شیوه های امر به معروف ونهی ازمنکر( ۲)

شيوه هاي امر به معروف ونهي ازمنكر( 2)

۲- تلفیق
چه بسیارند افرادی که از انجام معروف هراس دارند وچه بسارند کسانی که جدا شدن از بعضی منکرات را برای خودمحال می پندارند ، در صورتی که تلقین صحیح وبیان نمونه ها در این زمینه کارگشا خواهد بود.
۳- استفاده از هنر ، شعر وطنز
نقش هنر در دعوت مردم به فساد وانحراف ،بر کسی پوشیده نیست . سامری با هنر مجسمه سازی توانست مردم رامنحرف وبنی اسرائیل را گوساله پرست کند.زیبا گویی ، فصاحت وبلاغت ، بهترین اهرم برای جذب مردم است؛ همانگونه که قیافه زیبا و موزون نقش مهمی در تاثیر کلام دارد.
در قرآن ، امر شده است که هنگام رفتن به مسجد ، زینت های خود را با خود بردارید.
سخن زیبا ومجادله نیکو از سفارشهای قرآن کریم است.
یکی از نامهای قرآن ، احسن القصص است. آری ، قصه گویی یک هنر است.
۴- انصاف در برخورد
قرآن کریم در نهی از شراب ، اول از منافع مادی ومالی آن سخن گفته است وبعد می فرماید : (ضررش از نفعش بیشتر است)
خداوند در برخورد با کافران ومنافقان ومشرکان ، همواره از عبارت (اکثرهم) استفاده می کند، یعنی همه آنان را نفی نمی کند بلکه می فرماید: بیشتر آنها چنین هستند در برخورد با خلافکاران نیز باید ابتدا نقاط قوت ومثبت آنها را بگوییم وسپس آنها را متذکر کنیم .
۵- امید دادن
گاهی انسان گنهکار با خود می گوید :دیگر ازما گذشته است ، ما دیگرراهی برای بازگشت نداریم. ما دیگر جهنمی شده ایم . این گونه افراد هر روز به گناه بیشتری گرفتار می شوند.
چون قامت ما برای غرق است در کم و زیاد او چه فرق استباید به آنها از عفو الهی واز پذیرفتن توبه ولطفی که خداوند به توبه کنندگان دارم بگوییم و خاطراتی ازتوبه کنندگان بیان کنیم تا گناه ، او را به یاس نکشاند . باید به او تذکر داد که یاس ازگناهان کبیره است .
۶ – تغافل
گاهی بایدانسان خود را به غفلت بزند وتظاهر کند که من متوجه خلاف تو نشدم تا از این طریق شخصیت افراد شکسته نشود.
قرآن می فرماید : برادران یوسف که پس از ده ها سال او را دیدند ونشناختند ، به او گفتند : ما قبلاً برادری داشتیم به نام یوسف که دزد بود. یوسف خود را به تغافل زد ونگفت که آن برادر من هستم وچرا به من نسبت دزدی میدهید .البته تغافل در مورد خلافه های شخصی ، جزئی وفردی است ؛ و گرنه درمسائل مهم که دشمنان وکفار برای براندازی نظام اسلامی نقشه می کشند ، تغافل بزرگترین خواست دشمن است.
۷- توجه به ظرفیت افراد
امام صادق (علیه السلام) شخصی را برای ماموریتی به منطقه ای فرستاد . او درگزارش خود به امام ، از مردم منطقه به شدت انتقاد کرد .امام فرمود : ایمان ده درجه دارد . بعضی یک درجه ایمان دارند وبعضی دو درجه ، بعضی هم هفت تا ده درجه . نباید کسانی که ایمان کامل تری دارند ، از دیگران توقع بیش ار ظرفیت داشته باشند .
در شیوه تبلیغ انبیا می خوانیم که می فرمودند : ما ماموریم طبق ظرفیت افراد با آنان صحبت کنیم.
۸- کنایه گویی
قرآن به حضرت عیسی (علیه السلام) می فرماید : آیا تو به مردم گفتی که من ومادرم را خدا بگیرید؟!
در جای دیگر ،خداوند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را مخاطب قرار داده و می فرماید : اگر پدر و یا مادرت نزد تو به پیری رسیدند ، تو با آنان درشتی نکن !
در حالی که همه می دانیم حضرت عیسی مردم را به توحید دعوت می کرد وپیامبر اسلام درکودکی پدر و مادر خود را از دست داده بود.این گونه خطاب ها در حقیقت به مردم است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
پیمایش به بالا