واذکر اسم ربک و تبتل الیه تبتیلا نام پروردگار خود را ببر. «اذکر» از «ذکر» است که ذِکر – و ذُکِر نیز گفته اند – هم در مورد به زبان آوردن گفته می شود که در آن وقت ذِکر می گویند و هم در مورد در قلب توجه کردن، که آن را معمولا ذُکِر می گویند، و اصل ذِکر اگرچه در مورد لفظ هم گفته می شود، به اعتبار معنی لفظ است، یعنی اگر خواندنی را ذکر می گویند به اعتبار این است که یک امری را به یاد انسان می آورد یعنی انسان را از یک غفلتی خارج می کند.
مثلا اگر ما تسبیحات حضرت زهرا علیهاسلام را ذکر می نامیم نه به اعتبار این است که یک الفاظی (۳۴ بار ”الله اکبر”، ۳۳ بار ”الحمدلله”، ۳۳ بار ”سبحان الله”) را به زبان خودمان می آوریم.
مخصوصا کلمه ذکر در اینجا به کار برده شده است که مفید این جهت باشد که به زبان آوردن این الفاظ به قلب انسان یک تنبه و توجه و یادآوری می دهد. ریشه لغوی ذکر همان یاد کردن و یادآوری و به یادآوردن و امثال اینهاست.
پس اگر ذکر لفظی را هم ذکر می گویند به اعتبار این است که توجه به معانی این الفاظ انسان را به یاد مطالبی می اندازد، یعنی به یاد چیزی می اندازد که به یاد او بودن کافی است برای اینکه انسان راه خودش را به دست آورد.
بعضی امور، انسان فقط در حال غفلت برخلاف آن رفتار می کند. اگر غفلت از آن نداشته باشد و به آن توجه داشته باشد امکان ندارد که برخلافش رفتار کند. حالا قرآن می فرماید که در آن دل شب، خدای خود را به یاد بیاور، پروردگار خود را به یاد بیاور، نام او را که سبب به یاد آمدن خود او هست بر زبان بیاور، و تبتل الیه تبتیلا و در این حالت تبتل کن به سوی او تبتل کردنی.