دل ز تنهایی به جان آمد، خدا را همدمی!
شکی نیست که یکی از مزایای ازدواج، گسترش شبکه تعاملات اجتماعی است. وقتی شما ازدواج می کنید، به غیر از خانواده خودتان با خانواده همسرتان هم ارتباط پیدا می کنید. به علاوه امکان دارد بعد از ازدواج با دوستان متأهل دوران دانشکده خودتان و یا دوران سربازی همسرتان هم شروع به رفت و آمد کنید. اگر همه این ها را هم کنار بگذارید، صِرف حضور پر مهر همسرتان نقش زیادی در بیرون آمدن شما از لاک خودتان دارد. به خاطر همه این دلایلی که گفته شد، از شما که هنوز مجرد هستید، اصلاً عجیب و دور از انتظار نیست که از تنهایی تجرد گلایه کنید و دلتان برای داشتن یک همدم و همسر قنج برود!
ازدواج از روی تنهایی ممنوع
درست است که ازدواج تعاملات فردی و اجتماعی شما را افزایش می دهد و می تواند حس تعلقتان به گروههای مختلف را بیشتر کند، اما این اصلاً به آن معنا نیست که اگر مجردید و احساس تنهایی به سراغتان آمده باید در اسرع وقت ازدواج کنید! به بیان ساده تر شما نباید از روی تنهایی تصمیم به ازدواج بگیرید. چون ازدواج از روی تنهایی سه زیان مهم دارد که ممکن است وضعیت شما را در چند سال آینده حتی از وضعیت حالایتان هم بدتر کند:
۱. انتخاب غلط. شاید برایتان پیش آمده باشد که برای مثال در یک عصر جمعه پاییزی که دلتان هم حسابی گرفته است از خانه بیرون زده باشید و یکی دو ساعت بعد با یک بغل پر از خرت و پرت که خریده اید به خانه برگشته باشید. احتمالاً وقتی دارید لباستان را عوض می کنید از خریدهایی که کرده اید احساس رضایت می کنید. ساعتی بعد وقتی پای تلویزیون می نشینید به فکرتان می رسد که ای کاش فلان چیز را با فلان رنگ خریده بودید. کمی بعدتر، سر سفره شام وقتی اولین لقمه را به دهان می گذارید به این فکر می کنید که حالا این خرت و پرت ها را کجا جا بدهید؟ و بالأخره وقتی سرتان را روی بالش می گذارید با خودتان می گویید «ای بابا، پولم رو خرج چه چیزهایی کردم». این مثال آشنا یک نمونه ساده و کم ضرر از تصمیماتی است که خیلی از افراد به خاطر فرار از شرایط نامطلوب روانی شان می گیرند و بر اساس آن اقدام می کنند. حالا حسابش را بکنید که اگر به جای یک عصر دلگیر جمعه، احساس تنهایی شما باشد و به جای تصمیم به خرید، تصمیم شما به ازدواج باشد، چقدر احتمال دست زدن شما به یک انتخاب اشتباه بیشتر خواهد بود؟ و تبعات آن اشتباه هم چقدر تلخ تر خواهد بود؟
۲. افزایش احتمال کشمکش. تازه اگر موردی که برای ازدواج انتخاب کرده اید، مناسب هم از آب در بیاید باز هم معلوم نیست که با ازدواج احساس تنهایی از جان شما رخت بربندد. چرا که شما در دوران قبل از ازدواج مدت زیادی را با این احساس زندگی کرده اید و از همسری که بتواند تنهایی تان را پر کند برای خودتان کلی رؤیا بافته اید. در چنین شرایطی کافی است فقط یک بار رؤیایتان محقق نشود تا شما همسر بیچاره تان را به باد انتقاد بی مهری بگیرید و این آغاز یک ماجرای پرکشمکش در زندگی مشترک شما خواهد بود.
۳. افزایش احتمال طلاق. وقتی که شما احساس تنهایی می کنید، احساس می کنید بخشی از وجودتان خالی است. در اغلب موارد این احساس خلأ با ازدواج پر نمی شود. چون شما در درون احساس کمبود می کنید. با این اوضاع شما آمادگی کافی برای رساندن زندگی مشترکتان به سر منزل مقصود یعنی «ما شدن» را نخواهید داشت. و از آنجایی که وقتی زن و شوهر نتوانند به نقطه «ما» برسند، احتمال اینکه به مشکلات اساسی بربخورند زیاد است در نتیجه احتمال اینکه کار زندگی تان به طلاق ختم شود هم زیاد خواهد بود.