اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ در ۱۱ اصل (۲)

اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ در 11 اصل (2)

اصل چهارم :

آیات قرآن و احادیث اسلامى گواه آن است که معاد انسانها، هم جسمانى است و هم روحانى. مقصود از معاد جسمانى این است که بدن در سراى دیگر محشور گردیده و نفس بار دیگر به آن تعلق مى ‏پذیرد، و پاداشها و کیفرها، و لذات و آلامى که جنبه جزئى و حسى دارند و تحقق آنها بدون بدن و قواى حسى امکان پذیر نیستند، تحقق مى ‏یابد. مقصود از معاد روحانى نیز این است که علاوه بر پاداش و کیفرهاى حسى و لذات وآلام جزئى و جسمانى، یک رشته پاداش ها و کیفرهاى روحى و غیر حسى نیز براى صالحان و تبهکاران در نظر گرفته مى ‏شود که روح در درک و دریافت آنها نیاز به بدن و قواى حسى ندارد. مانند درک رضوان خدا، که قرآن پس از شمردن پاداش هاى حسى مى‏ فرماید:
‹‹رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم›› (توبه/۷۲) ; یا اندوه و حسرت جانکاه ، چنانکه مى ‏فرماید:
‹‹انذرهم یوم الحسره اذ قضى الامر و هم فی غفله و هم لا یؤمنون›› (مریم/۴۰): ستمگران را از روز حسرت بیم ده، آنگاه که عذاب آنان قطعى مى ‏شود، در حالیکه آنان در این دنیا در غفلت فرو رفته و ایمان نمى ‏آورند، و نظایر آن. اصل پنجم :
مرگ پایان زندگى نیست، بلکه انتقال از سرایى به سراى دیگر است ; سرایى جاودانه که همان قیامت و جهانى باقى مى ‏باشد. ضمنا بین دنیا و قیامت، سراى دیگرى وجود دارد که «برزخ‏» نامیده مى ‏شود و انسان پس از مرگ مدتى را در آن به‏ سر مى ‏برد. حقیقت زندگى برزخى، براى ما روشن نیست و اطلاع ما از آن، در همان حدى است که قرآن و روایات به گونه ‏اى ما را به آن ارشاد مى ‏کند. به برخى از رهنمودهاى قرآن در این زمینه توجه کنید:
الف – آنگاه که مرگ یک مشرک فرا مى ‏رسد، مى ‏گوید خدایا مرا بازگردان،باشد که وظایفى را که ترک کرده ‏ام، به جاى آورم. خطاب مى ‏آید: هرگز! این سخن، لقلقه زبانى بیش نیست. سپس مى‏ فرماید: ‹‹و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون›› (مؤمنون/۱۰۰) یعنى: میان آنها و زندگى دنیا، برزخى است تا روز رستاخیز.
آیه فوق حاکى است که انسانها پس از مرگ نیز وجود و واقعیتى دارند، ولى حائلى مانع از بازگشت آنها به دنیاست.

ب – درباره شهیدان مى ‏فرماید:

‹‹و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون›› (بقره/۱۵۴): به کسانى که در راه خدا کشته مى‏ شوند، مرده نگویید ؛ بلکه آنان زنده ‏اند ولى شما درک نمى‏ کنید.
در آیه دیگر، آثار حیات را براى شهیدان راه خدا بر شمرده و مى ‏فرماید:
‹‹فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون›› (آل عمران/۱۷۰): آنان به آنچه که خدا از فضل و کرم خویش به ایشان بخشیده است‏شادمانند، و به کسانى که در پى ایشان بوده ولى هنوز به آنان نپیوسته‏اند مژده مى‏دهند که بیمى بر آنها نیست، و محزون نیز نمى‏باشند (مقصود، نداشتن بیم ازعذاب اخروى و اندوه بر اعمال دنیوى است).
ج – در باره گنهکاران ، خصوصا آل فرعون ، گزارش مى‏ دهد که پیش از فرا رسیدن روز قیامت هر صبح و شام آنها بر آتش عرضه مى ‏شوند، و در روز رستاخیز نیز گرفتار شدیدترین عذاب مى ‏گردند، چنانکه مى ‏فرماید:
‹‹النار یعرضون علیها غدوا و عشیا ویوم تقوم الساعه ادخلوا آل‏فرعون اشد العذاب›› (غافر/۴۶)

اصل ششم :

نخستین مرحله ازحیات برزخى انسان با قبض روح از بدن آغاز مى ‏شود. زمانى که انسان به خاک سپرده مى ‏شود، طبق احادیث ‏بسیار، فرشتگان الهى درباره توحید، نبوت، ویک رشته عقاید و احکام دینى از وى سؤالاتى مى ‏کنند. پیداست که پاسخ شخص مؤمن به سؤالات مزبور با پاسخ یک فرد کافر متفاوت خواهد بود، و در نتیجه قبر و برزخ براى مؤمنین مظهر رحمت، و براى کفار و منافقین نیز عرصه عذاب الهى خواهد شد. سؤال فرشتگان در قبر، و رحمت و عذاب براى مؤمنان و کفار در آن جایگاه، از مسلمات دینى ماست، و قبر در حقیقت مرحله آغازین حیات برزخى است که تا قیامت ادامه دارد.
علماى امامیه در کتب عقاید خود بدانچه گفتیم تصریح کرده ‏اند. شیخ صدوق در کتاب اعتقادات مى ‏گوید:
«اعتقاد ما در مورد سؤال در قبر این است که آن حق است ; و هرکس پاسخ درست‏ به سؤالات مزبور دهد مشمول رحمت الهى خواهد بود، و هرکس پاسخ نادرست دهد گرفتار عذاب خداوند خواهد شد». (۲)

شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد مى ‏نویسد:

«روایات صحیحى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم وارد شده است که مى ‏رساند از اهل قبور درباره دینشان سؤال مى‏ شود، و در برخى از روایات آمده است دو فرشته‏ اى که مامور پرسش از انسانها مى ‏باشند ناکر و نکیر نام دارند». سپس مى‏ افزاید: «سؤال در قبر دلیل آن است که مردگان در قبر زنده مى‏ شوند، آنگاه حیات آنها تا روز قیامت ادامه مى یابد». (۳)

خواجه نصیر الدین طوسى نیز در کتاب تجرید الاعتقاد آورده است:

«عذاب قبر واقع خواهد شد، زیرا عقلاً امرى است ممکن ، و روایات متواتر نیز در مورد آن وارد شده است‏». (۴)
با مراجعه به کتب عقاید سایر مذاهب اسلامى روشن مى ‏شود که این عقیده مورد اتفاق همگان است، و تنها شخصى که انکار عذاب قبر به او نسبت داده شده، ضرار بن عمرو مى ‏باشد. (۵)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
پیمایش به بالا