مقدمهواژه «انسان» بنا بر این که از ریشه انس مشتق شده باشد، نمایانگر این است که در وجود او میل به انس گرفتن و مأنوس واقع شدن نهفته است. اما آن چه در این میانه اهمیت دارد کیفیت و چگونگى استفاده از این میل است و بررسى آسیبهاى بى ضابطه بودن آن و این که خداپسندانهترین و عاقلانهترین نوع آن کدام است؟
ما در بین جوانان که این مسأله محبت ورزیدن و دوستى کردن شیوع بیشترى دارد، کم و بیش با نوعى بحران و مسئلهاى بنام دوستى با جنس مخالف مواجه هستیم. گفتار حاضر پیرامون این مسأله به بحث مىپردازد و آسیبهاى روابط بین دو جنس مخالف و دوستىهاى طرفینى را مشخص مىنماید و دلایل مخالفت با این گونه دوستىها را تبیین مىنماید.
1. اصل دوستى و محبتهر انسان سالمى به این نکته اعتراف مىکند که در وجود خود میل و گرایش به محبت کردن و دوست داشتن را احساس مىکند. آیات و روایات نیز این اصل را مسلّم فرض کرده و از این رو بیشتر به جهت دهى صحیح این گرایش پرداخته است؛ مثلاً حقوق دوستان بر یکدیگر، شرایط دوست خوب، وظایف دوست در قبال دوست، دوست بد و پرهیز از آن و ویژگىهاى آنها را بیان داشته است. نتیجه این که این میل و گرایش که نعمتى است بس عظیم، مثل سایر امیال (میل به غذا،…) باید هدایت و کنترل شود و در مسیر صحیح قرار گیرد تا بتواند در جهت کمال و رشد انسان مفید واقع شود. پروردگار ما در این زمینه هم مثل سایر موارد، به واسطه پیشوایان دین ما را راهنمایى کرده است و مسیر صحیح استفاده از این گرایش و مسیر ناصحیح آن را نشان داده است که این به خاطر اهمیت وجود دوست در سرنوشت انسان مىباشد، چرا که دوست هم مىتواند انسان را به قلههاى کمال و سعادت برساند و هم مىتواند باعث ضلالت و گمراهى انسان گردد؛ کما این که در آیات و روایات اشارات فراوانى به این مهم شده است، از جمله آیات:
«یَا وَیْلَتِی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِیلاً»(۱)
«الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»(۲)
2. معیار و ملاک دوستدر آئین اسلام معیارهاى چندى در باب انتخاب دوست خوب آمده است که در این جا به ذکر چند نمونه بسنده مىکنیم:
1. اهل ذکر و یاد خدا باشند، نماز را برپاى دارند.
«وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداهِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ»(۳)
2. مسخره کننده دین و ارزشها نباشد
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً»(۴)
3. دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد(نوع حرف زدنش، پوشش، حرکات و…)
«وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»(۵)
4. آنچه بر خود مىپسندد، بر شما هم بپسندد و آن چه بر خود نمىپسندد، بر شما هم نپسندد
«… یُحِبُّ له ما یُحِبُّ لنفسه و یکره له ما یکره لنفسه»(۶)
5. خیانت کار نباشد
امام صادق علیه السلام فرمود:
«المؤمن اخوالمؤمن عینه و دلیله لایخونه و لایظلمه و لایغشه و لایعده عدهً فَیُخلِفَهُ»(۷)
6. اگر توانایى و قدرت خود را از دست دادید، دوستى او از بین نرود.(۸)
در مجموع مىتوان گفت آن دوستى مورد سفارش اسلام است که انسان را در رسیدن به هدف خلقت – که همان کمال است – یارى رساند.سئوالى که ممکن است در این جا مطرح شود این است که چرا باید اسلام ملاک و معیار انتخاب دوستى را تعیین کند؟ و اصلاً چه نیازى به معیار و ملاک در این زمینه است؟
