ازدواج می کنیم چون عاشق شدیم

ازدواج می کنیم چون عاشق شدیم

ازدواج براى تعدادى از زنان و مردان، حکم سر و سامان گرفتن را دارد. براى این افراد ازدواج سمبلى از آغاز بلوغ فکرى و تکامل است به نحوى که زندگى آنان تنها در سایه ازدواج‏کردن معنا پیدا مى‏کند. براى تعدادى دیگر از زنان و مردان ازدواج تنها یک مقوله است که باید سر گیرد. بدین معنا که چون سایرین ازدواج مى‏کنند پس آنان نیز باید بدین امر مبادرت ورزند. به عبارت دیگر رسمى است که نمى‏توان به آن تن در نداد.
ازدواج براى تمامى زنان و مردان یک تصمیم‏گیرى بزرگ و اساسى بوده که نه تنها سرنوشت آنان را رقم خواهد زد بلکه باعث گسترش اعضاى خانواده، بقاى نسل و افزایش افراد جامعه خواهد شد.
بنابراین انعکاس کلى هر ازدواجى به صورت مستقیم و غیر مستقیم به جامعه و اجتماع برخواهد گشت. با این تفاصیل تعجبى ندارد وقتى دختران و پسران تصمیم مى‏گیرند ازدواج کنند، شدیدا هیجان‏زده و نگران مى‏شوند. این هیجان و نگرانى از این بابت است که آیا تصمیم‏گیرى آنها صحیح و اصولى بوده و آیا آنها فرد مورد نظرشان را در زندگى پیدا کره‏اند؟
دلایل دختران و پسران را جهت مبادرت به امر ازدواج مى‏توان به این صورت دسته‏بندى کرد:«ازدواج می کنیم چون عاشق شده ایم». بعضى‏ها مى‏گویند ازدواج مى‏کنیم چون به طرف مقابل علاقه داریم و یا اینکه دلیل ازدواج‏شان را عشق به طرف مقابل عنوان مى‏کنند. البته عشق نمى‏تواند و نباید تنها دلیل ازدواج باشد اما در تداوم زندگى مشترک و داشتن رابطه زناشویى سالم و موفق، جزئى مهم و اساسى است.«ازدواج مى‏کنیم تا متعهد شویم». این جمله‏اى است که بسیارى از والدین و دختران و پسران خاطرنشان مى‏کنند. طبق نظر آنان ازدواج فرد را متعهد و پاى‏بند زندگى و مسئولیت‏پذیر مى‏سازد.«ازدواج می کنیم چون رسم است.» براى برخى نیز ازدواج به دلیل دیگرى صورت مى‏گیرد. آنها زندگى مشترک را جزئى از فرهنگ دانسته و معتقدند ازدواج جزء اساسى باورهاى فرهنگى و مذهبى محسوب شده و سهم اساسى در مجموعه ارزشى ذهن آدم‏ها در جامعه به شمار مى‏آید.« ازدواج می کنیم تا خوشبخت شویم». تعدادى نیز فکر مى‏کنند فرد مورد نظرشان را یافته‏اند و معتقدند او همان فردى است که خوشبختى‏شان را تضمین مى‏کند. به این ترتیب با ازدواج با او، فکر مى‏کنند خوشبختى را نصیب خود مى‏سازند.
اگر فکر مى‏کنید باید ازدواج کنید تا فقط سایه کسى بالاى سرتان باشد یا امنیت‏تان را به دست آورده و تأمین شوید ، در اشتباه مى‏باشید. یعنى با این اهداف نباید تن به ازدواج دهید. امنیت یا تأمین مالى یا در آمدن از تنهایى نمى‏توانند عامل شادى در زندگى باشند.
