انگیزه‌های غلط ازدواج

انگیزه‌های غلط ازدواج

ازدواج به‌عنوان سنتی پسندیده در تمامی جوامع در طول تاریخ از جایگاه خاصی برخوردار بوده است . شروع زندگی مشترک روزنه‌ای بر ارضای نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی می‌باشد ، با این حال بنا به دلایل متعدد امروزه بسیاری از ازدواج‌ها به طلاق منجر می‌شود .
انگیزه‌های افراد برای تشکیل زندگی مشترک، متعدد است ، بعضی از این انگیزه‌ها به دلیل ناهمخوانی با واقعیت‌های زندگی زناشویی محکوم به شکست می‌شود . در این مطلب سعی ما بر این است تا به انگیزه‌هایی که احتمالاً به شکست در زندگی مشترک(طلاق) منجر می‌شود ، نظری افکنده بیفکنیم .

۱- ازدواج به‌منزله پاسخی به منتهای خانواده:
ازدواج در بسیاری از خانواده‌ها به‌عنوان یک سنت محسوب می‌شود، خصوصاً زمان ازدواج فرزندان ، در تعدادی از خانواده‌ها از قواعد خاصی تبعیت می‌کند . مثلاً بعضی از والدین اعتقاد دارند که فرزندانشان در سنین پایین تشکیل زندگی مشترک دهند . با توجه به مشکلات متعددی که در مسیر یک زندگی مشترک وجود دارد تبعیت از این باورها مخاطراتی را برای فرزندان امروزی به دنبال خواهد داشت .

۲- ازدواج به‌منظور فرار از تنهایی:
انسان موجودی اجتماعی است و در وجود او تعامل با دیگران در ارضای نیازهای انسانی سهم شایسته‌ای دارد . به همین خاطر بسیاری از افرادی که بنا به دلایل متعدد ، تنها زندگی می‌کنند و یا در عین حال که با خانواده خود زندگی می‌کنند احساس تنهایی می‌نمایند . گاهی برای کنار آمدن با این خلأ احساسی، به فکر تشکیل زندگی مشترک می‌افتند. به‌طور قطع ازدواج راهی به‌سوی تعامل، تبادل احساسات و همدردی محسوب می‌شود و این فرآیند به ایجاد رضایت در انسان‌ها از زیستن باهم می‌افزاید. اگر احساس تنهایی ، ناشی از ضعف مهارت‌های اجتماعی فرد در تعامل با دیگران باشد و یا دلایل شخصیتی و ابتلا فرد به اختلالات روانی سبب به وجود آمدن چنین حالتی در او شده باشد ، در چنین شرایطی ازدواج راه حل مناسبی برای کنار آمدن با این احساس نیست.

۳- ازدواج به‌منظور جبران کمبودهای شخصی:
گاهی افرادی که در شرایط سختی زندگی می‌کنند و امکانات موجود نیازهای ایشان را ارضا نمی‌کند ، برای جبران این خلأ ، اقدام به ازدواج می‌کنند. مثلاً دختری که در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند ، ممکن است پیشنهاد ازدواج با یک فرد ثروتمند را به‌راحتی قبول کند .

۴- ازدواج به خاطر ارضای نیاز جنسی:
ازدواج در جامعه ، شیوه پسندیده‌ای در جهت ارضای نیازهای جنسی است . با این حال ارضای این نیاز در جامعه ، منوط به ازدواج نمی‌باشد . متأسفانه در جامعه ما ازدواج برای جوانان به دلیل مشکلات عدیده، بسیار دشوار شده است ، همچنین عدم وجود شرایط خاص برای حل نیازهای غریزی افراد از طریق شرعی و قانونی ، تبعات خاص یا زمینه پژمردگی احساسات غریزی را به وجود آورده و یا این نیاز را به سمت و سویی غیر از جهت اصلی آن منحرف ساخته است . این بن بست مضاعف ، موجب می‌شود که تعدادی از جوان‌ها به دلیل فشار غرایز جنسی ، تن به مسئله ازدواج بدهند و این وضع در کوتاه مدت به دلیل مهیا نبودن سایر عوامل به جدایی زوجین منتهی می‌گردد .

۵- ازدواج به‌منظور داشتن فرزند:
در بعضی اوقات ، ازدواج به‌عنوان راهی برای والد شدن محسوب می‌شود . برخی به خاطر نیاز غریزی به داشتن فرزند و ارضای این نیاز به ازدواج گرایش پیدا می‌کنند . چنین انگیزه‌ای بدون در نظر گرفتن سایر عوامل در تشکیل زندگی مشترک تبعات منفی را به دنبال دارد .

۶- پذیرش انتظارات اجتماعی:
امروزه در رسانه‌های گروهی جامعه ما ، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم، تلاش برای ورود جوان‌ها به زندگی مشترک دیده می‌شود، چنین روندی بدون در نظر گرفتن ملاحظات متعدد، گاهی به گرایش جوان‌ها به ازدواج و در نهایت به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم جهت ادامه زندگی مشترک ، به جدایی زوجین منتهی می‌شود .

۷- رفع مشکل بیکاری:
در جامعه ما بنا به دلایل متعدد، از جمله شرایط استخدام در برخی از مشاغل، متأهل بودن ِ متقاضی است . لذا گاهی این شرایط موجب شکل گیری ازدواج در بین جوان‌ها می‌شود که در بعضی اوقات به دلیل تداوم بیکاری و عدم کسب شرایط مناسب ، موجب جدایی زوجین می‌گردد .

۸- ازدواج به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف دیگر:
گاهی انگیزه اصلی در تشکیل زندگی مشترک ،عشق به فرد مقابل و نیاز روان شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست ؛ بلکه وی وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف دیگر می‌شود . مثلاً خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند ، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه زندگی مشترک در خارج با وی ازدواج کند ولی بعد از ورد به کشور خارجی ، در مدت کوتاهی از شریک زندگی‌اش جدا می‌شود .

۹- ازدواج به خاطر بالا رفتن سن:
امروزه ، بنا به دلایل متعدد، سن ازدواج در بین جوان‌ها بالا رفته و این مشکل خصوصاً برای دختران جامعه به خاطر مسائل فرهنگی استرس‌های متعددی را به دنبال داشته است . لذا گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن والدین، کاهش شور زندگی و …. صورت می‌گیرد . در چنین فضایی امکان سازگاری با مشکلات زندگی ، ضعیف بوده و در نهایت ضریب ریسک این ازدواج‌ها بالا می‌باشد .

۱۰- ازدواج به خاطر نجات یک انسان:
گاهی انگیزه فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و دلایل دیگراست. مثلاً دختری که وابستگی شدید به پسری دارد ، مسئولیت زندگی وی از جمله کار، مسکن و مسائل مالی را می‌پذیرد . چنین انگیزه‌هایی بعد از مدتی کوتاه رو به خاموشی می‌رود و در نهایت زندگی مشترک را با بحران مواجه می‌سازد .

۱۱- ازدواج به خاطر رفع بحران:
گاهی ازدواج به دلیل آسیب دیدگی جنسی ناخواسته، اتفاق می‌افتد. به این معنی که طرفین برای حمل این مشکل به ازدواج تن می‌دهند، چنین شرایطی بدون آمادگی لازم جهت ورود به این فضا، مخاطراتی را به دنبال دارد که در نهایت حداقل آن احساس به تله افتادن و حس اجبار به ازدواج با یکدیگر است . چنین شرایطی خطر پذیری فزاینده‌ای برای ادامه زندگی مشترک ایجاد خواهد کرد .

۱۲- ازدواج به خاطر فرار از مشکلات خانوادگی :
گاهی انگیزه افراد برای ازدواج به دلیل دوری آن‌ها از محیط استرس‌زای خانواده از جمله درگیری والدین، اعتیاد والدین، سوء رفتار جسمی و جنسی، بی‌توجهی، طرد و خشونت و موارد دیگر است . در چنین شرایطی افراد آمادگی روان شناختی لازم جهت ارزیابی متقابل را نداشته و در نهایت احتمال آسیب زا بودن این رابطه بالا می‌باشد .

۱۳- ازدواج به خاطر عشق:
گاهی دو نفر ، چنان علاقه‌ای به یکدیگر پیدا می‌کنند که گمان می‌برند به‌راستی عاشق هم هستند . وقتی هیجان ، با سرعت چشمگیری در روابط پیش برود ، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود پیش نمی‌رود، زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است.صراحت ، صداقت و اعتمادی که لازمه یک رابطه محکم است احتیاج به زمان دارد . یک آشنایی سریع، هر چقدر هم که هیجان آور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به بار می‌آورد که به‌آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی اشتباه می‌شود ، به همین دلیل ازدواج‌هایی که در کوتاه مدت اتفاق می‌افتند ، مخاطراتی را به دنبال خواهند داشت .

۱۴- ازدواج به خاطر فرار از یکنواختی زندگی:
گاهی افراد بدون آگاهی و آمادگی لازم وارد یک زندگی مشترک می‌شوند و پس از مدتی احساس از دست دادن آزادی‌های فردی و یا احساس در دام افتادن می‌کنند، ازدواج‌هایی که در آن انگیزه مزه کردن زندگی مشترک ، بدون توجه به سایر مؤلفه‌ها وجود دارد ، اغلب مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت .

۱۵- ازدواج به دلیل برداشت غلط از مفاهیم :
افراد در دوران نامزدی ممکن است به فاش سازی مسائل شخصی خود بپردازند که گاهی بی‌توجهی به محتوای مطالب ابراز شده مشکلاتی را به دنبال دارد . مثلاً مردی به نامزدش می‌گوید که اعتیاد دارد ؛ اما زن می‌گوید چون باصداقت این موضوع را گفته من همسر او می‌شوم و بعد از ازدواج این مسائل ایجاد مشکل خواهد کرد.

۱۶- ازدواج به مفهوم پذیرش جبر:
تعدادی از جوانان، خصوصاً آن‌هایی که نگرش‌های سنتی دارند گاهی ازدواج با فرد مقابل برایشان موضوعی از پیش تعیین شده محسوب می‌شود . در جامعه ما ، گاه این فرآیند با عنوان«قسمت» شناخته می‌شود، لذا این تصور وجود دارد که خواستگار فرد در واقع شخصی است که انگار مقدر شده است با او زندگی کند . چنین طرز تفکری جزء آسیب‌های پیش از ازدواج محسوب می‌شود .

۱۷- دوران کوتاه نامزدی:
دوران نامزدی حداقل ، شرایطی را برای آگاهی زوجین از هم فراهم می‌آورد . تعدادی از افراد در این دوران متوجه تفاوت‌های بسیاری بین خود و فرد مقابل می‌شوند یا در این دوران متوجه ناراحتی و یا مبتلا بودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر می‌شوند ، اما به‌رغم وقوف به این مسائل ، بنا به دلایل فرهنگی از جمله اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بی‌آبرویی و از دست دادن حیثیت خود قلمداد می‌کنند تن به ازدواج می‌دهند چنین تجاربی در زندگی مشترک، بسیار بحران زا بوده و احتمال جدایی زوجین قابل پیش بینی است .

۱۸- در کل احتمال آسیب زا بودن ازدواج افراد با شرایط زیر قابل پیش بینی است :
-ازدواج دو فرد با فرهنگ‌های کاملاً متفاوت.
 -ازدواج در سنین پایین زیر ۲۰ سال
-تفاوت سنی زیاد بین زوجین مثلاً ۱۵تا۲۰سال
-بالاتر بودن سن دختر از پسر ( زن از مرد)
-ازدواج یک مرد با زنی بیوه یا مطلقه
-ازدواج دختر با مردی که از ازدواج پیشین خود فرزندی دارد .
-ازدواج دو فرد مطلقه که دارای فرزندان بزرگ‌سال می‌باشند .
-ازدواج افرادی که فاصله طبقاتی بسیار زیادی با هم دارند .
-ازدواج دختری برخوردار از تحصیلات دانشگاهی با پسری که از لحاظ تحصیلی پایین است .
-ازدواج با فرد معتاد به مواد مخدر
-ازدواج با شخصی که قبلاً ازدواج‌های متعددی داشته است .
-ازدواج با فردی که خانواده‌اش شدیداً مخالف این وصلت هستند .
-ازدواج بدون داشتن اطلاعات کافی از موقعیت فردی ، خانوادگی و اجتماعی شخص مقابل .
-ازدواج با فردی که ثبات شغلی نداشته و به دلیل مسائل شخصیتی خاص ، قادر به سازگاری در محیط کار نیست .
-ازدواج با دختر یا پسری که هنوز دانشجو است و از ثبات اقتصادی، شغلی و فکری لازم برخوردار نمی‌باشد .

۱۹. ازدواج به خاطر جذابیت ظاهری:
اهمیت جذابیت جسمانی به‌عنوان یک عامل مهم در دوستی‌ها و مناسبات اجتماعی، غیرقابل انکار است . به نظر می‌رسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند ، رفتارهای پسندیده‌تر و ویژگی‌های شخصیتی زیبایی هم داشته باشند . به خاطر چنین تصوری ، تعداد زیادی از دختران و پسران مجذوب جذابیت جسمانی هم می‌شوند . زمانی که اهمیت این عامل در معیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک بدون توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ می‌شود ، ضریب خطر پذیری چنین ازدواج‌هایی نیز طبیعتاً بالا خواهد رفت .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا