پرده برداری های علمی از رمزورازهای طبیعت، آگاهی هایی است که با کوشش دانشمندان سختکوش به ثمرمی رسد؛ و از آنجا که انسان جایزالخطاست، ممکن است دانشمندان تا رسیدن به یک اصل علمی تردیدناپذیر، در ارائه یک نظریه، خطاکرده باشند. پس هرگاه به نظر، نظریه، یا یافته ای علمی برخورد کردیم و آهنگ آن کردیم که درستی آن را دریابیم، شایسته است به مصداق آیات زیر که دو آیه اول خطابش به مسلمانان است؛ و چهار آیه پس از آن، همه انسان ها را موردخطاب قرارداده، به این کتاب شریف رجوع کنیم، تا درصورتی که آن موضوع را در این کتاب یافتیم، درستی یا نادرستی آن موضوع را بازشناسیم:
* تفصیل کل شیء و هدیً و رحمهً لقوم یؤمنون(یوسف: ۱۱۱)
* تبیاناً لکل شیء و هدیً و رحمهً و بشری للمسلمین(نحل: ۸۹)
* ولقد صرفنا فی هذاالقرآن للناس من کل مثل و کان الانسان اکثر شیء جدلاً (کهف: ۵۴)
* ولقد صرفنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل فابی اکثرالنّاس الاّکفوراً (اسراء: ۸۹)
* ولقد ضربنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل لعلّهم یتذکّرون (زمر: ۲۷)
* ولقد ضربنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل و لئن جئتهم بایه لیقولنّ الّذین کفروا ان انتم الاّ مبطلون (روم:۵۸)
البته این بازشناسی ، خود، نیازمند تدبّر همیشگی در این منبع عظیم الهی و بصیرت یافتن از آن است؛ چنانکه فرمود:
‹ قدجائکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها و ما انا علیکم بحفیظ و کذلک نصرف الایات و لیقولوا درست و لنبینّه لقوم یعلمون (انعام: ۱۰۴و ۱۰۵)
ترجمه: به درستی که آمد شما را بصیرت هایی از سوی پرودگارتان. پس کسی که(با آن) بصیرت یافت، پس برای خودش است، و کسی که کورشد،(چشم خود را بر بصیرت ها بست) پس بر اوست(همان شایسته اوست)؛ و من نگاهبان شما نیستم؛ و اینچنین به کارمی بریم آیات و نشانه ها را و(با این حال) می گویند درس خوانده ای(آیه ها از توست) و همانا که قرآن را برای گروه دانایان به روشنی بیان می کنیم.
بنابراین باید با تدبرکردن در آیات حق، از این بصیرت ها بهره مند شویم و نباید به ترجمه ها و شرح ها و حتی برخی تفسیرهای موجود بسنده کرد، زیرا پیشداوری هایی که در این کتاب ها وجوددارد، ممکن است ما را نیز به اشتباه بیندازد و به جای پرده برداری، پرده ای ضخیم بر دیدگان ما بیفزاید که نتوانیم هیچگاه به حقایق قر آنی دست یابیم.
از سوی دیگر نباید از نظر دورداشت که هرگاه قرآن کریم موضوعی علمی را درست بداند، گذشته از اینکه حقانیت خود را بیشتر ثابت کرده است، این درس را نیز به ما می آموزد که پیش از آنکه غربیان(یا شمالیان ـ به مصداق اصحاب الشّمال قرآن و شمال و جنوب سیاسی) بر ما پیشی بگیرند، ما باید با تدبّر و اندیشیدن در آیات الهی، از هدایت های آن بهره مندشویم. متأسفانه در علوم عقلی کمتر، از این منبع پرفیض الهی بهره برداری شده است، به گونه ای که می توان گفت قرآن کریم همواره و بویژه در زمینه علوم عقلی مهجور مانده است.
لازم است برای روشن شدن ذهنها و اندیشه ها، یاداوری شود که برخی کسان، که شناخت درستی از قرآن ندارند، چه از قشر روشنفکر و چه از قشر سنت گرا؛ هریک به گمان خود می گویند به این راه نرویم که قرآن را با علوم امروزی و اثباتی رودررو سازیم. اما نظر قرآن کریم درباره خود، خلاف آن است؛ زیرا در آیات بسیاری ما را سفارش می کند تا به تفکر در آیاتش که در بسیاری موارد ریشه در طبیعت و در ماهیت اجسام دارد، و دانش تجربی نامیده می شود، بپردازیم.
برای نمونه، در آیه زیر تدبرمی کنیم؛ و متوجه می شویم که در یک آیه نسبتاً کوتاه، به ده نوع علم اشاره می کند، شامل: کیهان شناسی، ستاره شناسی، زمین نگاری(جغرافیا)، فیزیک، گیاه شناسی، کشاورزی، زمین شناسی، شیمی، جانورشناسی، و هواشناسی. و در پایان آیه می فرماید در آنها نشانه هایی است برای قومی (گروهی، ملتی، امتی) که می اندیشند. یعنی اینکه هر ملتی می تواند در این زمینه ها بیندیشد؛ ولی ای امت مسلمان شما با هدایت من در این مسابقه پیشی گیرید:
ان فی خلق السموات والارض واختلاف الیل و النهار والفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابه و تصریف الریاح والسحاب المسخر بین السماء والارض لأیات لقوم یعقلون (بقره: ۱۶۴)
مندل که یک کشیش اهل اندیشه و کاوش بود در زمینه یکی از همین موارد اندیشید و پایه گذار دانش ژنتیک شد.
افلاینظرون الی الابل کیف خلقت و الی السماء کیف رفعت و الی الجبال کیف نصبت والی الارض کیف سطحت (غاشیه: ۱۷ تا ۲۰)
قرآن کریم در این آیات ما را به چهار دانش تشویق کرده است:
* جانورشناسی(شناخت شتر نیازمند شناخت دیگر جانوران و مقایسه با آنان است)
* کیهان شناسی
* زمین شناسی
* زمین نگاری( ترجمه ژئوگرافی است که به عربی می شود: جغرافی)
این جهار آیه نیز گذشته از اینکه چهار دانش را به ما یاداوری و به آموختن شان تشویق کرده اند، به مانند آیه پیشین، یک اصل کلی و مهم را نیز بیان می دارند :
‹کنجکاوی درباره طبیعت پیرامون خویش› و در یک کلام: «داشتن دیدی علمی»
از سوی دیگر، برخی دیگر بر این روش ها خرده می گیرند که هرکس نمی تواند به تأویل آیه ها پی ببرد. در پاسخ به این کسان می گوییم که نظر و روش ما تأویل قرآن نیست؛ بلکه تدبر قرآن است؛ و ‹تدبر› با ‹تأویل› تفاوت بسیاری دارد.
* تأویل قرآن، که برعهده ‹راسخون فی العلم› است، یعنی ‹به اول برگرداندن آیه› یا چرایی آیه را دانستن است؛ که با «فلسفه قرآن» پیونددارد و بیشتر برای بهره برداری در پیچیدگی های تخصصی علوم قرآنی، و موضوعی عرشی است.
* تدبّر قرآن، که بر عهده همه مسلمانان است، یعنی ‹پشت آیه را دیدن و حقیقت آن را یافتن› یا چیستی آیه را دانستن است، که با «شناخت قرآن» پیونددارد و بیشتر برای بهره برداری در متن زندگی و موضوعی فرشی است.
قرآن کریم در مورد کیهان شناسی و تشویق مسلمانان به شناخت کیهان می فرماید:
قل انظروا ماذافی السموات و الارض و ماتغنی الایات والنذر عن قوم لایؤمنون (یونس: ۱۰۱)
ترجمه: بگو نگاه کنید چه چیزهایی در کیهان هست؛ (هرچند)این همه نشانه ها و هشدارها گروهی را که نمی خواهند ایمان بیاورند بی نیاز نمی سازد.
از این آیه می توان فهمید که اولاً کیهان شناسی نشانه ها و عجایب بسیاری در خود دارد. دوم اینکه بر ایمان کسانی که زمینه ایمان دارند می افزاید و کسانی که به این علم توجه ندارند، باید به ایمان خود شک داشته باشند. آخرین آیه ای که در ابتدای سخن آورده شد، نکته جالبی را در این زمینه دربردارد: « و هراینه اگر بیاوری آیه ای را برایشان هراینه آنان که کفرورزیدند، می گویند شما نیستید جز اینکه به بیراهه می روید ».(روم ۵۸)
و نیز این آیه: « آنان که کفرورزیدند، گفتند به این قرآن گوش ندهید ».(فصلت: ۲۶)
یعنی هرگاه به کسی بگویی این آیه از قرآن حقیقتی را دربردارد، و او نسنجیده و تنها بر مبنای ذهن خود بگوید: ‹قرآن چه ربطی به این مسائل دارد›، او خود حقایق قرآن را پوشانده و معنای ‹کفر› یعنی همین: پوشاندن حقایق قرآن؛ و نباید ذهن خود را تنها به کافران صدر اسلا م متوجه کنیم و خود را از این کفران ها دور و پاک بدانیم؛ که این خود پوشاندن حقیقت هاست. دلیلی از خود قرآن کریم:
الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته اولئک یؤمنون به و من یکفر به فاولئک هم الخاسرون
آنانکه دادیم شان کتاب را تا تلاوت کنند آن را تلاوت شاسته اش را، آنان به آن ایمان می آورند، و کسی که حقایق آن را بپوشاند، آنان همان کسانی هستند که زیانکارند.(بقره: ۱۲۱)
نکته های مهم این آیه:
۱. ‹الذین› یعنی اینکه مخاطب این آیه همه، بویژه مسلمانان اند. زیرا پس از آن آمده است کسانی که کتاب را به آنها دادیم، و قرآن به مسلمانان داده شده است.
۲. ‹تا تلا وت کنند آن را›. چرا گفته است ‹تلاوت› و نگفته است ‹قرائت›؟ زیرا که تلاوت خواندن تنها نیست بلکه خواندن با تدبر و اندیشه است.
۳. تلاوت را هم کافی ندانسته، بلکه گفته است ‹یتلونه حق تلاوته› تلاوتی شایسته از آنان می خواهیم.
۴. ‹یؤمنون به›(ایمان می آورند به آن) چرا نگفته است ‹مؤمنون به› (به آن ایمان دارند)؟ می خواهد بگوید تا هنگامی که مسلمانان آن را تلاوت شایسته نکنند، به آن ایمان نیاورده اند؛ و اسلام شان ظاهری است.
۵. حال یک مسلمان تلاوت نکرد یا تلاوت هم کرد ولی تلاوتش شایسته نبود، چه می شود؟ قرآن می گوید در این صورت او کفرمی ورزد.(و من یکفر) یا حقایق قرآن را می پوشاند. پس این نوع از مسلمانان گروهی را تشکیل می دهند که زیانکارانند.
۶. زیانکار کیست؟ کسی است که از دنیا به سود آخرت بهره ای نجسته است. همانند اینان:
و من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین( آل عمران: ۸۵)
ترجمه: هرکه غیر از اسلام دینی را برگزیند، پس از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است.
نتیجه منطقی:
هرمسلمانی که از قرآن به شایستگی بهره برنگیرد، مانند نامسلمانان در آخرت زیانکار است.
از سوی دیگر نظر رسول اکرم در مورد دانش های قرآن جز این نیست: من ارادالعلم الاول والآخر فلیقرأالقرآن (کسی که خواهان دانش اول و آخر است، پس باید که قرآن بخواند) یعنی تمام دانش ها در قرآن فراهم آمده است.
قرآن کریم همه راهنمایی های لازم و راه های رسیدن به حقیقت را به روشنی برای ما بیان کرده، ولی ما با بی توجهی به این آیات، به قرآن کم بهامی دهیم(یشترون به ثمناً قلیلاً) و دیگران با اندیشیدن در آیات خداوندی و بعضاً، با بهره گیری از هدایت های قرآنی در بسیاری از زمینه ها بر ما پیشی می گیرند.
«قسمت اعظم علم به چیزهایی مربوط می شود که ما نمی توانیم ببینیم: گرانش، ذرات زیراتمی، امواج نور، دل ستارگان، کهکشانهای فضاهای دوردست. ولی کنجکاوی انسان درباره منشأ و آینده کیهان، ما را بی رحمانه به تعمق درباره این رازها وادارمی کند».
« در این جست وجوی بی پایان و ارائه تصویری ازنادیدنی ها، ناگزیریم زبان جهان «دیدنی» هرروزه را به کاربریم. همچون شاعر(همچون قرآن کریم ـ نگارنده) ناچاریم به استعاره و تمثیل بازگردیم».
«اینشتین به هنگام نوجوانی در برن از خود پرسید: اگر من بر پرتو نوری سواربودم و به جهان می نگریستم، آن را چگونه می دیدم؟ همه فیزیک نوین و بهترین تبیین موجود از منشأ کیهان ما، از این پرسش معصومانه ولی سرشار از تخیّل نشأت یافت».
«اینشتین تبیین ها را جست وجو می کرد ولی همواره به شگفتی موسیقی افلاک با اعجاب می نگریست. برای او تضادی بین یافته های علم و بینشهای کیهان شناختی مذاهب جهان وجود نداشت. او نوشت: «مسأله همواره غیرقابل درک درباره جهان، ادراک پذیری آن است ». (پیام یونسکو مهرماه ۱۳۶۵)
درهرحال داده های کیهان شناسانه قرآن کریم، بسیار ارزشمندند؛ و اگر کیهان شناسان روی این داده های کیهانی کارکنند، می توانند بهره ها برگیرند و در دانسته های آنان از فیزیک کیهان دگرگونی های بسیاری پدید خواهد آمد.
مراحل شش گانه آفرینش :
سبّح اسم ربّک الاعلی الّذی خلق فسوّی و الّذی قدّر فهدی و الّذی اخرج المرعی فجعله غثاءً احوی
مراحل ششگانه آفرینش را که قرآن کریم بدین گونه در سوره اعلی بیان داشته، در مورد کیهان، ستارگان، گیاهان، جانوران، جن ها و انسانها، صادق است؛ زیرا همه آفریده اویند و تنها یک روش را برای همه آفریدگانش اجراکرده ، و در این سوره به گونه ای موجز بیان داشته است.
این شیوه قرآن کریم است که حتی امور مهم را ‹بسیار موجز› بیان می دارد، برخلاف بیشتر مترجمین و مفسرین این کتاب آسمانی که این امّهات قرآنی را بویژه با توضیح های خود، به موضوع هایی پیش پاافتاده مبدل می سازند.
توضیح مراحل ششگانه :
۱و۲- خلق و تسویه :
حضرت علی علیه السلام درباره این دو مرحله می فرماید: طبق فرمانش تمام گشت خلقت او (اشاره به کن وجودی دارد) پس کجی های اشیاء را راست گردانید و حدودشان را واضح و روشن قرارداد.(۱)
مرحله تسویه، مرحله طراحی و سازماندهی است. می دانیم که هر پروژه ای با بررسی تمام جوانب، ابتدا طراحی، و سپس سازمان دهی می شود، و پس از آن به اجرادرمی آید. خداوند کریم پروژه آفرینش را در مرحله تسویه، طراحی کرده است.
۳- تقدیر یا مرحله اندازه گذاری برای آفرینش :
یعنی تعیین اندازه های ویژه و حدود معین در ذات و صفات و افعال اشیاء، که از آن حدود و اندازه ها خارج نشوند و تجهیز آنها به اندازه هایی که مناسب آنهاست.(۲)