آثار اعتقاد به معاد (۳)

آثار اعتقاد به معاد (3)

۴ ـ دلگرمى و آرامش

انسان فطرتا جویاى سعادت خویش است، از تصوّر وصول به سعادت غرق در مسرّت مى گردد، و از فکر یک آینده شوم و مقرون به محرومیت لرزه بر اندامش مى افتد و سخت دچار دلهره و اضطراب مى گردد. آنچه مایه سعادت انسان مى گردد دو چیز است: یکى تلاش و دیگرى اطمینان به شرایط محیط.
موفقیت یک دانش آموز معلول دو چیز است: سعى و تلاش خودش، دیگرى مساعدت و آمادگى محیط مدرسه و تشویق و ترغیب اولیاى مدرسه. یک دانش آموز ساعى و کوشا، اگر به محیطى که در آنجا درس مى خواند و معلمى که آخر سال نمره مى دهد اعتماد نداشته باشد و نگران یک رفتار غیر عادلانه باشد، در تمام ایام سال دلهره و اضطراب سراپاى وجودش را مى گیرد.
تکلیف انسان با خودش روشن است. از این ناحیه اضطرابى دست نمى دهد؛ زیرا اضطراب از شک و تردید پدید مى آید. انسان درباره آنچه مربوط به تلاش خودش است شک و تردید ندارد. آنچه که انسان را به اضطراب و نگرانى مى کشاند و آدمى تکلیف خویش را درباره او روشن نمى بیند، جهان است.
آیا کار خوب فایده دارد؟ آیا صداقت و امانت بیهوده است؟ آیا همه تلاشها و انجام وظیفه ها پایان کار محرومیت است؟ اینجاست که دلهره و اضطراب در مهیب ترین شکلها رخ مى نماید(۲۰). ایمان به معاد، ریشه یأسها و نومیدیها را که آفت جان انسانهاست مى سوزاند و انسان را امیدوار مى سازد که هیچ یک از اعمال نیک او از صفحه هستى پاک نمى شود و مصائب و ناکامیهایش در این دنیا هیچ کدام بى پاسخ نخواهد ماند.
از سوى دیگر یادآورى آن دادگاهى که عدالت محض بر آن حکمفرماست و صالح و طالح و ابرار و اشرار در آن به یک چشم نگریسته نمى شوند، و هر کس را به مقتضاى اعمالش ثواب یا عقاب مى کنند، براى مؤمنان، آرامش خاطر و بهجتى وصف ناشدنى به ارمغان مى آورد و آینده روشنى را به آنها نوید مى دهد.
در لابلاى داستانهاى قرآن نیز از این اثر تربیتى ایمان به معاد مى توان نمونه هایى را سراغ گرفت؛ از جمله:
۱ـ لقمان حکیم، در اندرزهاى حکمت آموز خود به فرزندش، انگشت بر همین موضوع مى گذارد و به وى چنین توصیه مى کند:
«پسرم! اگر (اعمال نیک و بد) به اندازه سنگینى دانه خردلى باشد و در دل صخره اى یا در گوشه اى از آسمان یا درون زمین جاى گیرد، خداوند آن را در دادگاه قیامت حاضر مى کند و حساب آن را مى رسد، چرا که خداوند دقیق و آگاه است».
«یَابُنَىَّ اِنَّهَآ اِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فى صَخْرَهٍ اَوْ فِى السَّمـوَاتِ اَوْ فِى الاَْرْضِ یَاْتِ بِهَا اللّه ُ اِنَّ اللّه َ لَطیفٌ خَبیرٌ»(۲۱)
اشاره به اینکه اعمال نیک و بد هر قدر کوچک و کم ارزش، و هر قدر مخفى و پنهان باشد همانند خردلى که در درون سنگى در اعماق زمین یا در گوشه اى از آسمانها مخفى باشد، خداوند لطیف و خبیر که از تمام موجودات کوچک و بزرگ و صغیر و کبیر در سراسر عالم هستى آگاه است، آن را براى حساب و پاداش و کیفر حاضر مى کند و چیزى در این دستگاه گم نمى شود(۲۲).
قرآن کریم در قالب این تصویر بدیع و زیبا، علم و آگاهى الهى و حساب و کتاب دقیق قیامت را چنان روشن ترسیم نموده است که چشم انداز آن روح انسان را متأثّر مى سازد و درک حقیقت آن هر وجدان بیدارى را تحت تأثیر قرار مى دهد و او را به مراقبت نسبت به تک تک اعمالش فرا مى خواند(۲۳).
۲ ـ در صحنه اى دیگر «مؤمن آل فرعون» را مى بینیم که قوم خود را مخاطب قرار داده، مى گوید:
«اى قوم من! … هر کس عمل بدى انجام دهد فقط به اندازه آن به او کیفر داده مى شود، امّا کسى که عمل صالحى انجام دهد خواه مرد باشد یا زن در حالى که مؤمن باشد، وارد بهشت مى شود و روزى بى حسابى به او داده خواهد شد».
«مَنْ عَمِلَ سَیِّئَهً فَلاَ یُجْزَىآ اِلاَّ مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاُولـئِـکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ یُرْزَقُونَ فیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ»(۲۴)
او در این سخن حسابشده اش از یک سو به عدالت خداوند در مورد مجرمان اشاره مى کند که تنها به مقدار جرمشان جریمه مى شوند، و از سوى دیگر اشاره به فضل بى انتهاى او که در مقابل یک عمل صالح پاداش بى حساب به مؤمنان داده مى شود و هیچ گونه موازنه اى در آن رعایت نخواهد شد؛ پاداشى که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و حتى به فکر انسان خطور نکرده است.
به هر حال او با این سخن کوتاه خود این واقعیت را بیان مى کند که متاع این جهان گر چه ناچیز است و ناپایدار، ولى مى تواند وسیله رسیدن به پاداش بى حساب گردد و چه معامله اى از این پرسودتر(۲۵).
۲۰ ـ انسان و ایمان، ص ۴۲.
۲۱ ـ لقمان / ۱۶.
۲۲ ـ تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۵۱.
۲۳ ـ بنگرید به: تفسیر فى ظلال القرآن، ج ۵، ص ۲۷۸۹.
۲۴ ـ مؤمن / ۴۰.
۲۵ ـ تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۱۰۷ با تلخیص.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا