بمباران شیمیایی سردشت یک جنایت جنگی و بمبارانی بود که نیروی هوایی عراق در ۷ تیر ۱۳۶۶ با استفاده از بمبهای شیمیایی در چهار نقطهٔ پرازدحام شهر سردشت در ایران انجام داد. در این حمله ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر کشته شده و ۸۰۰۰ تن دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند. به همین منظور دفتر شب خاطره حوزه هنری ۳۶۶ مین برنامه خود را با این موضوع برگزار کرد.
وقتی مردم سردشت متوجه شدند شهر شیمیایی شده است برای پیشگیری و دریافت توصیههای لازم به ما مراجعه کردند و از آنجایی که ماسک شیمیایی به تعداد لازم نداشتیم ما هم مجبور شدیم برای همسو شدن با مردم ماسکهایمان را از صورت برداریم. از مردم خواستیم تا با شال و دستمالهای کردی که نوع پوشش مخصوص آن منطقه کشور بود، ضمن خیس کردن با آب، دور دهان و جلوی بینی خود را بپوشانند و خودمان هم اینگونه مقابل عامل شیمیایی ایستادگی و مقاومت کردیم.
مردم هنگامی همکاری را آغاز و آن را گسترش دادند که ما به عنوان نیروی درمان و بهداشت با آنها همتراز و یکدست شدیم و بجای استفاده از ماسک همانند آنها دستمال خیس جلوی دهان و بینی خود پیچیدیم.
پوست مجروحان شیمیایی را میکندند
هنگامی که شیمیایی زده بودند خبر نداشتیم و تصور میکردیم این بمب و موشک هم مثل قبل با ترکشها و حجم انفجارش تلفات میگیرد. گرد و خاکی در آسمان منطقه برپا شده بود که غیر طبیعی جلوه میکرد اما ما همچنان توجهی نداشتیم تا اینکه پدافند «شین میم ر» به منطقه رسید و خبر از بمباران شیمیایی داد.
وقتی به محل اصابت یکی از بمبها رفتیم متوجه شدیم که همانند زودپزی که در حال انفجار است با فشار بسیار، گازی را تخلیه میکند. فهمیدیم که شیمیایی است اما تا آن لحظه هیچ علائمی از تأثیر این حمله شیمیایی ارتش بعث عراق نداشتیم. ولی ترس از بروز علائم غیر قابل انکار بود و هر لحظه به شنیدههایمان در مورد آن فکر میکردیم تا اینکه چند ساعت بعد کم کم علائم خودنمایی کرد و تاولها یکی یکی روی بدنمان بیرون زد و یکی یکی میترکید.
کم کم چشمهایمان را هم از دست دادیم و لایهای روی دیدمان را مسدود کرد که با انگشت تلاش به کنار زدنش میکردیم اما نتیجه مناسبی حاصل نمیشد.
شیوه مداوای مجروحان شیمیایی در زمان جنگ برایمان ناشناخته بود
محمد حاجیپور از پرستاران جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس گفت: تجربه ما در مواجهه با مجروحان شیمیایی، همانند کرونا، ناشناخته بود و کار مداوا را با مشکل روبرو میکرد.
وی افزود: خاطرم میآید که آن زمان از من خواستند تا به بخش پانسمان مجروحان شیمیایی منتقل شوم و توفیق خدمت به آنها را داشته باشم.
حاجیپور پس از ارائه مطالبی سربسته از رنج و سختی جانبازان شیمیایی، گفت: امروز در این برنامه یکی از مجروحان شیمیایی که ۳۰ سال پیش پرستاریشان را به عهده داشتم دیدم و خوشحالم که حالش خوب است.
لباسهای مجروحان شیمیایی دستهایمان را تاول میزد
دکتر خسرو جدیدی جراح معالج مصدومین شیمیایی نیز گفت: مجروحان شیمیایی به محض ورود به بیمارستان باید لباسهایشان را بیرون میآوردند و از زیر دوشهای آبی که سریالی پشت سر هم نصب کرده بودیم عبور میکردند. لباسها بسیار آلوده به شیمیایی بودند تا جایی که حتی پس از چند روز هم به آنها دست میزدیم دستهایمان تاول میزد.
جدیدی افزود: یکی از روزهای مداوای مجروحان شیمیایی منبع آب ما به اتمام رسید و مداوا را با مشکل بسیاری روبرو کرد. دوشهای آب دیگر کارایی نداشتند و مجروحان رنج بسیاری میکشیدند. با یک موتور تریل برای یافتن شخصی که میگفتند میتواند برای رفع نیاز منبع آب کمک کند، رفتم و پس از بارها زمین خوردن بالاخره پیدایش کردم. آن شخص هم بدون درنگی به یاری ما آمد و مشکل را حل کرد.
وی ادامه داد: یکی از مشکلات عمدهای که مجروحان شیمیایی داشتند و دارند آسیبهایی است متوجه چشمهایشان شده است. ما نیز در این حوزه کار را آغاز کردیم. یکی از آسیبهای مهم به چشمهای جانبازان شیمیایی مربوط به بخشهای اشکی چشم آنهاست که بسیار ساده و ناکارآمد بنظر میرسد. اما همین بخش کوچک آنها را بسیار رنج میدهد. گاهی خرید اشک مصنوعی مخصوص آنها ناممکن میشود و گاهی جانبازان شیمیایی برای انجام امورات زندگی محتاج یاری اعضای خانوادههایشان میشوند. گفتنی است که همسران جانبازان شیمیایی نقش مهمی در پرستاری و تحمل مشکلات آنها دارد که باید گفته و دیده شود.
جدیدی افزود: نقش بانوان در اداره کشور بسیار مهم است که در هشت سال دفاع مقدس و سالهای پس از آن نیز بخوبی درک شده است که باید قدردان آنها باشیم.
وی در پایان گفت: لازم است در مورد جنایات جنگی علیه مردم ما با بمب شیمیایی که اثرات آن پس از دهها سال گذشت از پایان جنگ همچنان باقی است در محافل بین المللی حرف بزنیم و جهان را از آن آگاه کنیم.