در جواب باید گفت که این بسته به نوع عقاید و ارزشهاى انسان دارد؛ یعنى اگر ما معتقدیم که خالقى داریم که ما را دوست دارد و به راز خلقت ما و آن چه برایمان مفید و مضر است، از همه آگاهتر است معتقد خواهیم بود که او و فرستادگانش بهترین اشخاص هستند که مىتوانند در همه زمینهها ملاکها و معیارها را تعیین کنند و حد و مرزها را مشخص نمایند. اصولاً عقل هر انسانى حکم مىکند که در هر امرى حد و حدودى لازم است، مثلاً ما همان گونه که در مصرف خوراک و پوشاک و… رعایت اعتدال مىکنیم و حدودى را لازم مىشماریم، در امر دوستى هم این مراعات را نیاز داریم. پس این که گفته شود من از هر کس خوشم آمد، او را به عنوان دوست انتخاب مىکنم، صحیح نیست؛ چون ما در امور معمولى هم حاضر نیستیم به هر کس اعتماد کنیم. به طور مثال اگر شما گوهر گران بهایى داشته باشید و بخواهید آن را به کسى بسپارید، آیا آن را به هر کس که خوشتان آمد مىدهید یا به دنبال انسانى امین و کار درست مىگردید؟ آیا قلب و دل و جان ما گرانبهاترین گوهر وجودمان نیست؟ و آیا تقدیم آنها به هر کسى که خوشمان آمد عاقلانه است؟
3. تعریف دوستى دختر و پسرمنظور ما از دوستى دختر و پسر «آن نوع رابطهاى است که صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانى باشد که از طریق دیدارهاى مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، تلفن… ایجاد مىگردد».(۹)
4. این نوع دوستى آرى یا نه؟در مجموع معتقدیم که این نوع دوستىها از نظر عقل، دین، عرف، تجربه و… صحیح نیست. دلایل این اعتقاد عبارتند از:
الف: دلایل دینى۱. پشیمانى در قیامت: همان طور که قبلاً اشاره شد، در برخى آیات تصریح شده که در قیامت برخى افراد از این که در انتخاب دوست دقت لازم را نکرده و دوستان ناباب انتخاب کردهاند، پشیمان مىگردند:
«الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»(۱۰)
دقت کنید که خلیل یعنى دوست بسیار صمیمى (به زبان امروزى عاشق) باشید. معناى آیه این است که همه دوستىها و دوستان فرداى قیامت دشمن یکدیگر مىشوند، مگر آن دوستىهایى که بر اساس تقوا بنا شده باشد؛ یعنى مورد رضایت خداوند بوده باشد.«یَا وَیْلَتِی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَاناً خَلِیلاً»(۱۱)
کسانى دست حسرت مىگزند که اى کاش فلانى را به عنوان دوست انتخاب نمىکردیم.مىتوان گفت از مصادیق و نمونههاى روشن دوستىهایى که باعث پشیمانى در قیامت مىگردند، یکى همین نوع دوستىهاى متعارف بین دختران و پسران است که بر اساس تقوا و پرهیزکارى نمىباشد.
2.نوعى زنا مىباشد:زنا اقسامى دارد و هر عضو اگر از چارچوبى که خداوند براى آن مشخص کرده فراتر رود، زناى آن عضو را مرتکب شده است.عن النبىصلى الله علیه وآله وسلم:
«لکل عضو مِن ابن آدمَ حظٌّ من الزّنا فَالعینُ زناه النظر و اللّسان زناه الکلام، الاُذُنان زناهما السمع و الیدان زناهما البطش و الرِجلان زناهما المشى»(۱۲)براى هر عضوى از اعضاى بدن انسان نوعى زنا وجود دارد؛ زناى چشم نگاه است؛ زناى زبان سخن گفتن؛زناى گوش شنیدن؛ زناى دستها لمس کردن و زناى پاها حرکت به سمت گناه.
