اعتماد به نفس ارثی نیست

اعتماد به نفس ارثی نیست

 

زمانی که کودکی بتواند بدون توقع و انتظار از دیگران کاری را آغاز کند و بکوشد تا آن را به اتمام برساند ، میگوییم، «اعتماد به نفس» دارد. کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش می‌کند، به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیان خودآگاه می‌شود.

هنگامی‌که کودک به مرحله‌ای از رشد بدنی خود می‌رسد که بتواند روی پاهای خود بایستد و چندقدمی نیز راه برود ، در حقیقت مطالب بسیاری آموخته است. او به تدریج و با رشد سایر توانمندی‌های خود درمی‌یابد که قادر به انجام کارهای بی‌شماری است.

یکی از عوامل مؤثر در رشد اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان، والدین و افراد خانواده هستند. اگر کودک در خانواده‌ای که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی‌های خود ، با مشکلات روبه‌رو شود. از طرفی می‌تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع‌بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آن‌ها برآید.

ازآنجایی‌که اعتماد به نفس صفتی ارثی نیست، اگر کودک ضمن انجام فعالیت‌های گوناگون مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب مفیدی در زندگی کسب کند، ترسو، کمرو و خجول بار آمده و قدرت تصمیم‌گیری مناسب هم نخواهد داشت.

گاهی والدین با توجهات افراطی خود ، مانع از رشد عاطفی و شناختی کودک می‌شوند.

ازآنجایی‌که مادر و یا مربی کودک، تماس بیشتری با نیازهای جسمی ـ روانی او دارد ، می‌تواند تأثیر بیشتری در خوی و منش وی بگذارد. مادرانی که بیش‌ازاندازه به فرزندان خود توجه می‌کنند و انجام وظایف کودک را به عهده می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند که او در حد توان خود مسئولیت بپذیرد ، فرزندان آن‌ها در آینده احتمالاً دچار مشکلات و مسائل گوناگون خواهند شد. در این باره، لویی (روان‌شناس)، مادران را به دو دسته تقسیم می‌کند:

الف) مادرانی که فرزندان خود را بسیار نازپرورده بار می‌آورند و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نمی‌شوند، هیچ کنترلی نیز بر خواسته‌ها و انتظارات کودک نخواهند داشت. این دسته از کودکان تصور می‌کنند که هر چه بخواهند باید به سرعت مهیا شود و همه را در خدمت نیازهای خود می‌دانند. به طور کلی توجه و وابستگی بیش‌ازاندازه مادر می‌تواند موجب کاهش اعتماد به نفس کودک شود. ویژگی‌های این دسته از کودکان، تندخویی، پرخاشگری، پرتوقعی و جنجالی بودن آن‌هاست.

ب) گروه دوم، مادرانی هستند که از شدت کنترل، اجازه‌ی هیچ‌گونه عمل و تصمیم‌گیری به فرزندان خود نمی‌دهند. این دسته از کودکان نیز دچار ضعف اعتماد به نفس شده، احساس بی‌کفایتی و عدم شایستگی می‌کنند. این گروه فرمان‌بردار، مطیع و منفعل هستند.

اگر کودک در خانواده‌ای که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی‌های خود ، با مشکلات روبه‌رو شود. از طرفی می‌تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع‌بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آن‌ها برآید.

به طور کلی، فرزندان هر دو گروه از مادران دچار کاهش عزت‌نفس و اعتماد به نفس هستند و نمی‌توانند ارتباطات اجتماعی مناسبی با سایرین برقرار کنند. اریک فروم یکی از روانشناسان معاصر معتقد است، «میزان ارتباط والدین با کودک اهمیت چندانی ندارد، آنچه مهم است کیفیت روابط است».

برای داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس بالا ، خوب است به نکات زیر توجه کنند:

۱ـ پیش‌بینی‌های منفی

اگر والدین معتقد باشند که فرزندشان توانایی انجام تکلیفی را ندارد و حتماً نیازمند کمک آن‌هاست، به طور یقین این طرز نگرش آن‌ها، بر عملکردِ فرزندشان تأثیر می‌گذارد و به تدریج باعث می‌شود که فرزندشان نسبت به توانایی‌ها و استعدادهای خود شک کرده و مدام به شکست بیاندیشد.

۲ـ توقعات نامعقول بیش‌ازاندازه

بعضی از والدین توقعات و خواسته‌هایی بیش از توانِ فرزندانشان دارند و گاهی فراموش می‌کنند که معیارهای بزرگ‌سالان با کودکان تفاوت دارد. در صورتی که خوب است والدین معیارهای خود را براساس توانایی‌های فرزندانشان پایه‌ریزی کنند.

۳ـ هیچ‌گاه فرزندانتان را بر یکدیگر ترجیح ندهید

کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آن‌ها نیست؛ اما بین آن‌ها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب می‌کند و دیگری شکست می‌خورد ، دلیل نمی‌شود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او می‌شود.

۴ـ منطقی باشید

بسیاری از والدین بهترین امکانات و شرایط را نه تنها برای خود ، بلکه برای فرزندانشان نیز می‌خواهند و توقع دارند که کودکان، بر پایه‌ی خواسته‌ها و انتظارات آن‌ها گام بردارند. در صورتی که بهتر است این نحوه‌ی نگرش خود را تغییر داده و به کودک بگویند: «مهم این است که نهایت سعی خود را بکنی. موفقیت، تنها رسیدن به هدف نیست، بلکه تلاش و سعی تو در راه رسیدن به هدف مهم است.»

۵ـ توقعات دوطرفه

شعار بسیاری از والدین این است «آن کاری که میگویم بکن، نه آن کاری که می‌کنم»، برای نمونه، مادری از فرزندش می‌خواهد که وسایلش را جمع کرده، اتاق نشیمن را شلوغ نکند؛ در حالی که لباس‌ها و وسایل خودش گوشه‌ی اتاق ریخته است. در چنین شرایطی کودک احساس می‌کند که ارزش او در خانواده کمتر از دیگران است. پس اول خودتان عمل کنید و بعد از فرزندتان بخواهید.

منبع : برگرفته از کتاب ” پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان ” – نویسنده : ماندانا سلحشور

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا