امر به واجب، واجب است و امر به مستحب، مستحب است و نهی از حرام، واجب؛ ولی این وجوب و استحباب مخصوص گروه خاصّی است و آن طور که غزّالی تصوّر کرده، شامل یکایک مردم نمی شود بلکه با چهار شرط بر فرد ثابت می گردد:
۱- علم به واجب یا مستحب و یا حرام بودن امور؛ یعنی شناخت معروف یا منکر به دور از شبهه، بنابراین در امور متشابه امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست.
۲- احتمال تأثیر، بنابراین اگر بداند یا احتمال قوی بدهد که اقدامش تأثیر ندارد، واجب و مستحب نیست چون بی فایده است.
۳- شخص مخاطب امر به معروف و نهی از منکر بر ادامه عمل خود اصرار داشته باشد. اما اگر نشانه ای باشد که آن کار را ترک کرده است، تکلیف ساقط می شود. چون دیگر امر به معروف و نهی از منکر بیهوده است.
۴- مفسده ای در پی نداشته باشد. اما اگر احتمال ضرر برای خود یا فردی از مسلمانان را بدهد تکلیف ساقط می شود. زیرا ضرر و اضرار در دین روا نیست. البته جست وجو جایز نیست، مانند گوش دادن برای شنیدن صدا و بو کشیدن و بررسی زیر لباس اشخاص و نظیر اینها.
هرگاه این شرایط جمع شد و شخص مطلّع تنها بود، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب عینی می شود، ولی اگر دو تن بودند و یکی امر یا نهی را آغاز کرد آن دیگری اگر گمان برد که همکاری او تأثیری در زود به نتیجه رسیدن و نفوذ انزجار دارد بر او نیز واجب است، اگر نه واجب نیست؛ زیرا هدف به جای آوردن معروف و ترک منکر است.
پس هرگاه آن دو با عمل یک فرد حاصل گردد، تلاش دیگری بیهوده خواهد بود و این است معنای قول کسانی که گفته اند: امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است ولی کسانی که می گویند این فریضه واجب عینی است، آن کسی را در نظر دارند که واجد تمام شرایط باشد.
بنابراین مورد اختلاف تنها این است، که با اقدام بی اثر اشخاص، تکلیف امر به معروف و نهی از منکر از افراد جامع شرایط ساقط است یا نه؟
از مولایمان امام صادق علیه السلام درباره امر به معروف و نهی از منکر سؤال شد: آیا بر تمام امت واجب است یا نه؟
فرمود: نه. پرسیدند: چرا واجب نیست؟ فرمود: این کار بر عهده شخص نیرومندی است که فرمانش را ببرند و معروف را از منکر باز شناسد، نه بر کسانی که ناتوانند و خود هدایت نیافته اند و از روی ناآگاهی دیگران را از حق به سوی باطل می خوانند.
درباره معنای این حدیث نبوی از آن حضرت پرسیدند: بالاترین جهاد، سخن عادلانه ای است که در حضور رهبر ظالمی ابراز شود. فرمود: این مطلب بر آن اساس است که شخص پس از شناخت واقع او را امر می کند و او می پذیرد.
کلام امام اشاره است به این که وجوب امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد و بر کسی که آنها را نداشته باشد واجب نیست. در حدیث دیگری از آن حضرت نقل شده است: فقط و فقط مؤمن از امر به معروف و نهی از منکر پند می گیرد و جاهل از آن می آموزد ولی صاحب تازیانه و شمشیر، هرگز.
از آن حضرت است که فرمود: خدای عزّوجل تمام امور مؤمن را به او واگذار کرده است ولی به او اجازه نداده تا شخصیت والای خود را ذلیل کند. آیا نمی بینید که خدای تعالی در این باره می فرماید: «وَاللّه ِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَ لِلْمؤمِنینَ» (منافقون: ۸) و سزاوار است که مؤمن عزیز باشد نه ذلیل.
