چلّه ‏نشینی

چلّه ‏نشيني

پرسش : در روایت آمده که اگر چهل روز عمل خالص برای خدا باشد چشمه حکمت بر روی انسان باز می‏شود که می‏خواستم ببینم آیا این چهل روز را باید روزه بگیریم، حکمش را بگویید؟    

پاسخ: روایتی از امام رضا نقل شده ـ البته با تعابیری از امامان دیگر نیز نقل شده است ـ به این شکل است که «ما اَخْلَص عَبْدٌ للّه‏ِ عَزَّوَجَلْ اربعینُ صِباحاً اِلاّ جَرَتینابیعُ الحِکمَه مِنْ قَلْبِهِ عَلی لِسانِهِ»  هیچ بنده‏ای نیست که چهل شبانه ‏روز چهل صبح خودش را برای خداوند عزوجل خالص کند مگر اینکه چشمه‏ های حکمت ازقلبش به زبانش جاری می‏شود. اما اینکه حالا چکار باید بکند یا کدام کار را باید
خالص بکند؟ پاسخ این است که همه کارها را، مراد این نیست که باید یک عمل خاص را انجام بدهد، مثلاً فقط روزه بگیرد. نه اینطور نیست. می‏خواهد روزه بگیرد باید خالص برای خدا باشد، می‏خواهد نماز بخواند، چه نماز واجب، چه نماز مستحب باید خالص برای خدا باشد راه می‏رود، کار می‏کند، همه بایدخالص برای خدا باشد حالا یک نمونه‏ هایی را باید عرض کنم. که این مطلب روشن‏تر شود. چون همین سؤال را از ائمه علیهم‏ السلام گاهی پرسیده ‏اند. گاهی از علماء هم پرسیدند، جواب دادند.
جوابها مختلف است اما همه اینها به این برمی‏گردد که ما خودمان را فراموش کنیم. جز برای خدا هیچ انگیزه ‏ای نداشته باشیم. حتی برای آنکه چشمه‏ های حکمت از قلبمان به زبانمان جاری شود نیز، اخلاص نورزیم برای بهشت هم کارنکنیم از ترس جهنم هم کار نکنیم. بلکه فقط برای خدا چون محبوب ماست«حُبّاً له»، یا چون تو را اهل یافتم عبادت می‏کنم، به تعبیری از امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: «خدایا من تو را از خوف جهنم عبادت نمی‏کنم و به طمع بهشت عبادتنمی‏کنم، بلکه چون تو را شایسته عبادت می‏دانم، عبادت می‏کنم.»  حتی برایآنکه ما حکیم بشویم، برای اینکه به بهشت برویم، و به مقام قرب الهی برسیم،این کار را نکنیم. فقط برای خدا هر نتیجه‏ ای می‏خواهد داشته باشد، ولذا دربعضی از تعابیر داریم که اخلاص، یعنی انقطاع از خلق. انسان از غیر خدا به صورت کامل و به کلی ببرد.
در روایات داریم که حقیقت اخلاص این است که دوست نداشته باشد که به خاطرعملی که برای خدا انجام می‏دهد از او تعریف بکنند. اگر ما نماز خواندیم و بعد تعریفمان کردند، دیدیم از این تعریف خوشمان می‏آید باید بدانیم در آن نمازاخلاص نداشتیم. البته این نیاز به تمرین دارد با یک جلسه و دو تا جلسه درستنمی‏شود و باید یکی از این شاخه ‏های کج و یکی از این زوائد را باید حذف کرد، تابعد از مدتها انسان به جایی برسد.
پس حقیقت اخلاص این است که انسان دوست نداشته باشد که از او و عملشتعریف کنند. وقتی کارهای خوبی را انجام می‏دهد از خلق کاملاً بریده و مأیوسباشد. از پیامبر سؤال کردند که حقیقت اخلاص چیست؟ فرمودند که: اینجوری بگویید، بگویید ربی اللّه‏، جز خدا من پروردگاری ندارم، آن وقت بر این گفته استقامت بورزید. و برای خدا هم به دنبالش عمل کنی پس در اعتقادات، و در باور بگویید: فقط خدا، فقط خدا، در عمل هم فقط برای خدا کار انجام دهید. اینکارها را کردی به حقیقت اخلاص رسیدی. عمل را انسان از غیر خدا پاک بکندهمانطور که گفتیم از حضرت علی(ع) نقل شده: «ما عَبَدْتُکَ خوفاً مِنْ نارِکْولاطمعاً فی جنتک و لکِن وَجَدْتُکَ اَهْلاً لِلعِبادَه فعبدتک» .
جبرئیل به پیغمبر عرض کرد من هدیه ‏هایی برایت آوردم. این هدیه ‏ها را البته شمرد تا رسید به اخلاص، که بالاتر از همه هدیه‏ها است. پیامبر از جبرئیلپرسید تفسیر اخلاص چیست؟ گفت که: از مردم هیچ چیز نخواهد تا آنچه که می‏خواهد خودش به آن برسد. وقتی که رسید خشنود باشد راضی باشد، آنچه کهخدا به او داده است از مردم نخواسته خدا به او داده است. اگر چیزی پیش او هست آن را در راه خدا بدهد، نگران این نباشیم که اگر این را دادیم، دیگر به دستمان نمی‏آید و در پایان پیامبر فرمود علامت مخلص چهار چیز است:
۱) قلب سلیم، انسان قلبش سالم باشد، در قلب کینه و آفات نباشد ۲) اعضا و جوارح سالم، که البته نقص عضو نیست، بلکه یعنی اعضا و جوارح سلامت الهی داشته باشد. ۳) خیر خود را بذل کند، آنچه که از خوبی ها دارد آنها را ببخشد ممسک نباشد که خوبیها را فقط برای خودش بخواهد، و نگاه دارد. ۴) مردم را ازشر خودش حفظ بکند. اینها را پیغمبر فرمودند که علامت‏ های مخلص‏ اند و اگر اینها را کسی داشت این مخلص است.
منظور از سالم بودن جوارح یعنی همان آلوده نبودن به گناهان است. و هرگناهی می‏تواند به جوارح هم لطمه بزند، اما به طور کلی سالم است. سلامت،عرض کنم که بیماریها نیست، خوب آنها خودش از نعمت های خداست. مراد اینکه،این هم ظاهرش پاک و هم باطنش پاک است. هم جوانحش سالم است هم جوارحش سالم است که حضرت علی هم در دعای کمیل اشاره می‏فرمایند: حاصل پاسخاین شد که شما عمل خاصی لازم نیست انجام بدهی، بلکه همان واجبات خود را انجام بدهید محرمات را ترک بکنید و اگر توانستید یک مقدار از مستحبات را انجام بدهید مکروهات را ترک بکنید، لازم نیست برنامه خاصی و فوق‏ العاده ‏ای برای خودتان بچینید، بلکه در نیّت آنچه انجام می‏دهید تجدیدنظر کنید،یعنی هر کاری را که دارید انجام می‏دهید، چه کارهای عبادی مثل نماز خواندن،و حتی کارهای غیر عبادی، حتی انسان در خانه دارد کار می‏کند، آشپزی می‏کند می‏تواند آشپزی را برای خدا قرار بدهد، البته این کار نیاز به تمرین های مکرردارد و با یک بار دو بار درست نمی‏شود این باعث می‏شود، اخلاص در او ملکهشود، اگر رسید به مرحله‏ای که واقعاً همه کارهایش به درجه اخلاص رسیده باشدبه اصطلاح اهل فن، و مخلِص شده باشد وقتی که دارد از این دنیا می‏رود، دراواخر عمرش دیگر فاعل اخلاص خودش نیست بلکه خدا او را خالصش می‏کند که به او می‏گویند مُخلَص که پیامبران مخلص بودند یعنی اگر می‏خواهد ادامه بدهد، باید با تمرین های مکرر با چله گرفتن های متعدد [همراه باشد] با یک چله کار اصلاح نمی‏شود. برای ما انسانهای عادی تکرار لازم است. آن وقت به یک جایی می‏رسد که دیگر او لازم نیست اخلاص بورزد دیگر فاعل اخلاص او نیست بلکه فاعلاخلاص خداست. یعنی دیگر از درجه مخلِصین فراتر رفته و به درجه مخلَصی نرسیده است. در کتاب «معراج السعاده» این بحث اخلاص مطرح شده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا