بخش دوم: شیطان پرستی
فصل اول- معرفی
شیطان پرستی یکی از اعتقاداتی است که به آن پیشینه هزاران ساله می دهند و دلیل آن را پرستش هر موجود دارای قدرت از سوی مردمان هزاران سال پیش و یا وجود دو خدای ضدّ هم یعنی خدای خیر و شر در اندیشه های پیشینیان می دانند، که نمونه آن را در آیین زرتشت و قبل از آن در دنیای مصر باستان و بین النهرین می توان یافت. در دین زرتشت اهریمن (خدای شر) در کنار اهورامزدا (خدای خیر) پرستیده می شود.
گرچه اندیشه های شیطان پرستانه همزاد بشر است، اما برای نخستین بار توماس هاردینگ در ۱۵۶۵ میلادی در کتاب «تکذیب یک کتاب» واژه شیطان پرستی را علیه مارتین لوتر به کار برد و باعث ترویج و شیوع این لفظ شد ، تا حدی که شیطان پرستی در قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی در برخی کشورهای غربی به صورت یک رسم ظهور پیدا کرد که به مخالفت با ادیان ابراهیمی می پرداخت. ظهور این پدیده مدیون حمایت های بی دریغ سرمایه داران یهودی و فراماسون ها بود. جادوگری و شیطان پرستی را در اوایل قرن ۱۹ میلادی بعضی از سرمایه داران و اشراف زادگان انگلستان که عضو گروه های فراماسونری (Ordo temple orientis) بودند، به رهبری «سر فرانسیس داشو» با نام باشگاه آتش جهنم در شهر لندن تأسیس نمودند و با تلاش آن ها این گروه ها در امریکا نیز رواج یافتند. اغلب این سرمایه داران- که حامی شیطان پرستان بودند- از قاچاقچیان و تولیدکنندگان مشروبات الکلی و مروجین قمارخانه ها و مراکز فساد در اروپا و آمریکا به شمار می رفتند. علت حمایت آن ها از این گروه ها نیز جلب سود از فروش مشروبات و ترویج آن در جامعه توسط این گروه ها بود. به گونه ای که اکنون «ساموئل برنفمن» رئیس غول صنایع شراب سازی در دنیا، و نیز «روچیلد» سلطان دنیای پنهان ، که بزرگ ترین امپراطوری قمار دنیا را در آمریکا ایجاد کرده است، هر دو از حامیان این گروه ها هستند و جالب آن که هر دو نفر یهودی می-باشند. این جاست که انسان بیش از پیش به نقش دنیای استعمار در تخریب بنیان های اخلاقی جوامع، تخدیر جوانان، ترویج و پیدایش نحله ها و گروه های منحرف پی می برد. اولین بنیان گذار شیطان-پرستی نوین شخصی به نام «آنتوان شزاندر لاوی» می باشد که مؤسس کلیسای شیطان است. جالب تر آن که او نیز یک یهودی است.
فصل دوم- افکار و عقاید
عموم شیطان پرستان به جای اطاعت از قوانین خدایی یا طبیعی و اخلاقی بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی های موجودی مافوق با قوانینی فرستاده شده، تمرکز دارند و از باورها و گرایش های ادیان گذشته، مخصوصاً ادیان ابراهیمی (مسیحیت، اسلام، یهودیت) اجتناب می کنند و به جای محور قرار دادن خدا در مرکز هستی بیشتر گرایش های خودپرستانه دارند و با الگوگیری از مکتب های ماتریالیستی و اُمانیستی خودمحور و جادو محور هستند و خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی می بینند و بعضی دیگر شیطان را خدا می دانند و به پرستش آن روی می آورند.
گروه ها و گرایش ها
شیطان پرستان را به دو گروه تقسیم کرده اند: دست راستی ها و دست چپی ها.
۱-دست راستی ها:
غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگ تر به دست می آورند. لاوییان ها (از فرقه های شیطان پرست) در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدای دیگری برای خود قایل نیستند و از قوانین شیطان نیز پیروی نمی-کنند.
۲-دست چپی ها:
معتقد به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای شان هستند و معتقدند تنها باید به خود جواب پس بدهند.
بر همین اساس شیطان پرستان را به دو گروه اصلی تقسیم کرده-اند: الف- شیطان پرستی فلسفی (معاصر)؛ ب- شیطان پرستی دینی (سنتی).
الف- شیطان پرستی فلسفی (معاصر) :
به طور غیر رسمی و گسترده، این شاخه از شیطان پرستی را منتسب به «آنتوان شزاندر لاوی» مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان و نویسنده کتاب «انجیل شیطانی» و بنیان گذار «شیطان-پرستی لاویی» می دانند. او در ۱۹۳۰ در شیکاگو به دنیا آمد و در سال ۱۹۵۰ در دایره جنایی پلیس آمریکا مشغول به کار شد و از ازدواج اولش دختری به نام «کلارا لاوی» و از رابطه عاشقانه اش که هیچ وقت به ازدواج منجر نشد، دختر دوم او به نام «زنا لاوی Zeena Lavey» به دنیا آمد. او یک پیانیست مشهور بود که شب های جمعه به ارائه سخنرانی های سرّی خود به نام «دایره اسرارآمیز» پرداخت و در همین حلقه بود که یکی از اعضا پیشنهاد تأسیس آیین جدید را به او داد. او در ۳۰ آوریل سال ۱۹۶۶ در حالی که سر خود را [به عنوان رسم آیین جدید] تراشیده بود، بنیان گذاری کلیسای شیطان را اعلام کرد و همان سال را سال اول عهد شیطان اعلام کرد و خود را کاهن کلیسای شیطان نامید. او با انتشار کتاب انجیل شیطانی در ۱۹۶۹ تعالیم کلیسای شیطان را پایه ریزی نمود و شیطان را فرمانروای زمین اعلام کرد. او در ۱۹۹۷ بر اثر تورم ریه مرد و جسدش به رسوم شیطانی سوزانده شد و خاکسترش بین وراث تقسیم گشت تا از قدرت اسرارآمیز آن در پرستش شیطان استفاده کنند و اکنون «پیتر گیلمورا» رهبر کلیسای شیطان است. آنتوان لاوی تحت تأثیر نوشته های فردریک نیچه، آلیستر کرالی، مارک دسید و چارلز داروین و بسیاری دیگر قرار داشت. شیطان در نظر او موجودی مثبت بود، در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مسخره می کرد. یک شیطان پرست لاویی خود را خدای خود می داند و اعتقادی به خدا ندارد.
ب- شیطان پرستی دینی (سنتی) :
گرایش های شیطان پرستان دینی شباهت های زیادی به شیطان-پرستان فلسفی دارد، با این تفاوت که در این مکتب شیطان پرست اول باید یک قانون ماوراء طبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است و همه شیطانی اند یا به وسیله شیطان شناخته می-شوند، بپذیرد. این شیاطین می توانند ذهنی باشند یا از بین الهه-های باستان بین النهرین یا مصر و … برگزیده شوند. بقیه شیطان-پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند و بعضی نیز شیطان سقوط کرده در انجیل را می پرستند. کلیه فرقه های شیطان پرستی یک اصل مشترک دارند و آن هم در اولویت قرار دادن خودِ مشخص است.
گروه دیگر شیطان پرستان «شرّ پرستان» هستند که در دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا، شکل گرفتند و متهم به اعمال کریهی مثل «خوردن نوزادان»، «کشتن گوسفندان»، «قربانی کردن دختران باکره پس از تجاوز به آن ها» و «نفرت از مسیحیت» هستند و رواج انواع فحشا و مسایل سکسی و جنسی در بین آن ها بیداد می-کند. آن ها دنیایی را ترسیم می کنند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست لذا شیطان پرستی را دنیای تاریک نیز نامیده اند و خودکشی از موارد رایج این آیین است و آن را بهترین راه رسیدن به حقیقت می دانند.
فصل سوم- شیطان پرستی در ایران
در کشور ما شیطان پرستی تحرکات و فعالیت هایی را به صورت مخفی و زیرزمینی آغاز کرده است. سبک تبلیغ آنان کمتر عقیدتی می باشد و بیشتر از راه جاذبه دعوت به پارتی ها و مهمانی های شبانه که انواع مشروبات الکلی، آمیختگی پسران و دختران تحت پوشش عناوین موجّه، موسیقی بی ریشه جاز که از موسیقی یهودی «Yidish» گرفته شده و قرص های روان گردان و مواد مخدر مانند شیشه و کوکائین و … صورت می گیرد. هر هفته شاهد اخباری از دستگیری گروه هایی از جوانان در این نوع پارتی ها توسط مقامات انتظامی می باشیم و بسیاری از این جوانان حتی از ماهیت این مجالس بی اطلاعند و صرفاً با دعوت از طریق اینترنت و یا دوستان به این مجالس راه می یابند، بدون این که از شیطان پرستی و عقاید آنان اطلاعی داشته باشند.
فصل چهارم- اشکالات و نقدها
اشکالات این نحله منحرف واضح تر از آن است که نیاز به بیان داشته باشد. با این حال چند انحراف بزرگ بر سبیل اجمال و اختصار در این رابطه ذکر می گردد:
۱- پرستش غیر خدا (پرستش خود، شیطان و …)؛ ۲- ضدیت و مبارزه با ادیان ابراهیمی (اسلام، مسیحیت، یهودیت)؛ ۳- ارتکاب و ترویج اعمال کریه و خلاف اخلاق و وجدان انسانی هم چون: خوردن نوزادان، قربانی کردن دختران، اشاعه فساد و فحشا و…؛ ۴- ترویج و تشویق به خودکشی.
فصل پنجم- علایم و سمبل ها
در پایان به ارائه بعضی از علایم و سمبل های شیطان پرستان می-پردازیم که این علایم اعتقادات و شعارهای آنان را نیز هویدا می کند. این علایم نمادهای معروف شیطان پرستی است که ممکن است [بدون اطلاع از فلسفه شان] روی لباس جوانان نقش بسته باشد.
Invert Pentagram (پنج ضلعی وارونه)
نشانه ستاره صبح، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم مخفیانه (کابالا) و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده می شود. این علامت را شیطان پرستان با دو رأس در بالا و ملحدان با یک رأس در بالا استفاده می کنند. در هر حال این علامت نشانه شیطان است و مهم نیست که یک نوک ضلع آن بالا باشد یا هر دوی آن ها، و یا دور آن دایره ای کشیده شده باشد یا خیر. در هر حال این علامت شیطان است.
Baphomet (دیو بافومت)
علامت شیطان پرستی، خدای شیطانی و سمبل شیطان. ممکن است این علامت به شکل جواهرات دیده شود.
۶۶۶ :
علامت انسان، نشانه جانور (هیولا). مکاشفات ۱۳:۱۸:«… پس هر کس حکمت دارد عدد وحش را بشمارد، زیرا که عدد انسان است و عددش ۶۶۶ است.»
Ankh :
سمبل باروری و شهوات در انسان ها. روح شهوت قدرت این جمع زنان/ مردان می باشد.
Swastika or Sun Wheel (صلیب شکسته یا چرخ خورشید):
یک علامت مذهبی باستانی است که سال ها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار می رفت. این علامت در کتیبه های بودایی و مقبره های سلتی و یونانی استفاده می شده. در آیین پرستش خورشید این علامت به نظر می رسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.
All Seeing Eye (چشمی که به همه جا می نگرد):
آن ها معتقدند که این چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد، بر تمام دارایی ها حکومت می کند. این علامت در پیشگویی ها به کار می رود. جادوها، نفرین ها، کنترل های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار می کنند. این علامت روشنفکران است به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید. این علامت اساس نظم نوین جهانی است.
Upside Down Cross (صلیب وارونه):
نشانه استهزا و رد کردن مسیح می باشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار می رود. این علامت را می توان همراه خواننده های راک و روی آلبوم های آن ها دید.
Goat Head (سر بز):
بز شاخدار، بز مندس Mendes (همان بعل (Ba`al) خدای باروری مصر باستان)، بافومت، خدای جادو، Scapegoat (بز طلیعه یا قربانی). این یکی از راه های شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است، زیرا گفته می شود که مسیح مانند بره ای برای گناهان بشر کشته شد.
Anarchy (هرج و مرج):
این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین می باشد. به عبارت دیگر «هر چه تخریب کننده است، تو انجام بده.» یعنی همان قانون شیطان پرستی. این علامت توسط پانک ها، هوی متال ها و راک ها به کار می رود.
Anti Justice (ضد عدالت):
تبر رو به بالا علامت عدالت روم قدیم بوده است که علامت واژگون شده آن نشانه ضد عدالت یا شورش و طغیان می باشد. فمینیست-ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادرسالاری باستانی استفاده می-کنند.
پی نوشت ها :
[۱] – اشو، راز بزرگ، ترجمه: روان کهریز، ص ۱۰.
[۲] – اشو، الماس های اشو، ترجمه: مرجان فرجی، صص ۲۴۰ و ۳۱۶.
[۳] – سانیا سای بابا، تعلیمات سانیا سای بابا (تعلیمات معنوی- ۶)، ترجمه: رؤیا مصباحی مقدم، ص ۱۷.
[۴] – پال توئیچل، اکنکار، کلید جهان های اسرار، ترجمه: هوشنگ امرپور، ص ۱۷.