آب پاکتی
در منطقه فاو آب آشامیدنی را در پاکتهای مخصوص شیر به ما میدادند، هر یک پاکت جیره روزانه چهار نفر بود.
بچهها برای اینکه بیآب نمانند سوراخهای کوچکی در ظرفهای آب خود ایجاد میکردند تا اینگونه مصرف آب خود را به حداقل برسانند.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه
آب خنک
در منطقهی خیبر، برای داشتن آب خنک گالنهای ۲۰ لیتری آب را جلوی در سنگر در خاک فرو میکردیم به این وسیله آب خنک میشد بچهها به این محل «چاه زمزم» میگفتند.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه
آب گرم کن هوایی
اوایل جنگ در جبهه حمام نداشتیم تا اینکه یک هواپیما در منطقه سقوط کرد بچه ها دماغه جلوی هواپیما را روی بلندی مستقر کردند و مقداری آب در آن ریختند و با گرم کردن آن حمام دایر شد.
منبع: کتاب فرهنگ جبهه
آبراههای خیالی
بچهها برای تحریک و دشمن مسیرهایی را با فانوس در میانه چولانهها علامتگذاری میکردند تا دشمن تصور کند این مسیر آبراه ارتباطی است که یگانهای مستقر در هور به هم مرتبط میشوند و با این گرا در تمام روز آن آبراه خیالی را در زیر آتش میگرفت. غافل از اینکه آتشش در میان چولانهها می ریزد و به سنجاقکها و پشهها تلفات وارد میکند.
منبع: کتاب خلاقیتها
آپارات چکمهای
بخشی از وسایل راهسازی واحدرا از سقز به سنندج میبردیم. یکی از این وسایل تراکتور بزرگی بود که باید با آن طول مسیر دو شهر را طی میکردیم. بین راه، چرخ تراکتور پنچر شد. تایر پاره شد و تیوپ آن بیرون زده بود. فکر کردم در آن شرایط چگونه این چرخ را تعمیر کنم، چکمهای در تراکتور بود، آن را برداشته و از ساق بریدم و به قسمت پاره شدهی تایر وصله کردم و به این ترتیب خودم را به سنندج رساندم.
منبع: کتاب خلاقیتها