بعضى‏ها فکر مى‏کنند هر طورى شده باید ازدواج کنند زیرا از تنها ماندن وحشت دارند. اگر دلیل شما از ازدواج‏کردن این است، باید بگوییم بهتر است در یک کشورى کوچک بمانید تا تمام زندگى‏تان را در یک کمد بزرگ که به اشتباه انتخاب کرده‏اید سپرى نمایید.«ازدواج می کنیم تا بچه دار شویم » بچه‏دار شدن هم دلیل ازدواج براى بعضى‏ها محسوب مى‏شود. اگر چه صاحب اولاد شدن و بقاى نسل، یکى از مسائل محورى زندگى مشترک است، اما اگر تنها و فقط به دلیل اینکه صاحب فرزند شوید ازدواج مى‏کنید، راه به صواب نمى‏ برید زیرا بچه‏ها به یک محیط شاد و مناسب براى زندگى احتیاج دارند. آیا با یک ازدواج غلط چنین امکانى از آنها سلب نمى‏شود؟
ازدواج می کنیم تا عروس و داماد شویم». رؤیاى عروس‏شدن و یا دامادشدن هم براى تعدادى دلیل ازدواج قلمداد مى‏شود و البته آنان توجه ندارند این مراسم چند روز بیشتر طول نمى‏کشد و عروس‏شدن یا دامادشدن با هدف داشتنِ صرفا یک مراسم عروسى، دوام چندانى نخواهد داشت.
شاید شما و اطرافیانتان دهها دلیل دیگر نیز براى ازدواج داشته باشید. نوع دلیل آنقدرها مهم نیست بلکه آنچه اهمیت دارد آن است که شما و همسر آینده‏تان به روشنى و با صداقت در باره دلایل ازدواج با هم صحبت کرده باشید و در نهایت اطمینان حاصل نمایید که انگیزه‏ها و اهداف شما در زندگى مشترک با هم تطابق دارد.
در امر ازدواج میزان توقع و انتظارات آنقدر مهم نیست بلکه آنچه اهمیت دارد آن است که هر دو نفر انتظارات و توقعات مشترکى داشته باشند و هر دو نفر تلاشى مشترک را جهت رسیدن به هدف مشترک آغاز نمایند.
زمانى که انتظارات و توقعات دو طرف متفاوت باشد، همواره یکى از دو نفر ناامید و سرخورده خواهد شد. البته باید گفت انتظارات و نگرانى‏هاى زن و مرد تحت تأثیر عوامل بسیار زیادى قرار مى‏گیرند. تجربه دوستان قبلى، روابط فامیلى و خانوادگى افراد، محیط رشد و بسیارى عوامل دیگر در این مسئله دخیل هستند. و البته به یاد داشته باشیم یکى از مؤثرترین عوامل در این زمینه، خانواده‏هاى طرفین است.
با این توضیحات هر چه پسر و دختر صادقانه و بى‏پرده در مورد خود و احساسات‏شان صحبت کنند ، در آینده از همدیگر حمایت بیشترى خواهند داشت. در این صورت اختلاف نظرهایشان روشن شده ، براى آنها دلیل پیدا کرده و راه حل‏هاى بهتر و مناسب‏ترى براى تداوم زندگى مشترک پیدا مى‏کنند. حقیقت این است: یک ازدواجِ خوب و سالم براى سلامتى نیز مفید بوده در حالى که ازدواجِ اشتباه و مشکل‏دار یک ورشکستگى جسمى و روحى تمام‏عیار براى زن و مرد به حساب مى‏آید.همه افراد انتظار دارند همسر آینده‏شان فردى سازگار بوده، ارزش‏هایى مشابه خودشان داشته و باعث شادى و خوشبختى‏شان شود. بنابراین بهتر و لازم است براى انتخاب همسرتان بیشتر از انتخاب خانه و شغل اهمیت قائل شده و وقت و فکر و انرژى صرف کنید. ابتدا دلیل محکم و عقلانی برای آن داشته باشید ،چرایی قوی که بعد از ازدواج وقتی مشکلی در زندگی تان رخ داد،باعث شود با چگونگی های زندگی بسازید نه با اولین مشکل به فکر قطع رابطه بیافتید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا