جامعهشناسان معتقدند که پایههای هر جامعه، ریشه در ارزشها و نظام عقیدتی آن دارد. بنابراین برای تضعیف هر جامعه، کافی است تا فرهنگ آن را تضعیف کرد. با این کار افراد جامعه از خود بیگانه شده و خلاف آنچه که حقیقت فرهنگی آنها را تشکیل میدهد، رفتار میکنند. تهاجم فرهنگی، اندیشهها، افکار و شخصیت آنها را مسخ و نابود میسازد، خلاف تهاجم نظامی که، یورشی ملموس و قابل درک است و به سادگی مورد قبول و حمایت قرار نمیگیرد و با آن سرسختانه مبارزه میشود، تهاجم فرهنگی بسیار مرموز، ناپیدا و خزنده است که بسان میکروب، پیکر و تنه جامعه را دچار ضعف و بیماری مینماید. اما تهاجم فرهنگی و فکری، خانواده و به خصوص جوانان را از درون در هم میریزد، اندیشه، اخلاق و سلوکشان را تباه میگرداند و سرانجام با میل و رغبت خود به خدمت مهاجمان درمیآیند. گسترش روزافزون ماهوارهها، گسترش بیبندوباری و به وجود آمدن فساد فراگیر در جامعه و به انحطاط کشیده شدن برخی از جوانان و گسترش روزافزون مشروبات الکلی، ایجاد گروههای غربی مانند: هویمتالها، رپها و شیطانپرستها، تمایل به مدگرایی و… همه و همه نشان از هدفمند بودن این تهاجم از طرف دشمن داشت. سیلی از نتایج این تهاجم همهجانبه و عمیق بر روی اندیشه و عواطف و زندگی افراد، از دست دادن و ضعف احساس و افتخار و بالندگی به هویت و شخصیت غرب است و پیدایش پدیده اجتماعی زهرآگین دنبالهروی چشمبسته و همهگیر، از تمام دستاوردهای مادی و معنوی غرب میباشد.
میتوان گفت خانواده کانون توجه حملات ابزارهای مدرن تهاجم فرهنگی است و با تضعیف آن بسیاری از اهداف تهاجم فرهنگی محقق میشود. مسلماً جوامع مختلف تشکیلشده از واحدهای کوچکتری چون خانواده هستند. به همین دلیل مهمترین هدف برای نابودسازی یک جامعه و فرهنگ آن، نابودسازی افراد از طریق برهم زدن آرامش روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنهاست که این هدف جایی نیست مگر خانواده.
بدون شک با توجه به انواع خانواده و روشهای تربیتی و تصمیمگیری در آنها مقابله با تهاجم فرهنگی نیز متفاوت میشود. بیتردید نمیتوان در همه جای جامعه پلیس و نیروهای کنترل رسمی را قرار داد اما میتوان با آموزش صحیح به خانوادهها، آنها را در مقابل این تهدیدات بنیانبرانداز، واکسینه نمود. خانوادهها با کنترل فرزندان خود کمک بسیار زیادی به سلامت خود و جامعه میکنند. اغلب افراد گمان میکنند که از آسیبهای اجتماعی در اماناند و این مسائل تنها گریبانگیر دیگران است. بسیاری از والدین از مشاهده مدهای مو و لباس در فرزندان و یا مشاهده کجرویهایی نظیر اعتیاد به مواد مخدر، انحرافات جنسی و رفتارهای ضد اخلاقی از سوی جوانان خود عبرت نمیگیرند و در اکثر موارد موضوعات مذکور را ناچیز جلوه میدهند. باید توجه داشت که راهحل نهایی برای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست. بلکه آگاهانه باید ابتدا مسائل را شناسایی نموده و برای حل آن اقدام نمود. دقت کنیم همان طور که ویروسهای بیماریزا میتوانند بدن ما را در خطر نابودی قرار دهند، ویروسهای ضد فرهنگی نیز میتوانند به نحو بسیار کشندهتری جامعه را دچار بحرانهای هویت؛ نسلی، جنسی، عقیدتی و حتی سیاسی و اقتصادی نمایند. بنابراین همان طور که به مراقبت اعضای خانواده در برابر بیماریهای جسمی میپردازیم، باید آنها را در برابر بیماریهای بسیار خطرناک فرهنگی نیز ایمن کنیم.
ایجاد تربیت دینی در شیوههای تربیتی کودکان میتواند آنها را در مقابل بسیاری از این ویروسهای ضد فرهنگی واکسینه نماید. بدین گونه نیروهای غربزده مدام و به طور مستمر، برای احضار نمودن مکانی، اسلام را در چهاردیواری مساجد محدود گردانیده و زمان آن را در هفته به روزهای جمعه و در سال به ماه رمضان و احکام آن را به اقامه نماز و روزه و برخی اعمال محدود مینمایند و اسلام را از اثرگذاری و توجیه اجتماعی محروم میکنند.
علامه محمد اقبال فیلسوف شرق در این مورد چه خوب گفته است:
شرق را از خود برد تقلید غرب باید این اقوام را تنقید غرب
قوت مغرب نه از چنگ و رباب نی ز رقص دختران بیحجاب
نی زسحر ساحران لاله روست
نی ز عریان ساق و نی از قطع موست
محکمی او رانه از لادینی است نی فروغش از خط لاتینی است
قوت افرنگ از علم وفن است از همین آتش چراغش روشن است
حکمت وفن ای جوان شوخ وشنگ مغز میباید نه ملبوس فرنگ
اندرین ره جز نگه مطلوب نیست این کله یا آن کله مطلوب نیست
فکر چالاکی اگر داری بس است طبع ادراکی اگر داری بس است
اعجاز علمی – سازمان تبلیغات اسلامی