مراتب نهی از منکر
وانگهی نهی از منکر مراتبی دارد که نخستین مرتبه آن انکار به دل است؛ به این معنا که مرتکب را در دل به سبب ارتکاب گناه دشمن بدارد و آن فقط مشروط است به آگاهی نهی کننده و اصرار نهی شده نه دو شرط دیگر. سپس به اظهار ناراحتی که اگر ترک کرد کفایت می کند، اگر نه از او اعراض و دوری کند و اگر نشد با زبان موعظه و مدارا و به ترتیبی آسان گیرانه او را باز بدارد و اگر بازداشتن جز باز دل و نظایر آن ممکن نگردد همان کار را بکند و اگر نیاز به ایراد جرح باشد، خود داری از آن بهتر است.
در حدیث آمده است: پایین ترین درجه نهی از منکر آن است که با معصیت کاران با چهره درهم کشیده برخورد شود.
در حدیث دیگری آمده است: همین قدر در عزّت مؤمن بس که هرگاه منکری را ببیند، خداوند بداند که او در دل ناراضی است.
از امیرالمؤمنین علیه السلام است که می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که کار بدی را ببیند و از آن آزرده خاطر شود، مانند کسی است که در آن جا نبوده و هرکه در وقت انجام کاری نبوده ولی از آن خوشنود است مانند کسی است که حضور داشته است.
خدای عزّوجل می فرماید: «أتَاْمُرُنَ الْنّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ» (بقره: ۴۴) و به او گفته می شود: ای خیانتکار! آیا از مردم چیزی را می خواهی که خود به خویشتن در آن باره خیانت کرده ای و نسبت به آن افسار گسسته ای؟
نقل شده است که ابو ثعلبه اسدی از رسول خدا صلی الله علیه و آله راجع به این آیه پرسید: «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُم اَنْفُسَکُمْ لایَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ اِذَا اهْتَدَیْتُمْ» (مائده: ۱۰۵) پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: امر به معروف و نهی از منکر کن و بر مصیبتی که بر تو وارد شود صبر کن. و هنگامی که ببینی مردم از حرص و آزمندی اطاعت می کنند و هوای نفس را می پرستند و هرکس خود رأی و خود بین است، تو به فکر خود باش و کار مردم را رها کن.
کسی که امر به معروف می کند لازم است که حلال و حرام را بشناسد و خود را از آنچه به مردم امر و نهی می کند فارغ کرده باشد، خیرخواه مردم و همراه با مردم باشد. با لطف و بیان خویش آنها را دعوت کند و با تفاوت میزان حوصله آنها آشنا باشد؛ تا هرکس را در جایگاه خودش قرار دهد. مکر شیطان را بشناسد و در برابر آنچه می بیند شکیبا باشد، با مردم مقابله به مثل نکند و از ایشان شکوه ننماید و به خاطر خودش درشتی نکند.
نیّتش خالص برای خدا باشد، از او یاری بطلبد و رضای او را بجوید. پس اگر با او مخالفت کردند، تحمّل کند و اگر موافق بودند، سپاس گذار باشد، کار خود را به خدا واگذارد و به عیب خود توجّه کند.
امر به معروف و نهی از منکر، در قرآن کریم با بیانات مختلف و تاکیدات فراوان بیان شده که به برخی از این آیات اشاره میگردد:
وجوب امر به معروف و نهی ازمنکر
در بیان صفات ممتاز مؤمنان میفرماید: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و یطیعون الله و رسوله؛
مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنکر میکنند، نماز را برپا میدارند و زکات را میپردازند و خدا و رسولش را اطاعت میکنند.»
به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و به منزله یک پیکر میباشند. پیوند سرنوشتها موجب میشود که تخلف و انحراف یک فرد، در کل جامعه تاثیر بگذارد؛ چنان که یک بیماری واگیر در صورتی که معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر میاندازد.
وجوب کفایی یا عینی
در جای دیگر میفرماید: «ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر واولئک هم المفلحون؛
باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنها رستگارانند.» در آیه فوق به طور وضوح، وجوب آمده است، زیرا کلمه «ولتکن» امر است و ظاهر امر ایجاب است و در این آیه توضیحی است مبنی بر این که رستگاری منوط بر آن است، زیرا به طور حصر بیان کرده و فرموده است : «واولئک هم المفلحون» و نیز در آیه آمده است که این عمل واجب کفایی است نه واجب عینی، زیرا وقتی که گروهی اقدام کردند، از دیگران ساقط میگردد، چون نفرموده است که همگی امر به معروف کنید، بلکه فرموده است : باید جمعی از میان شما دعوت به نیکی کنند. بنابراین هرگاه یک فرد و یا جمعی اقدام کنند، تکلیف از دیگران برداشته شده و رستگاری از آن کسانی خواهد بود که امر به معروف کردهاند ولی اگر تمام مردم از آن خودداری کنند ناگزیر گناه متوجه تمام کسانی است که توانایی انجام آن را داشتهاند.
ملاک ارزش و شایستگی
خداوند متعال فرموده است : «لیسوا سواء من اهل الکتاب امه قائمه یتلون آیات الله آناء اللیل وهم یسجدون یؤمنون بالله والیوم الآخر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر ویسارعون فی الخیرات واولئک من الصالحین؛
آنها همه یکسان نیستند، از اهل کتاب جمعیتی هستند که قیام (به حق و ایمان) میکنند و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را میخوانند در حالی که سجده میکنند به خدا و روز دیگر ایمان میآورند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند و در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سبقت میگیرند و آنها از صالحانند.»
در این آیه خدای متعال، صالح بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهی نکرده است، بلکه امر به معروف و نهی از منکر را نیز بر آن افزوده است.
خداوند متعال فرموده است : «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلاه؛
مردان و زنان با ایمان ولی (یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند و نماز را بر پا میدارند.» مؤمنان را به انجام امر به معروف وصف کرده است. پس کسی که امر به معروف را ترک کند از جمع مؤ منان توصیف شده در این آیه خارج است.
پیشینه امر به معروف
خداوند متعال فرموده است : «لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود وعیسی ابن مریم ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون؛
آنها که از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی بن مریم لعن شدند، این به سبب آن بود که گناه و تجاوز میکردند، آنها از اعمال زشتی که انجام میدادند یکدیگر را نهی نمیکردند چه بدکاری انجام میدادند.»
این نهایت سرزنش است، زیرا آنان را به علت ترک نهی از منکر سزاوار لعن و نفرین دانسته است.
فضیلت امر به معروف
و خداوند متعال فرموده است : «کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر؛
شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدید، زیرا امر به معروف و نهی از منکر میکنید.»
این سخن دلیل بر فضیلت امر به معروف است، زیرا بیانگر آن است که ایشان بدان وسیله بهترین امت بودند.
وجوب نهی از منکر
همچنین خداوند متعال فرماید: «فلما نسوا ما ذکروا به انجینا الذین ینهون عن السوء واخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون؛
اما هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و آنها را که ستم کردند به عذاب شدیدی به سبب نافرمانیشان گرفتار ساختیم.»
به این ترتیب بیان میفرماید که ایشان به دلیل نهی از بدی نجات یافتند. و این خود نیز دلیل بر وجوب نهی از منکر است.
امر به معروف از صفات مومنان
در جای دیگر خداوند متعال فرموده است : «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه وآتوا الزکاه وامروا بالمعروف ونهوا عن المنکر؛
یاران خدا کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا میدارند و زکات را ادا میکنند و امر به معروف و نهی از منکر مینمایند.»
در این آیه خدای متعال، امر به معروف و نهی از منکر را در شمار صفات نیکان و مؤ منان، با نماز و زکات برابر کرده است.
تعاون در امر به معروف
خداوند متعال فرماید: «تعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدوان؛
در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدی، همکاری ننمایید.»
این دستور قاطعی است، و معنای تعاون، واداشتن دیگران به یاری رساندن به امر خیر و هموار کردن راه خیر و مسدود کردن راههای شر و تجاوز، در حد امکان است.
ترک نهی از منکر گناهی بزرگ
خداوند متعال فرموده است : «لولا ینهاهم الربانیون والاحبار عن قولهم الاثم واکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون؛
چرا دانشمندان نصارا و علمای یهود آنها را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام نهی نمیکنند؟ چه زشت است عملی که انجام میدهند.» خداوند در این آیه بیان کرده است که آنان به دلیل ترک نهی از منکر، گناه کردهاند.