کودکان دین زده یا تربیت دینی؟

کودکان دین زده یا تربیت دینی؟

تربیت دینی کودکان امری ضروری و لازم است و این ضرورت حداقل از دو دید فردی و اجتماعی قابل رسیدگی است. از لحاظ فردی باید بگوییم که مذهب پایه و مایه‏ی همه‏ی جوانب و ابعاد زندگی فرد و سبب بسیاری از رشدها و پستی‏هاست. چه بسیارند امانت‏های الهی که در سایه‏ی بی‏توجهی اولیای کودک به جنبه‏های عقیدتی و مذهبی او، لکه‏دار می‏شوند و یا کودکانی را می‏شناسیم که می‏توانند در آینده‏ای نزدیک اعضایی مفید به حال خود و اجتماع تربیت شوند .
تربیت مذهبی، کنترلی برای اخلاق، ضابطه‏ای برای حیات فردی و اجتماعی برای رشد معنویت و آرمان‏گرائی است. مذهب می‏تواند تقویت کننده‏ی جنبه‏ی فراخود یا وجدان اخلاقی طفل باشد و زمینه را برای وسعت بخشیدن به اطلاعات او فراهم آورد. حجاب‏های شک و تردید در سایه‏ی آن پاره می‏شود و انسان به مراحلی از لحاظ رشد می‏رسد که در سایه‏ی استدلال عقلی میسّر نیست. اگر تربیت مذهبی براساس اندیشه‏ی درست، استوار باشد موجب رشد و پیشرفت می‏شود و فرد را از سقوط می‏رهاند و برای زحمات کودک پاداشی از درون تهیه می‏شود و کسی که از طریق نیروها و انگیزه های درونی برای انجام تکالیف و وظایف هدایت شود از آسیب پذیری کمتری برخوردار است. آلودگی‏ها در او رو به کاهش می‏گذارد، اضطراب و وسوسه‏ها که بخصوص در سنین نوجوانی عارض فرد می‏شود از میان می‏رود و آرامش نسبی برایش حاصل می‏آید.
مذهب عامل کنترلی برای فرد است که در اجتماع خود را از ایذاء و شرارت‏ها دور نگهدارد، اذیت و آزارش به دیگران نرسد، مردم از دست و زبان و شرّش در امان باشند و در حبّ و بغض‏های اجتماعی، خدا را فراموش نکند.
در جنبه‏ی اجتماعی، مذهبی عامل انس و الفت است، زمینه را برای انسان دوستی، همدردی و استحکام بخشیدن به روابط فراهم می‏آورد. کودکان را از همان آغاز تحت ضابطه‏ای قرار می‏دهد که در آن نسبت به دیگران با دید عواطف انسانی نگاه کنند. مذهب عامل کنترلی برای فرد است که در اجتماع خود را از ایذاء و شرارت‏ها دور نگهدارد، اذیت و آزارش به دیگران نرسد، مردم از دست و زبان و شرّش در امان باشند و در حبّ و بغض‏های اجتماعی، خدا را فراموش نکند.
اگر باور داریم که دین برای خانواده، اقتصاد، سیاست، آموزش و پرورش، آداب حیات، تعیین برنامه‏ی حیات اجتماعی در عرصه‏ی ملّی و بین‏المللی، دستورات و تعالیمی دارد، باید قبول کنیم که تربیت دینی کودکان امری فوق‏العاده ضروری است و اگر برخی والدین بدانند که فرزندانشان مسوول چه شکست‏ها، صدمه‏ها و عقوبت‏ها برای افراد جامعه می‏شوند در نزد خود و اجتماع از این همه بی‏تفاوتی و بی‏توجهی نسبت به سرنوشت نسل شرمنده خواهند شد و کوشش خواهند کرد که رنگ و روح مذهب را به فرزندان القاء کنند. خوشبختانه‏ در کودکان برای پذیرش تربیت و تعلیم مذهبی آمادگی وجود دارد.
 
