب بدمائنا و لیغیبنّ عنهم تمییزا لاهل الضلاله حتى یقول الجاهل ما للّه فى آل محمد من حاجه.
امیر مؤمنانعلیه السلام در حالیکه امام حسنعلیه السلام و امام حسینعلیه السلام حضور داشتند خطاب به مردم فرمودند: اى مردم! آگاه باشید، سوگند به خدا من و این دو فرزندم به قتل خواهیم رسید. آن گاه خداوند شخصى از فرزندان مرا در آخر الزمان ظاهر خواهد کرد تا خون ما را از ستمگران طلب کند. او از دیده مردم غایب خواهد بود تا اهل ظلالت و گمراهى از دیگران شناخته شوند و این غیبت به قدرى طولانى خواهد شد که مردمان نادان خواهند گفت: خداوند برنامهاى در آل محمدصلى الله علیه و آله ندارد.
– …ان امیرالمؤمنینعلیه السلام قال عَلى منبر الکوفه…: واعلموا ان الارض لا تخلو من حجه للّه و لکن اللّه سیعمى خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم على انفسهم
… مفضلبن عمر از امام صادقعلیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود: روزى امیرالمؤمنینعلیه السلام در بالاى منبر مسجد کوفه فرمودند: …اى مردم! بدانید زمین هرگز از حجت خدا (امام معصوم) خالى نخواهد ماند. اما خداوند متعال به زودى مردم را به خاطر ظلم و ستم و همینطور اسرافى که درحق خودشان انجام مىدهند از دیدن حجت الهى محروم خواهد کرد. [یعنى مردم به جهت اعمال خودشان در آینده از دیدن امام معصوم محروم خواهند شد]
فضیلت انتظار فرج
همانطور که پیش از این اشاره شد در دوره غیبت امام زمانعلیه السلام مشکلات و پیشامدهاى سختى بوقوع مىپیوندد به گونهاى که اعتقادات بسیارى از مردم در نتیجه این امور متزلزل مىشود. جهت جلوگیرى از دچار شدن به این قبیل خطرات، هشدارهاى زیادى توأم با روشنگریهاى لازم در رهنمودهاى اهلبیت علیهم السّلام داده شده است که به دو نمونه از آنچه در این زمینه در مجموعه روایات على بن ابیطالبعلیه السلام وارد شده است اشاره مىگردد.
– عن محمد بن مسلم عن ابى عبداللَّهعلیه السلام قال: …قال علىعلیه السلام : …انتظروا الفرج و لا تیأسوا من روح اللَّه، فانّ احبَّ الاعمال الى اللَّه عزّوجلّ انتظار الفرج… و المنتظر لأمرنا کالمُتَشَحِّطِ بدمه فى سبیل اللَّه.
محمد بن مسلم از امام صادقعلیه السلام نقل مىکند که آن حضرت از پدران بزرگوارش و آنها از علىعلیه السلام روایت کردند که علىبن ابیطالبعلیه السلام فرمودند: منتظر فرج [امام زمانعلیه السلام] باشید و از عنایت و توجهات خداوند ناامید نشوید. همانا محبوبترین کارها در نزد خداوند عزّوجلّ انتظار فرج [امام زمانعلیه السلام ] است.
آنگاه در ادامه بیان فضیلت انتظار فرمودند:
کسى که منتظر امر ما (فرج امام زمانعلیه السلام ) باشد، مانند رزمندهاى است که در راه خداوند به خون خود آغشته شده باشد (اجر و پاداش شهید را دارد).
– قال زیدبن صوحان العبدى: یا امیرالمؤمنین! أى الاعمال احبّ الى اللّه عزّوجلّ؟ قالعلیه السلام : انتظار الفرج من اعظم الفرج.
زیدبن صوحان عبدى گفت: یا امیرالمؤمنین! کدامیک از اعمال در نزد پروردگار عالم محبوبتر است؟ حضرت فرمودند: انتظار فرج.
احوال مردم آخرالزمان
شاید بتوان گفت که بیشترین مطالب مربوط به معارف امام زمانعلیه السلام که از زبان حضرت علىعلیه السلام نقل شده است به تبیین اوضاع آخرالزمان و وقایعى که در آن دوره پیش مىآید اختصاص دارد. آن حضرت ضمن تشریح آن پیشامدها چگونگى مقابله با آنها را نیز بیان مىنمایند.
این حوادث شامل مسایل فرهنگى و اجتماعى و اخلاقى و تربیتى و طبیعى مىگردد. از آنجا که کم و بیش خیلى از این ویژگىها در دوره ما حداقل در بعضى از عرصهها به چشم مىخورد، جهت آشنایى بیشتر و چاره اندیشى مناسبتر به مواردى از آنها اشاره مىشود. بدان امید که موجب تنبه و بیدارىمان شده و از طریق آشنا شدن با این امور پیشاپیش تدابیرى را اتخاذ کنیم که از عوارض منفى آنها خود و جامعهمان را در امان نگه داریم.
– یأتى على النّاس زمان لا یُقَرَّبُ فیه الّا الماحِلُ و لا یُظَرَّفُ فیه الّا الفاجِرُ، وَ لا یُضَعَّفُ فیهِ اِلّا الْمُنْصِفُ، یَعُدّونَ الصَّدَقَه فیه غُرْما، و صِلهَ الرَّحِمَ مَنّاً، و العبادَهَ اسْتِطالَهً على النّاسِ! فَعِنْدَ ذلِکَ یکونُ السُّلْطانُ بمشوَرَهِ الاِماءِ و اماره الصبیانِ و تدبیر الخِصیان.
روزى خواهد آمد که در آن سخن چینها مقرّب خواهند شد و افراد بدکار، زیرک خوانده مىشوند، افراد با انصاف را ناتوان به حساب مىآورند، صدقه و انفاقِ در راه خدا را غرامت پندارند، و صله رحم و آمد و شد با خویشاوندان را با منّت انجام مىدهند، و بندگى و اطاعت خدا را وسیله فخر فروشى براى مردم قرار مىدهند. در چنین زمانى حکومت با مشورت زنان و امارت کودکان و تدبیر خواجه گان انجام مىگیرد.
– روى اصبغ بن نباته عن امیرالمؤمنینعلیه السلام قال: سمعته یقول: یظهر فى آخرالزمان و اقتراب الساعه و هو شرّ الازمنه نسوه کاشفات عاریات متبرجات، من الدین خارجات، و الى الفتن مائلات، و الى الشهواتِ و اللّذّاتِ مسرعات، للمحرماتِ مستحِلّات، و فى جهنم خالدات.
اصبغ بن نباته مىگوید: شنیدم که امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمودند: در آخر الزمان که بدترین زمانهاست در موقعى که روز قیامت نزدیک شود زنانى ظاهر مىشوند بدون حجاب، در حالى که زینتهاى آنها پیداست در انظار عمومى رفت و آمد مىکنند، آنها از دین خارج مىگردند (به احکام دینى پایبند نمىباشند) و به امور فتنهانگیز وارد مىشوند و به سوى شهوات و لذتجویىها روى مىآورند، حرامهاى خدا را حلال مىشمارند. اینگونه از زنان در جهنم خواهند ماند.
– و فقهاؤهم یفتون بما یشتهونَ، و قُضاتُهُم یقولونَ مالا یَعْلمونَ و اکثُرهمْ بالزورِ یشهدونَ! من کان عنده دراهم کان موقّراً مرفُوعاً و من یعلمون انه مقلّ فهو عندهُم موضُوع
فقیهان آخرالزمان طبق آنچه که دلشان بخواهد فتوا مىدهند، و قاضىهایشان به چیزى که نمىدانند حکم مىکنند و بیشتر آنها به دروغ شهادت مىدهند. کسى که پول دارد در نزد آنها عزیز و محترم است، ولى شخصى که بىپول باشد در پیش آنها زبون و حقیر است.
– عن النزال بن سبره قال خطبنا علىّبن ابیطالبعلیه السلام فحمد اللّه و اثنى علیه، ثم قال: سلونى ایها الناس قبل ان تفقدونى ثلاثاً فقام الیه صعصعه بن صوحان، فقال: یا امیرالمؤمنین! متى یخرج الدجّال؟…فقالعلیه السلام احفظ! فان علامه ذلک اذا امات الناس الصلاه، واضاعوا الامانه و استحلّوا الکذب، و اکلوا الربا، و اخذوا الرّشا، و شیّدوا البنیان و باعوا الدین بالدنیا و استعملوا السفهاء و شاوروا النساء، و قطعوا الارحام، و اتّبعوا الاهواء و استخفّوا بالدماء و کان الحلم ضعفاً، و الظلم فخراً…
نزالبن سمره مىگوید: علىبن ابیطالبعلیه السلام براى ما خطبه اى خواند و خداوند را حمد گفته و ستایش کرد، سپس فرمود: قبل از آنکه من از میان شما بروم از من سؤال کنید (این جمله را سه مرتبه تکرار کرد) در این موقع صعصعه بن صوحان از جاى خود بلند شد و گفت: یا امیرالمؤمنین! دجال در چه زمانى خروج مىکند؟
…حضرت فرمود: آنچه را مىگویم به خاطر بسپار! دجال وقتى ظهور خواهد کرد که مردم نماز را ترک کنند و امانت را ضایع سازند و دروغ گفتن را مباح شمارند و رباخوارى کنند و رشوه بگیرند و ساختمانها را محکم سازند و دین را به دنیا بفروشند و سفیهان را به کار بگمارند و با زنان مشورت نمایند (در آن مواردى که خارج از عهده آنهاست) و صله ارحام را قطع کنند و از هوى و هوسها پیروى کنند و خون یکدیگر را ناچیز بشمارند. حلم و بردبارى را نشانه و علامت ضعف و ناتوانى بدانند و ستم را افتخار به حساب آورند…
– عن علىعلیه السلام قال: یأتى على الناسِ زمان همّتُهم بطونهم، و شرفُهُم متاعهم و قبلتهم نساؤهم و دینهم دراهمهم و دنانیرهم، اولئک شرار الخلق، لا خلاق لهم عنداللّه.
امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمودند: براى مردم زمانى خواهد آمد که در آن زمان همّت و هدف آنها شکمشان خواهد بود. شرف و اعتبارشان به کالا و اموالشان بستگى دارد. قبله آنها زنانشان و دینشان درهم و دینارشان (پولشان) است. آنها بدترین مردمند که در نزد خداوند بهره و سهمى براى آنها نیست.
– عن علىعلیه السلام قال: یاتى على الناس زمان لا یتبع فیه العالم و لا یستحیى فیه من الحلیم و لا یوقّر فیه الکبیر و لا یُرحَمُ فیه الصغیر یقتل بعضهم بعضاً…
على بن ابیطالبعلیه السلام فرمودند: براى مردم زمانى مىآید که در آن زمان از عالم پیروى نمىشود و از افراد صبور و با حلم حیا نمىکنند (او هر اندازه در مقابل بدى مردم حلم نشان مىدهد آنها حیا نمىکنند) در آن دوره بزرگ را گرامى نمىدارند و به کوچک رحم نمىکنند. بعضى از مردم بعض دیگر را به قتل مىرسانند… (مردم همدیگر را بدون دلیل مىکشند)
– عن عاصم بن ضمره عن علىعلیه السلام انه قال: لتملانّ الارض ظلما و جوراً حتى لا یَقُولَ اَحَد اللّه الاّ مستخفیاً، ثم یاتى اللّه بقومٍ صالحین یملَؤُونها قِسطاً و عدلاً کما مُلِئَتْ ظلماً و جوراً.
عاصم بن ضمره از حضرت علىعلیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمودند: [در آخر الزمان] زمین پر از ظلم و ستم خواهد شد به گونهاى که حتى یک نفر لفظ اللّه را بر زبان جارى نخواهد کرد مگر در نهان، بعد از این دوره است که خداوند مردم صالحى را خواهد آورد که زمین را پر از عدل و داد کنند همان گونه که پیش از آن پر از ظلم و ستم شده است.
– ان بین یدى القائمعلیه السلام سنین خدّاعه یُکَذَّبُ فیها الصادق و یصدّق فیها الکاذِبُ و یُقَرّبُ فیها الماحِلُ و ینطق فیها الرُّویَبْضَهُ قلت و ما الرُّویَبْضَهُ و ما الماحِلُ؟ قال: او ما تقرؤون القرآن قوله و هو شدیدُ المِحال قال: یُریدُ المکر، فقلتُ و ما الماحِلُ؟ قال: یرید المکّارَ.
حضرت علىعلیه السلام مىفرمایند: قبل از قیام قائم سالهاى پر خدعه و نیرنگى در پیش است، در این سالها راستگویان دروغگو شمرده مىشوند در عوض دروغگویان راستگو شناخته مىشوند، در این سال ماحل تقرب پیدا مىکند و رویبضه در سخن گفتن پیشقدم مىگردد.
راوى مىگوید: عرض کردم ماحل و رویبضه به چه کسانى گفته مىشود؟ حضرت فرمودند: مگر در قرآن نخواندهاى که خداوند مىفرماید: و هو شدید المحال قالعلیه السلام : یرید المکر فرمودند: منظور از ماحل آدم مکارى است که به وسیله مکر زیاد مردم را به خود متوجه مىکند.
تذکر: در این روایت رویبضه معنى نشده است در جاى دیگر به مناسبتى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مىفرمایند:
رویبضه الرجلُ التّافِهُ ینطقُ فى امر العامّهِ
یعنى مرد حقیر و بى شخصیتى که علیرغم عدم شایستگى، در امور عامّه مردم دخالت مىکند و به جاى آنها اظهار نظر مىنماید.
غیبه نعمانى، ص ۲۱۲ – ۲۱۴، بحار الانوار، ج ۵۱ص ۱۱۵
کمال الدین، ج ۱ص ۳۰۳ اثباه الهداه، ج ۳ص ۵۷۱
کمال الدین، ج ۱ص ۳۰۳ح ۱۴
کمال الدین، ج ۱ص ۳۰۲ح )) .۹
بحار الانوار، ج ۵۱ص ۱۰۹و ۱۱۰ح ۱
غیبت نعمانى، ص ۱۴۰و ۱۴۱
بحار الانوار، ج ۵۱ص ۱۱۲و ۱۱۳ح ۸
الخصال، ج ۲ص ۷۴۰حدیث اربعمأه، ط انتشارات علمیه اسلامیه.
بحار الانوار، ج ۵۲ص ۱۲۲
نهجالبلاغه فیض الاسلام، حکمت ۹۸ص ۱۱۳۲
منتخبالاثر، ص ۴۲۶ح ۴ط مکتبه الصدر.
بشارهالاسلام، ص ۸۰ط دار الکتب الاسلامى؛ الزام الناصب، ص ۱۸۵ط مؤسسه مطبوعاتى حق بین، با کمى اختلاف، به نقل از روزگار رهایى.
بحارالانوار، ج ۵۲ص ۱۹۲و ۱۹۳
کنزالعمال، ج ۱۱ص ۱۹۲ح ۳۱۱۸۶
کنزالعمال، ج ۱۱ص ۱۹۲ ح ۳۱۱۸۷
بحارالانوار، ج ۵۱ص ۱۱۷ منتخب الاثر، ص ۴۸۴
غیبت نعمانى، ص ۲۷۸
کنزالعمال، ج ۱۱ص ۱۹۲ح ۳۱۱۸۶
کنزالعمال، ج ۱۱ص ۱۹۲ ح ۳۱۱۸۷
بحارالانوار، ج ۵۱ص ۱۱۷ منتخب الاثر، ص ۴۸۴
غیبت نعمانى، ص ۲۷۸