الف) معیارهاى مثبت
۱. قدرت تفکر و نفوذ اجتماعى؛
در حالیکه تو بهترین جانشین را از میان مردم به جاى آنها (طاغوتیان) خواهى یافت؛ از کسانى که از نظر فکر و نفوذ اجتماعى کمتر از آنها نیستند و بار گناهان آنها را بر دوش ندارند. ( فراز۱۵)
۲. صراحت بیشتر در اظهار حق؛
سپس (از میان آنان) افرادى را که در گفتن حق از همه صریحترند مقدم دار.
۳. کمتر کمک کردن به زمامدار در آنچه خدا دوست ندارد؛
و افرادى که در مساعدت و همراهى نسبت به آنچه خداوند براى اولیایش دوست نمىدارد، به تو کمتر کمک مىکنند. (فراز ۱۸)
۴ـ ورع و صدق و راستى؛
به اهل ورع و صدق و راستى بپیوند. (فراز ۱۹)
۵. نیکوکارى؛
پس کارهایت را به نیکوکارترین آنها بسپار. (فراز ۵۲)
۶. جامعیت در صفات پسندیده اخلاقى؛
و نامه هاى سرى و نقشهها و طرحهاى مخفى خود را در اختیار کسى بگذار که در همه خوهاى پسندیده از دیگران جامعتر باشد. (فراز ۵۲)
۷. خوش سابقه تر بودن نزد مردم؛
پس بر کسانى اعتماد کن که در میان مردم خوش سابقهترند. (فراز ۵۳)
۸. شهرت به امانتدارى؛
و به امانتدارى در میان مردم معروفترند. (فراز ۵۳)
ب) معیارهاى منفى
۱. سابقه مسئولیت در دستگاه طاغوت (یارى گناهکاران و دوستى با ستمگران)؛
«بدترین وزیر و معاون براى تو کسى است که وزیر و معاون زمامدارانِ بد و اشرار پیش از تو بودهاند… آنان همکار گناهکاران و برادر ستمکارانند». (فراز ۱۷)
۲. گناه و معصیت؛
«کسانى که در انجام کارهاى حرام با گناهکاران و اشرار شریک و یار بودهاند نباید محرم اسرار تو باشند». (فراز ۱۷)
۳. سرکشى و عدم ظرفیت روحى؛
«(برگزین) از میان کسانى که موقعیت و مقام، آنان را مست و مغرور نسازد تا در حضور بزرگان و سران، نسبت به تو مخالفت و گستاخى کنند». (فراز ۵۲)
براى گزینش، یک معیار اساسى و کلى وجود دارد که از آن با عنوان «شایستگى» یا «صلاحیت» یاد مىشود و همه معیارهاى جزئى از آن منشعب مىگردد
۴. کوتاهى در امور ذیل به سبب غفلت و فراموشى؛
و در اثر غفلت، کوتاهى ننماید در:
الف) رساندن نامه هاى کارگزاران زمامدار به او (فراز ۵۲)
ب) دادن پاسخ شایسته از طرف زمامدار به نامه هاى کارگزاران وى (فراز ۵۲)
۵. سست بستن قراردادها؛
باید قراردادهایى که براى تو تنظیم مىکند سست و آسیب پذیر نباشد. (فراز ۵۲)
۶. ناتوانى در حل و فصل قراردادهاى مسأله دار؛
و از یافتن راه حل براى قراردادى که به زیان تواست، عاجز نباشد. (فراز ۵۲)
۷. جهل نسبت به جایگاه و مرتبه خویش و دیگران؛
و نسبت به ارزش و منزلت خویش در کارها ناآگاه و بىاطلاع نباشد.
که شخص ناآگاه از منزلت خویش، از ارزش و جایگاه دیگران ناآگاهتر خواهد بود. (فراز ۵۲)
۸. ظاهرسازى و تظاهر به خوش خدمتى؛
سپس در انتخاب آنان هرگز به فراست و خوشبینى و خوش گمانى خود تکیه مکن، چرا که مردان زرنگ طریقه جلبنظر و خوشبینى زمامداران را با ظاهرسازى و تظاهر به خوش خدمتى خوب می دانند، در حالى که در پشت این ظاهر جالب هیچگونه امانتدارى و خیرخواهى وجود ندارد. (فراز ۵۳)
۹. مغلوب بزرگى کارها شدن؛
باید براى هر بخشى از کارهایت رئیسى انتخاب کنى که کارهاى مهم وى را مغلوب و درمانده نسازد. (فراز ۵۴)
۱۰. پریشان شدن از فراوانى کار؛
و کثرت کارها او را پریشان و خسته نکند. (فراز ۵۴)