3. درد بى درمان: آزادى در روابط بین دو جنس مخالف، طبق برخى روایات باعث پیدایش دردهاى فردى و اجتماعى مىگردد که درمانى ندارد.عن النبىصلى الله علیه وآله وسلم:
«باعِدوا بین انفاس الرجال و النساء فَإنّه اذا کانت المعاینهُ و اللقاءُ کان الداءُ الذى لا دواء له»(۱۳)
بین مردان و زنان، حریم ایجاد کنید، زیرا شکستن این حریمها آسیبهاى جبرانناپذیرى دارد.
مولوى گوید:هیچکس را با زنان محرم مدار
که مثال این دو پنبه است و شرار(۱۴)
4. نهى شدید از خلوت کردن زن و مرد نامحرم: از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم نقل شده است که فرمودند:
«ایّاکَ و الخلوهَ بالنساء والذى نفسى بیده ما خلا رجل بأمرأه إلاّ دخل الشیطان بینهما و لَاَنْ یزحم رجل خنزیر متلطِّخاً بطین و حماهٍ خیر له من ان یزحم منکبه امراه لا تحل له»(۱۵) از خلوت کردن با زنان پرهیزید! قسم به خدایى که جانم در دست اوست، مردى با زنى خلوت نمىکند، مگر این که شیطان وارد مىشود. اگر خوکى آلوده به کثافت به انسان بخورد، بهتر است از آن که شانه زن بیگانهاى با مرد نامحرم برخورد کند.
5. کرامت انسان از بین مىرود: با مثالى شروع مىکنیم؛ فرض کنید یکى از آشنایان شما هنرمند است و با خلاقیت هر چه تمامتر و زحمات طاقت فرسا تابلویى بى نظیر را نقاشى کرده است که به آن افتخار مىکند، حال اگر چند نفر آدم دزد و خیانتکار آن را دزدیده و از بین ببرند، شما چه احساسى پیدا خواهید کرد؟ آیا ناراحت مىشوید؟
پاسخ مثبت است، زیرا از او ربودهاند و… .حالا دقت کنیم به این آیه قرآن:
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ»(۱۶)
خداوند تاج کرامت و بزرگوارى بر سر انسان نهاده است.حالا اگر کسى این تابلو را برداشت و به سرقت برد، آیا جاى سرزنش هست یا نه؟ آیا اگر انسان از چشم خدا بیفتد و دارایى آخرت خود را از دست بدهد، سختتر است یا در دنیا مالى را از او بربایند؟ آیا دوستى پسران با دختران که معمولاً حرفهاى عاشقانه بین آنها رد و بدل مىشود، سلب این کرامت از انسان نیست؟
6. سلب غیرت: یکى از ویژگىهاى فرد مسلمان، داشتن غیرت و تعصب نسبت به امور مهم و حساس است؛ مثل مسأله دین، ناموس و… . در روایات فراوانى به این مسأله اشاره شده است.(۱۷)از باب نمونه:عن النبى صلى الله علیه وآله وسلم:
«انّ الغیره من الایمان»(۱۸)غیرت از ایمان نشأت مىگیرد.
ب: تبعات و پیامدهاى اجتماعى۱. ایجاد روحیه بى اعتمادى در جامعه و خانواده: وقتى روابط بین دختر و پسر عادى شد، کمترین نتیجهاش آن است که افراد در موقع خواستگارى نسبت به همسر آینده خود دچار شک و تردید مىشوند که نکند او هم دوست پسرى یا دوست دخترى داشته است!؟ همین بى اعتمادى سبب نگرانى و اضطراب شده و چه بسا همین اضطراب در آینده زندگى آنها اثرى مخرب مىگذارد.
2. افزایش طلاق و فروپاشى خانوادهها: تصور کنید با شخصى ازدواج کردهاید و بعد از مدتى متوجه مىشوید که همسر شما قبل از ازدواج، دوست دختر یا دوست پسرى داشته است. چه حالتى به شما دست مىدهد؟ حتى بر فرض اگر همسر شما همان دوست قبل از ازدواج شما باشد، آیا احتمال نمىدهید بعد از ازدواج نیز به دوستىهاى قبلى خود ادامه دهد؟ آیا شما همیشه مراقب او هستید؟طبق آخرین تحقیقات افرادى که قبل از ازدواج با یکدیگر رابطه داشتهاند، بعد از ازدواج در حل مشکلات خود عاجزند، چرا که نسبت به یکدیگر بسیار بدبین هستند.(۲۲)بنابراین، کسى که قبل از ازدواج عادت داشته که به نامحرم نگاه کند و همین نگاه مقدمه دوستىهایش مىشد، پس از ازدواج هم به نامحرم نگاه خواهد کرد و چه بسا دخترى یا زنى در نزد او از همسرش زیباتر جلوه کند. همین امر مقدمهاى مىشود جهت بهانهگیرىها و بدخلقىها که نتیجه نهایى آن طلاق است.بنابراین، نتیجه این دوستىها، طلاق بیشتر و تبعات سوء طلاق مثل فرزندان طلاق، مشکلات روانى و روحى خصوصاً نسبت به خانمها، عدم رغبت جوانان به تشکیل خانواده و تزلزل در نسلها و… است.
ج: پیامدهاى روانى و تربیتى۱. افت تحصیلى: دوستى با جنس مخالف ] مشغول شدن فکر و ذهن] عقب ماندن از تحصیل
فوکویاما(متفکر آمریکایى):دانشآموزان آمریکایى شرکت کننده در المپیادهاى جهانى، در مقایسه با کشورهاى صنعتى دیگر، نازلترین رتبه را داشتهاند.(۲۳)
2. بیمارىهاى روانى و ناامنى: کاپلان و سادوک دو روان شناس غربى که کتاب هایشان منبع و مرجع اصلى روانپزشکان در دنیا است، حدود ۹۴ بیمارى روان تنى را فهرست کردهاند که نتیجه روابط بى حد و حصر بین زن و مرد مىباشد.(۲۴)
– دچار هیجانات کاذب شدن، مثل خیال ازدواج، خوش بختى و در نتیجه شکست روحى
– قربانى شدن دختران عموماً به خاطر از بین رفتن آبرو نزد خانواده و اقوام و حتى اقدام به خودکشى در برخى موارد.
به این خبر توجه کنید: پسرى دوست دختر خود را در جاده چالوس از صخره پرت کرد و او را کشت، چون مىخواست با شخص دیگرى ازدواج کند، ولى او مانع بود.(۲۵)
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانى
چرا عاقل کند کارى که باز آرد پشیمانى
– ناآرامى انسان؛ چون غریزه جنسى فزون طلب است و دنبال دستیابى به لذتهاى بیشتر است، لذا آرامش ندارد.
3.مانع رشد و کمال: دوستىهاى غیر صحیح باعث مىگردد دختر و پسر به صورت ابزارى در آیند و هر روز، تغییراتى در آرایش، پوشش، حرکات و… داشته باشند که این چیزى جز مشغول شدن به کارهاى بى ارزش و دور شدن از هدف اصلى و شناخت خود و شکوفایى خلاقیتها و عقب ماندن از قله کمال نیست. انسان در این صورت به دنبال خواستههاى دیگران است و خودش را فراموش مىکند.
– نیازهاى انسان در یک تقسیم بندى به سه سطح تقسیم مىشوند که با نمودار ذیل مشخص مىشود:
نیازهاى فردى ۱
نیازهاى اجتماعى ۲
نیازهاى بدنى ۳
هر چه سطح نیاز به سمت بالاى مثلث برود، رفتارها شایستهتر و بهتر مىگردد، چون در سطح ۳ فقط دنبال رفع نیازهاى جسمانى است و در دومى مسائل اجتماعى و حفظ آبرو و شخصیت را در نظر دارد، اما در اولى دنبال کمال لایق است. معمولاً کسانى که دنبال دوست از جنس مخالف هستند، بیشتر به دنبال تأمین نیازهاى بدنى خود هستند و این باعث عدم رشد آن هاست.(۲۶)
د: پیامدهاى اقتصادى و سیاسى
تسلط کفار
اى غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز
کاشانه ما رفت به تاراج غمان خیز
اقبال لاهورى
غرق شدن جوانان در عشقهاى آن چنانى و دوستىهاى ناباب، نتیجهاش دورى از معنویات و رفتن به سمت فرهنگ غرب و در نتیجه تسلط غرب بر مسلمانان است.آیا تجربه اندلس اسلامى که جوانان را از راه فساد و فحشا غافل کردند و بر آن سرزمین تسلط یافتند براى ما کافى نیست؟
آیا توجه داریم که چرا آمریکا جهت جوانان مسلمان ما این همه هزینه مىکند؟ آیا به یاد این شعر سعدى نمىافتیم که:
شنیدم گوسپندى را بزرگى
رهانید از دهان و چنگ گرگى
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسپند از وى بنالید
که از چنگال گرگم در ربودى
ولیکن عاقبت گرگم تو بودى
ه . تبعات اخلاقى۱. تأثیرپذیرى شخصیت: شکل گیرى شخصیت انسان تابع نوع رفتار و کسانى است که با آنها رفت و آمد دارد. بنابراین، نوع دوست در تعیین سرنوشت و ساختن حقیقت انسان بسیار مهم است .
گر در طلب گوهر کانى،کانى
ور در پى جستجوى جانى،جانى
من فاش بگویمت همى مطلب را
هر چیز که در جستن آنى،آنى
راستى آیا جوانى بهترین فرصت براى دستیابى به کمالات نیست؟ اگر جز این است چرا یکى از سئوالات مهم شب اول قبر سئوال از چگونگى سپرى کردن جوانى است؟
مولوى مىگوید:
جان همه روز از لگد کوب خیال
وز زیان و سود وز خوف زوال
نى صفا مىماندش نى لطف و فر
نى به سوى آسمان راه سفر(۲۷)
2.انحطاط اخلاقى:ریشه بسیارى از مفاسد اخلاقى از همین دوستىها ناشى مىشود که سبب سقوط انسان در گناه و معصیت مىگردد. ما نمونه بارز آن را در جوامع غربى شاهدیم که طبق آمار در دهه ۱۹۹۰، از هر سه کودک آمریکایى، یکى نامشروع بوده است.از همین روست که انحطاط اخلاقى در غرب باعث نگرانى شده است.(۲۸)همین دوستىها و نگاهها باعث مىشود از دیدن جمال یار و دوستى با او غافل شویم.
کاشکى از غیر تو آگه نبودى جان من
خود ندانستى بجز تو جان معنا دان من
هر چه بینم غیر رویت نور چشمم کم شود
هر کسى را ره مده اى پرده مژگان من
5. سیره عملى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و اهلبیتعلیهم السلام
اگر پیامبر طبق نص قرآن اسوه حسنه است که:
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»(۲۹)بدرستى که رسول خدا براى شما الگوى نیکویى است.بنابراین کافى است مرورى بر سیره اجتماعى حضرت در این باره بیفکنیم:
1. چشم هایش افتاده بود؛ یعنى نگاهش بیشتر به زمین بود.
2. به هر کس به میزان فضیلتى که در دین داشت احترام مىگذاشت و محبت مىنمود.(۳۰)
3. از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نقل شده است:
«انّه نهى عن محادَثهِ النساء یعنى غیرَ ذوات المحارم و قال: لا یخلُوَنَّ رجلٌ بامرأهٍ فما من رجلٍ خلا بامرأهٍ الاّ کان الشیطانُ ثالثَهُما»(۳۱)
آن حضرت از گفتگوى مردان و زنان نامحرم با یکدیگر نهى کرده و مىفرمود: نباید هیچ مردى با زن نامحرم در مکان خلوت گفت وگو کند، زیرا هیچ مرد و زن نامحرمى با هم خلوت نمىکنند مگر این که شیطان در خلوت آنان حضورى وسوسهانگیز پیدا مىکند.
4. امام باقر علیه السلام فرمود:«محادثه النساء من مصائد الشیطان» (۳۲)گفتگوى با زنان (نامحرم) از دامهاى شیطان است.
5. امام صادق علیه السلام فرمود:«فیما أخذ رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم من البیعه على النساء ان لایحتبین و لایقعدن مع الرجال فى الخلاء » (۳۳)در بیعتى که رسول خدا از زنان گرفته است نشست و برخاست نکردن زنان با مردان در خلوت از جمله شرطهاى بیعت اوست.
6. امام صادق علیه السلام: على علیه السلام از سلام کردن به زنان جوان کراهت داشت…(۳۴)
7. حضرت زینب علیها السلام در مجلس یزید خطاب به یزید چنین فرمود:
«آیا سزاوار است که زنان و کنیزان تو در پناه پرده باشند ولى دختران رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم چهرههاشان نمایان باشد به طورى که مردان نامحرم به آنان چشم بدوزند»(۳۵)در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان (عج) به نقل از آن بزرگوار مىخوانیم که آن حضرت از برهنگى و پریشانى موهاى خاندان عصمت و طهارت در عصر عاشورا چنان آزرده است که مىفرماید:«من باید براى این صحنه خون گریه کنم»
6. ویژگىهاى یاوران حضرت مهدى (عج)اگر ما منتظر ظهور هستیم، پس باید قلب خود را محل عشق و محبت به حضرت قرار دهیم و از آن چه موجب نارضایتى اوست بپرهیزیم، چنان چه یاران حضرت در روایت این گونه توصیف شدهاند:
– دور او مىچرخند و از شدت عشق به حضرت با جان از او محافظت مىکنند.
– مطیع اویند؛ حتى از کنیز در برابر مولاى خود مطیع ترند.(۳۶)
آیا مىشود سراغ دوستى از جنس مخالف رفت و حرفهاى عاشقانه به او زد و آن وقت دم از منتظر بودن زد؟
عن السجادعلیه السلام :
آگاه باشید که مبغوضترین مردم نزد خدا کسى است که بر سنت و مذهب امامى باشد، ولى به اعمال او اقتدا نکند.(۳۷)
7. راههاى جلوگیرى از دوستىهاى غیر صحیح۱. تقویت مبانى دینى و اخلاقى در خود
2. ترغیب به ازدواج و فراهم آوردن زمینههاى آن
3. مشغول شدن به فعالیتهاى علمى و هنرى و…
4. توجه به پیامدهاى سوء آن
5. کنترل نگاه؛ چرا که به قول احمد شوقى شاعر عرب:
«نظره ] فابتسامه ] فسلام ] فکلام ] فموعد ] فلقاء»
نگاه ] لبخند ] سلام ] سخن(گفتگو) ] قرار ] دیدار
حسن ختام
عاشق حالى نه عاشق بر منى
بر امید حال بر من مىتنى
آن که یک دم کم،دَمى کامل بود
نیست معبود خلیل، آفل بود
و آن که آفل باشد و گه آن و این
نیست دلبر لااحب الآفلین
آن که او گاهى خوش و گه ناخوش است
یک زمانى آب و یک دم آتش است
برج و مه باشد و لکن ماه نه
نقش بت باشد، ولى آگاه نه(۳۸)
آسیب شناسى روابط دختر و پسر

- فروردین 13, 1392
- 00:00
- No Comments
- تعداد بازدید 196 نفر
- برچسب ها : اخلاق, اخلاق اجتماعی, انحطاط اخلاقى, تأثيرپذيرى شخصيت, تهديدهاي رواني و رفتاری, تهدیدها, جوان, حجاب, دانستنی ها, دوست پسر, دوست دختر, عشق و محبت, مشاوره
اشتراک گذاری این صفحه در :

مدت زمان شیردهی نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۹
هم کفو بودن در ازدواج
۱۴۰۴/۰۱/۱۸
روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
اذان و اقامه نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۶
از زندگی تا شهادت سید حسن نصرالله
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
مفهوم «کوثر» در قرآن و ارتباط آن با شخصیت حضرت زهرا (س) چیست؟
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
رعایت حریم خصوصی دیگران در قرآن، احادیث و آثار امام
۱۴۰۳/۰۸/۱۶