ما معتقد هستیم که در رابطه با دیگر دوره‏های سنی قبول مذهب در کودکی، فراهم‏تر است از آن بابت که فطرت او سالم‏تر و دست نخورده‏تر است و مطالب دینی و تربیت و آداب آن را بهتر می‏تواند به ذهن بسپارد. از نظر ما مذهب برای افراد رنگ خدایی دارد و ریشه‏ی آن در اعماق وجود و روان و فطرت همه‏ی انسان‏هاست. جستجو‏ها و کنکاش‏های کودک درباره‏ی علل و مبادی جریانات و پدیده‏ها وسیله‏ای موثر برای طفل است که ذهن او را به کار اندازد و نشانه‏ای است از آمادگی او برای پذیرش خدا؛ و مربی می‏تواند با استفاده از این زمینه قلب کودک را با فروغ ایمان روشنی بخشد. از حدود هفت سال دوم و به ویژه از حدود سنین ۱۰ کودک احساس می‏کند که خواستار سعادتی بی‏نهایت است که نمی‏داند چیست و سعی دارد که با تردید و کنجکاوی آن را به دست آورد. او همچنین جهت اخذ و کسب معنویت و حمایت مذهب بیشتر به خدا روی می‏آورد و این خواستاری و ارضاء آن در تأمین آرامش روانی که ضرورت حیات اوست نقش فوق‏العاده‏ای دارد.
اهمیت شیوه نیکو از آن رو که نوع روش ها می تواند میزان نفوذ را کاهش یا افزایش دهد، او را مشتاق و یا منزجر سازد. تعلیمی که افراد از مربیان دریافت می‏دارند خود ممکن است سبب و موجبی برای پذیرش بهتر و بیشتر مذهب و یا ترک و فرار او از مذهب شود. عوامل موثر در پرورش کودک برای صالح شدن
در پرورش مذهبی کودکان عوامل متعددی دخالت دارند که مهم‏ترین آنها خانواده و مدرسه و اجتماع است و درباره‏ی هر کدام مباحثی قابل ذکر است. آنچه در هر یک از موارد فوق مطرح است، جنبه‏های مربوط به صحت انتقال در تعالیم، استواری و محکمی یک فکر و عرضه‏ی آن به شیوه‏ای نیکو است. اهمیت صحت مطالب از ان روست که باید اصل صداقت را به نوع غیر مستقیم آموزش دهیم . اهمیت استواری از ان رو که آموزش ها باید با دلیل و برهان باشد تا راحت تر برای کودک نفوذ داشته باشد. و اهمیت شیوه نیکو از آن رو که نوع روش ها می تواند میزان نفوذ را کاهش یا افزایش دهد، او را مشتاق و یا منزجر سازد. تعلیمی که افراد از مربیان دریافت می‏دارند خود ممکن است سبب و موجبی برای پذیرش بهتر و بیشتر مذهب و یا ترک و فرار او از مذهب شود. انسان‏ها در سنین رشد و بزرگسالی در وضع و موقعیتی هستند که سوابق زندگی، خوی و رفتار ،احساس تعلق و هم نیاز مربیان به مذهب و تعالیم آن در رشد و رفتار آنها تاثیر می‏گذارد. تمرین‏های مذهبی امروز در سرنوشت حیات بعدی آنها موثر است. نوع برخورد امروز والدین و مربیان برای پایه‏ریزی حیات بعدی آنها موثر است و به همین جهت در پرورش مذهبی اینان هوشیاری‏هایی لازم و ضروری است.
کودک براساس آنچه که دیده و شنیده، چه درست و چه غلط می‏آموزد و عمل می‏کند و از این دید نقش خانواده در کودک فوق‏العاده است. از نظر علمی آمادگی خانواده برای پذیرش مذهب و عمل به آن ممکن است سبب پیدایش آمادگی بیشتر در کودک شود. با همه‏ی آمادگی‏های فطری که در کودک سراغ داریم فراموش نخواهیم کرد که اگر خانواده‏ای نامسلمان و غیرمذهبی باشند، والدین همچون باغبانی دلسوزند که نسل را نیکو پرورش می‏‏دهند و از ابتلای به آفات او را مصون می‏دارند. رسول اکرم صلی‏الله علیه و اله وسلم از والدین گله دارد که به فرزندان خود نمی‏رسند و به آنها دین نمی‏آموزند و یا محیطی برای او پدید نمی‏آورند که در آن مذهب حاکم باشد. ما معتقد هستیم که اگر والدین و مربیان به صورت صحیحی جنبه‏ی مذهبی کودک را رهبری کنند و بکوشند که بذر محبت آفریدگار را در روان کودک نافذ سازند شوق و اشتیاق فوق‏العاده‏ای در طفل راجع به مذهب پدید خواهد آمد.
برگرفته از کتاب ” فرزند صالح”

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا