پاسخ:
یکی از آموزه هایی که همواره از سوی کلیسا برای جوامع مسیحی القاء می شود مسأله اعتقاد به تثلیث است. همان گونه که می دانید مطابق تلقی مسیحیت تثلیث عبارت از «اب»، «ابن» و «روح القدس» است. مراد از «أب» براساس ادبیات کتاب مقدس، خداوند است. براساس گزارش اناجیل موجود، حضرت عیسی به شاگردان خود سفارش کرده که: «خدا را در دعاهای شان، پدر آسمانی بخوانید»[۱] و مراد از «ابن» یا پسر؛ حضرت مسیح است. براساس قطعنامه «نیقاوی» در سال ۳۲۵ میلادی فرزندی حضرت مسیح برای خدا،نه به صورت مجازی و تشریفی بلکه بصورت حقیقی تلقی می گردید: «عیسی مسیح پسر خدا،مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است. خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی که مولود است نه مخلوق از یک ذات با پدر…»[۲] بنابراین در عقیده رسمی مسیحیت، مسیح فرزند حقیقی خدا تلقی گردیده است.
مراد مسیحیت از روح القدس، وجود فعال و توانای خداوند در زمین است. که بوسیله آن حضرت مسیح در شکم مادر خود قرار گرفت. روح القدس تعلیم جامعه مسیحیت را به عهده دارد و در عهد جدید از روح القدس به عنوان تسلّی دهنده، روح حکمت و ایمان، روح شجاعت، محبت و شادی، نامبرده شده است.»[۳]
براساس نگرش مسیحیان، میان «أب» و «إبن» و «روح القدس» فرع و اصلی وجود ندارد. همه اینها از ارزش و اصالت یکسان برخوردارند. در عین اینکه از هم متمایزاند، واحد اند. مانند قوه حافظه و دراکه و اراده…»[۴] یعنی هر یک از «اب» و «ابن» و «روح القدس» خداوند تمام عیار و کامل است. در عین اینکه هر کدام خدای کامل است، هر سه تای شان نیز واحد حقیقی اند. «اقنوم أب» «أقنوم ابن» و «اقنوم روح القدس» در عین کامل بودن در الوهیت و متمایز بودن از هم،واحد حقیقی اند.»[۵]
عقل سلیم و تثلیث:
با توجه به تبیین تثلیث، باید گفت که این گزاره، با هیچ توجیهی از نظر عقل پذیرفتنی نیست. زیرا در ستیز با حکم عقل می باشد. ممکن است گزاره های دینی موافق عقل باشد و ممکن است موافق عقل نباشد اما عقل گریز باشد مانند تعداد رکعات نماز و … اما هیچ گزاره دینی نباید در تضاد کامل و صریح با عقل باشد والّا از حقانیت برخوردار نیست. تثلیث گزاره عقل ستیز است. به دلائل ذیل: ۱) تثلیث با توحید حقیقی متباین است بگونه ای که با فطرت و بدیهیات اولیه عقلی در تضاد می باشد. مثل اینکه بگوئیم عدد یک همان عدد سه است. و برعکس. ۲) اگر هر یک از اقانیم سه گانه خداوند کامل و تمام عیار باشد، مستلزم تعدد خداوند است. و شرک صریح و بی نقاب می باشد. عقل هرگونه مانند و بدیل و شریک را از خداوند کامل غنی بالذّات و واجب الوجود نفی می کند. زیرا موجودی که صداقت در وجود و تمحض تام در کمال و وجود دارد، هرگز تعدد پذیر نیست. والا مستلزم محدودیت و ترکیب و احتیاج است. و با غنای ذاتی و أطلاق آن ناسازگار است.
تثلیث و ترکیب خارجی:
اگر از تعدد خداوند صرفنظر کنیم و بگوییم سه گانه بودن خداوند ولو با بساطت و وحدت خداوند متعارض است، اما امکان اینکه خدائی در یک ترکیب طبیعی، اتحاد پیدا کند، وجود دارد. اما واقع غیر این است زیرا مراد از ترکیب در اینجا ترکیب خارجی که عبارت از ماده و صورت است، می باشد چنین ترکیبی وقنی ممکن است محقق شود که سه چیز، یکسان و برابر مطرح نباشد بلکه یکی استعداد و قوه محض است و دیگری فعلیت محض در حالی که در تثلیث أب و ابن و روح القدس چیزی به عنوان قوه و فعل مطرح نیستند. بنابراین ترکیب اب، و ابن و روح القدس، ناممکن است. و غیرقابل تحقق است. اگر مراد از ترکیب تثلیث، ترکیب ذهنی یعنی امکان وجودباشد نیز سخن مردود است زیرا اوّلاً هیچ یکی از اقانیم ثلاثه بصورت متفاوت ممکن و وجود مطرح نشده است برغم اینکه اگر چنین چیزی را با تسامح بپذیریم باید قبول کنیم که تمام ممکنات شایستگی الوهیت را دارا است.
اگر تثلیث را یک راز ایمانی و تعبدی تلقی کنیم در این صورت چرا تربیع و تخمیس و … را به عنوان یک راز ایمانی قبول نمی کنیم برای اینکه تثلیث نسبت به تربیع و… هیچ رجحانی ندارد. همگی به یک اندازه عقل ستیز می باشد. تثلیث بدان علّت به نام راز ایمانی مطرح شده است که با عقل و خداوند در ستیز است. پس هر چیزی که ضد عقل باشد می تواند یک راز ایمانی بحساب آید!! مزید بر اینکه مستلزم تعارض عقل با دین می گردد در حالی که نباید دین با عقل در تعارض باشد.
ریشه تثلیث: قرآن کریم نسبت فرزند داشتن به خداوند،[۶] و نیز غلو درباره بندگان خداوند را[۷] (که الوهیت مسیح و تثلیث از مصادیق بارز غلو می باشد) پیروی از توهمات و تمایلات اقوام مشرک پیشین می شمارد. بنابراین ریشه تثلیث در عقاید مشرکان و بت پرستان نهفته است که در مرور زمان وارد اندیشه مسیحیت گردیده است. بخصوص ثالوث هندی که مرکب از «کریشنا»، «برهما»، و «سیفا» می باشد که قدیمی ترین تثلیث در اندیشه مشرکان است.[۸] مزید بر این که در عهد جدید درباره تثلیث سخن گفته نشده است و تا سال ۱۸۰ میلادی از تثلیث خبری نبود بعد از آن تاریخ است که مسیحیت با تثلیث مواجه می شود.[۹]
نتیجه: تثلیث علاوه بر اینکه ضد عقل و اندیشه سالم است. ریشه در اناجیل موجود هم ندارد. بلکه تاریخ ورود آن در مسیحیت قریب دو قرن بعد از ظهور مسیحیت بوده است. و مشابهت سابقه آن در عقاید مشرکان اثبات می کند که چنین گزاره ای غیر ألاهی و دینی است. و هرگز از حقیقت برخوردار نیست باطل محض و امر کاملاً موهوم و خرد آزار است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ . المیزان، ج ۶، از ص ۷۰ تا ص ۷۹، ذیل آیه ۷۳ مائده، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، طبع سوم، ۱۳۹۰ هـ . ق.
۲ . شیرازی، آیت الله مکارم، تفسیر نمونه، ج ۴، از ۲۲۰ تا ۲۳۰، دارالکتب الاسلامیه، طهران، بی تا.
۳ . رضا، رشید، تفسیر المنار، ج ۶، از ص ۸۸ تا ص ۱۰۲، طبع دوم، دارالمعرفه، بیروت، بی تا.
[۱] . توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، سمت،چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص ۱۴۹.
[۲] . همان/۱۴۷.
[۳] . همان/۱۴۹.
[۴] . جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چ چهارم، ۱۳۷۰، ص ۶۴۳.
[۵] . رشید رضا، المنار، بیروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، بی تا، ج ۶، ص۸۷ ـ ۸۶.
[۶] . توبه/۳۰.
[۷] . مائده/۷۷.
[۸] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی تا، ج۵، ص۴۹.
[۹] . آشنایی با ادیان بزرگ، ص ۱۴۸.
آیا تثلیث از نظر عقل مورد پذیرش است؟!
- آذر ۱۴, ۱۳۹۳
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 90 نفر
- برچسب ها : اعتقاد به تثليث, پرسش و پاسخ, روح القدس, فرقه های سری, مسيحي